ایا داشتن دوست دختر اشکالی دارد؟
رابطه دختر و پسر، يک دوستي ساده مانند دوستي دو دختر يا دو پسر نيست، بلکه در دوستي و ارتباط دو جنس مخالف، پديدهاي وجود دارد که نبايد آن را ناديده گرفت و آن هم مسئله غرايز جنسي است که قابل انکار نيست. هر چه سعي شود ناديده گرفته شود، باز نميتوان وجود آن را انکار کرد. به خصوص در مورد دختران و پسران جواني که مجرّد بوده و در اوج بلوغ جنسي قرار دارند. اينکه از نظر اخلاقي يا ديني براي آن حد و مرزي قرار داده شده، به جهت پيامدهاي مختلف آن است.
غريزه جنسي از نيرومندترين غرايز در وجود انسان است که بسياري از رفتارهاي انساني را شکل ميدهد كه به گونههاي مختلف ظهور و بروز دارد. اسلام که يک مکتب جامع است و ميخواهد مردان و زنان مسلمان، از يک طرف روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاک داشته باشند تا بتوانند قلههاي رفيع انساني و رستگاري را فتح نمايند . از طرف ديگر به نيازهاي غريزي و فطري خود نيز دست يابند، بنابراين با حساسيت ويژه، اما واقع بينانه و لحاظ کردن طبيعت و اميال دروني و خواستههاي نفساني انسان، قوانين و احکامي را جهت حفظ و نگه داري فرد و جامعه در خط اعتدال و ميانه روي وضع کرده است. از جمله آن احکام، چگونگي ارتباط با جنس مخالف است.
اين ها همه به سبب اين است که اسلام از جانب کسي براي هدايت انسانها فرستاده شده که خالق فطرت و غريزه با تمامي استعدادهاي بهينه و ذخيره شده در انسان است. بنابراين هر عاملي که موجب تحريک انگيزههاي شهواني در جامعه گردد و به آرامش روحي و رواني و عفت عمومي، صدمه وارد کند، مورد تأييد اسلام نيست. اسلام ميخواهد انواع لذتهاي جنسي در محيط و درون خانواده شکل گيرد . از اين طريق آرامش روحي و رواني و پيوندهاي عاطفي نيز برقرار بماند . با طرح آن در محيط جامعه به پيوند خانواده و اجتماع نيز آسيب وارد نشود.
به جهت همان ميل شديد جنسي گاهي اوقات بي آنکه دختر و پسر(به خصوص پسران) بخواهند، در شرايطي قرار ميگيرند که حتي اراده خود را از دست ميدهند . ديگر نميتوانند از ارتباط جنسي خود داري کنند . ناخود آگاه و بي آنکه که بخواهند، کم کم در آن شرايط بدون بازگشت قرار ميگيرند . زماني متوجه ميشوند که کار از کار گذشته است، يعني با فراهم شدن شرايط ديگر، اراده جلوگيري بسيار سخت و دشوار است. پس چرا نبايد اين جريان را از سرچشمه بست ؟ به همين خاطر در اسلام حتي خلوت کردن زن و مرد (دختر و پسر) نامحرم در مکاني که رفت و آمد نباشد، حرام و گناه است.
مگر غير از اين است که تمام روابط جنسي بين دختران و پسران از ارتباط هاي به ظاهر ساده و دوستانه آغاز شده است ؟ متأسفانه به همين ارتباط جنسي ختم نشده، بلکه عاملي براي پديد آمدن بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي و رواني نيز ميشود. بهترين شاهد بر ادعاي فوق مراجعه به واقعيات موجود در اجتماع است، در باره طلاقها، فسادهاي جنسي، اعتياد و افسردگيها مقداري تحقيق کنيد، ببينيد. نقطه شروع اين نابسامانيها از کجا بوده ؟ بسياري از آن ها با يک نگاه ساده يا يک ارتباط کلامي کوچک با نامحرم شروع شده ، به تدريج به ايجاد محبت و عشق و مشغول شدن فکر انجاميده و در انتها به قرار و مدار و...
