سلام علیکم لطفا بصورت موردی به سوالاتم پاسخ دهید. در قرآن آمده که اگر کسی حرفی بزنه و به آن عمل نکنه مورد غضب خدا قرار می گیرد(صف-2و3) آیا وقتی ما چیزی را عمل نمی کنیم و یا گناهی را مرتکب می شویم و یا در حفظ خود در آن گناه بسیار عاجز هستیم ویا در انجام واجباب بسیار سست و یا اصلا بعضی ها را انجام نمی دهیم آیا باز باید امر به معروف و یا نهی از منکر کنیم؟ در ضمن وقتی کسی را نصحیت می کنیم و یا نهی از منکر و یا ام به معروف می کنیم دیگران در مورد ما فکر میکنن بسیار مومن هستیم و اگر کوچک ترین خطا را مرتکب شویم به نام دین می زنن.آیا با توجه به اینکه من می دانم اینمانم آنچنان قوی نیست که بتوانم خودم را حفظ کنم وباتوجه به موردی که گفتم آیا باز امر به معروف و نهی از منکر واجب است؟ من بعد و یا در حین امر به معروف و نهی از منکر دچار ریا و یا احساس ریا می شوم ویا از خود غافل می شوم و بیشتر به دنبال هدایت دیگران می روم.گاهی اوقات هم عمل به واجبات برایم بی اهمیت و یا کم همیت می شود. 1.آیا با این حالات باز هم امر به معروف و یا نهی از منکر واجب است؟ 2.آیا وقتی صحبتهای نادرستی به خدا و یا پیغمبر و ائمه نسبت داده میشود ویا چیزی از تاریخ گذشته آنها و یا شبهات مطرح شده را نادرست به مردم و دیگران ویا خودم میگویند و یا احکام را نادرست و غلط بگویند و کسی یا کسانی را گمراه کنند وظیفه من چیست آیا باید با توجه به شرایط بالا و یا در حالت عادی در بحث دخالت کنم و یا می توانم سکوت کنم با توجه به حالات که گفتم چطور؟ 3.با توجه به حالت ایجاد شده در بالا آیا حتما باید از من سوال شود تا جواب دهم؟ لطفا طبق نظر آیت الله سیستاتی جواب بدین.
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
امر به معروف و نهي از منکر، وظيفة همگاني است . انجام آن مشروط به رعايت حلال و حرام از سوي امر کننده به معروف و نهي کننده از منکر نيست، يعني حتي کسي که مرتکب گناهي شد، وظيفه دارد مانند ديگران به اين امر مبادرت ورزد.
در عين حال که وظيفه دارد خود را اصلاح کند. پس هر مسلماني دو وظيفه مستقل دارد:
1ـ اصلاح خود؛
2ـ اصلاح جامعه.
اين دو منافاتي با يکديگر ندارد. البته کسي که گناهکار است، تأثيرگذاري او نسبت به ديگران کمتر است،ولي عذري براي ترک وظيفه اجتماعي او، محسوب نميشود، همان گونه که انجام گناه باعث نميشود مثلاً نماز واجب را ترک کند.
آن چه در سوره صف آمده بيانگر اين حقيقت است که اگر کسي دانسته و عامدا با فرمان خدا مخالفت کند ، با کسي که ندانسته گناه مي کنند، يکسان نيست . يعني در واقع آيه يک هشدار و اخطاري است به علما و دانايان ، که اگر همان مطالب حقي را که براي مردم بيان مي کنند، خودشان به آن عمل نکنند، از اين بابت مورد خشم خدا قرار مي گيرند. چون هم گناه خود را به دوش مي کشند و هم گناه ديگراني را که با ديدن اعمال خلاف گفته هاي شان منحرف مي شوند .
اما اگر امر به معروف ونهي از منکر را ترک کنند، به بهانه اين که چون خود به آن عمل نمي کنند ، گناه و عذاب شان مضاعف مي شود و باز مورد غضب خدا قرار مي گيرند . چون هم يکي از واجباتي را که از ضروريات دين است ، يعني امر به معروف را ترک کرده اند ، نيز برخلاف فرمان خدا و دانسته هاي خود عمل کرده اند . از طرف سوم گروهي با ديدن آن فرد دانا به انحراف کشيده مي شوند .
به بيان ديگر« آيه در مقام مذمت تناقض در ظاهر و باطن و ميان گفتار و نيّات قلبى است . هر سخنى را انسان بگويد و به هنگام عمل در پاى آن نايستد، يا اراده و تصميمش بر ضدّ آن باشد، نشانه دوگانگىِ ميان ظاهر و باطن است؛ هر چند قصد رياكارى هم نداشته باشد. قرآن مجيد مىفرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذيِنَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَاتَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَاتَفْعَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چرا سخنى مىگوييد كه عمل نمىكنيد؛ نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوييد كه عمل نمىكنيد.»
ما همه شبانه روز، در نمازهاى خود مىگوييم: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ» در حالى كه بسيار مىشود كه قلب ما چيز ديگرى مىگويد؛ نه معبود ما منحصراً خدا است و نه تنها از او يارى مىجوييم. نيز در تشهّد مىخوانيم: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ» در حالى كه در دل، شريكان و همتايان زيادى براى او قرار مىدهيم، كه واضحترين آن ها شيطانِ هواىِ نفس است. اين مسأله بازتاب گستردهاى بر تمام زندگى بشر دارد.(1)
آ يا مي شود گفت : پس ما تشهد يا اصلا نماز نخوانيم ؟ !
پي نوشت :
1. پيام امام اميرالمؤمنين عليهالسلام، ج3، ص 262.