اما مسئله اين است که چون جوانان و نوجوانان مخصوصا دختران جوان، هنوز به سني نرسيدهاند که عاقبت برخي از کارها براي شان تجربه شده باشد، فقط همان ابتداي کار را که شيرين است ميبينند و به دوستي با پسران نامحرم تن ميدهند . به اين ترتيب وارد دامي ميشوند که خلاصي از آن بسيار دشوار است. چرا که اولين مشکل آن ها، مشغوليت فکرشان است و عقب افتادن تدريجي از درس. مشکل بعدي خانواده (اگر داراي خانواده مذهبي باشند)، مشکل بعدي ازدواج است. آن ها اگر بخواهند با همان پسري که از طريق کوچه و خيابان با او آشنا شدهاند، ازدواج کنند، هيچ ضمانتي وجود ندارد که او چند دوست دختر ديگر در آستين نداشته باشد و سر بزنگاه از اين دختر جدا نشود و به آن ها نپيوندد . به اين ترتيب دختران زيادي را دچار داغ فراق و افسردگي و نابساماني خانوادگي نکند، حتي در دانشگاهها يا محيط هاي کاري نيز ارتباط نامناسب با نامحرم، غالبا باعث گرفتاري است، زيرا چه بسا باعث ايجاد عشقهايي در دل دختران و پسران جوان ميگردد که به دلائل گوناگون، هرگز به "وصل" منجر نخواهد شد و داغ آن براي هميشه به دل طرفين خواهد ماند و فکرشان را آزرده خواهد ساخت.
مسائل فوق هيچ کدام قصه نيست، بلکه واقعيتهايي است که به وفور در جامعه جاري است و ما تنها با گوشه هايي از آن ها آشنا ميشويم. بسياري از گرفتاران اين مسائل به دليل حيا و شرم، مشکلات خود را براي ديگران بازگو نميکنند. اگر اين کار را ميکردند، درس عبرت خوبي براي ديگران مخصوصا جوانان و نوجوانان ميگشت.
وقتي اين مشکلات ريشهيابي ميشوند، غالب آن ها از همان نگاههاي کوچک و سخنهاي کوتاه و عشوههايي آغاز ميشوند که برخي ميگويند نبايست روي آن ها حساسيت نشان داد، اما چه ميتوان کرد که همين موارد کوچک اگر مورد بي توجهي واقع شوند. و ادامه يابند، سر از مشکلاتي بسياري در ميآورند.
در روايات از گفتگوي مرد با زن نامحرم يا زن با مرد نامحرم مذّمت شده است: امام صادق(ع) از پيامبر(ص) نقل مي فرمايد:
"نهي أن تتكلم المرأه عند غير زوجها و غير ذي محرم منها اكثر من خمس كلمات ممّا لابدّ لها منه؛(1)
پيامبر از سخن گفتن زن در برابر مرد نامحرم بيش تر از پنج كلمه ضروري، نهي كرده است"، يعني اگر حرف ضروري دارد، بيش از پنج كلمه نباشد. باز از پيامبر نقل است:
"اربعٌ يمتن القلب: الذنب علي الذنب و كثره مناقشه النساء (يعني محادثتهنّ) و مما راة الاحمق يقول و تقول و لا يؤول إلي خير أبداً و مجالسه الموتي. قيل و ما الموتي؟ قال: كلّ غنيّ مترف؛(2)
چهار چيز قلب را مي ميراند: گناه روي گناه [مداومت بر انجام گناهان و توبه نكردن از گناه]، گفتگوي زياد با زنان، بحث و جدل با انسان كودن و كم فهم. همنشيني و مجالست با مُرده ها". پرسيدند: مرده ها يعني چه؟ فرمود:يعني كساني كه ثروتمند اسرافكارند يا ثروتمندان دنيا گرا".
ابوبصير مي گويد: به زني قرآن مي آموختم. روزي با او شوخي كردم. وقتي نزد امام باقر(ع) رفتم، حضرت فرمود: چه به زن گفتي؟ از خجالت صورت خود را پوشاندم، حضرت فرمود: ديگر به او قرآن درس نده (و درس را تعطيل كن).(3)
طبيعي است كه گفتگوي مرد با زن نامحرم خواه ناخواه در علاقه و ايجاد روحيه شهوي كم و بيش تأثير دارد، مخصوصاً اگر زن، جوان يا در مكان خلوت باشد. فقها گفتگوي غير شهوي مرد با زن نامحرم را مكروه دانسته اند . نويسنده كتاب وسائل الشيعه بخشي از كتاب حديثي خود را به عنوان "باب كراهه محادثه النساء لغير حاجه (كراهت گفتگوي غير ضروري با زنان نامحرم)" آورده است.(4) از اين روايات و روايات فراوان ديگر استفاده مي شود. گفتگوهايي كه همراه با لذت و شهوت باشد، حرام است . بايد از آن ها اجتناب كرد . بدون شهوت و لذت هم كراهت دارد.
موفق باشيد.
پي نوشت ها:
1. وسائل الشيعه، ج 14، ص 143، باب 1106 از ابواب مقدمات نكاح.
2. همان.
3. همان.
4. همان.