اخبار

پرسش: جن
پاسخ:كاربر گرامي با سلام و تشكر از ارتباط شما با مركز ملي پاسخگويي به سوالات ديني دفتر تبليغات اسلامي
متاسفانه شرح سوال شما دريافت نشده است و از اين رو، امکان پاسخ براي ما وجود ندارد. لطفا پرسش خود را در بخش شرح ، در فرم مخصوص بنويسيد تا به پاسخ آن در اسرع وقت اقدام گردد.

سلام خسته نباشيد.من در يك سايت اينترنتي عضو هستم در اين سايت كه ثبت نام ان رايگان است بدون هيچ مبلغي.اين سايت يك سايت سرگرمي هست كه افراد زيادي تيم ها فوتبال ساخته و در يكي از ليگه هاي سايت شركت ميكنند.امكاناتي براي تيم اشخاص در سايت هست مانند:خريد دكتر تيم براي درمان بازيكن ها خريد بدنساز براي قوي شدتژن بازيكن ها و ... اگر كسي تيمش در ليگي كه قرار دارد بازيهايش را ببرد در خانه سايت ميزان سرمايه ي تيمش را زياد ميكند كه با اين سرمايه افراد تيمشان را تقويت ميكنند.اما نكته اينجاست كه سايت علاوه بر كسب در امد تيم شماره حساب بانكي دارد كه با واريز مبلغي ميتوانند سرمايه ي تيمشان را بيشتر كنند .در سايت قانوني هست كه اگر هر فرد چند تيم داشته باشد اشكال ندارد ولي اگر در جابجايي بازيكن ها مثلا:من بازيكني ضعيفي را با قيمت بالا به ان يكي تيمم ميفروشم تا سرمايه ي تيم اول كه بازيكن را با قيمت بالا فروخت بيشتر شود سايت ميگويد اگر سرمايه ي نامتعارف انتقال بديد سايت ازادانه در مورد فرد خاتي تصميم ميگيرد اين جا حق كساني كه پول واريز ميكنند ضايع ميشود.من سرمايه ي نا متعارف انتقال دادم و براي اين كه گناه نباشه مدت ها بعد بازيكني كه فورختم بيا قيمت بالا را با قيمت پايين فروختم تا سرمايه حرام نباشد من با اين بازيكن كه در تيمم بوده تيمم را قوي كرده در مدتي كه اين بازيكن با سرمايه نامتعارف در تيمم امده بعدش فروختمش تا گناه نكرده باشم از تيمم انداختمش بيرون در اين مدت سرمايه اي كه با اين سرمايه ي نا متعارف جمع شده را مصرف كردم و احتمالا براي اين كه در اين مدت اين بازيكن يا سرمايه ي نا متعراف كه باعث بيشتر شدن سرمايه ي تيمم شده براي اين كه اين سرمايه در به در شود مقداري سرمايه ي حلال خرج يك بازيكن از سايت كردم كه خريدمش اين طوري در به در شم الان تيمم را امروز به كسي 9 تومان فروختم 1_شك دارم كه سرمايه نا متعارف را براي در به در كردن اين بازيكن كه در اين مدت بوده خرج كردم و دادم كه در به در شه يا نه 2_اگر 9 توماني كه گرفتم در حرام بودن پول اگر 2 تومانش حرام باشد بايد چه كنم؟حرام است اصلا اين موضوع .و اين كه اين سرمايه ي نا متعارف مقداري در حرام بودن اين تيم سهم داشته فكر كنم چقدر از اين 9 تومان را حرامه؟صدقه بايد بدهم؟

با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
از سؤال هاي تان با توجه به ادبيات به کار رفته، چيزي متوجه نشديم .سوال را خوب توضيح دهيد تا پاسخ داده شود.

با سلام براي وضو گرفتن حتما بايد دستهامان كاملا خشك باشد يا اگر نيت وضو داشته باشيم و دستها را بشوييم اشكالي ندارد؟

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
براي وضو گرفتن لازم نيست، دست ها وصورت خشک باشد. بلکه موقع نيت اگر دست و صورت تر هم باشد. اشکال ندارد. و با تر بودن دست ها و صورت هم مي شود وضو گرفت. ولي بايدجاي مسح در سر و پا خشک باشد.(1)
پي نوشت:
1. آيت الله مکارم،توضيح المسائل،م275.

من می خوام خدای خودم رو بشناسم من نماز نمی خونم تا حالا چند بار شروع کردم ولی بازم کنار گذاشتمش - من می خوام با یاد خدا به آرامش برسم راحش رو بلد نیستم شما بهم یاد بدید

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
از اين که مي خواهيد با ياد خدا به آرامش برسيد، خوشحاليم و شما را ستايش مي کنيم.
قرآن مجيد، عامل آرامش را در ذكر و ياد خدا مي‌داند: "ألا بذكر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشيد تنها با ياد خدا دل‌ها آرامي مي‌گيرد"(1).در روايات معصومان نيز به اين نكته پرداخته شده است. امام علي(ع) مي‌‌فرمايد: "ذكر الله جلاء الصدور و طمأنينة القلوب؛ ياد خدا روشني بخش سينه‌ها و آرام‌بخش دل‌هاست"(2).
امام سجاد(ع) مي‌فرمايد: "فلا تطمئن القلوب إلاّ بذكرك؛ دل‌ها جز به ياد تو آرام نگيرد"(3).
از سوي ديگر غفلت از خدا منشأ ناآرامي دل است .قرآن مجيد مي‌فرمايد: "مَن أعرض عن ذكري فإنّ له معيشة ضنكاً؛ هر كس از ياد من روي بگرداند، زندگي سختي در پيش خواهد داشت"(4).
اگر مي خواهي به آرامش برسي، بايد عامل آرامش که ذکر و ياد خداست ، پيدا کني . چگونه انتظار داري به آرامش برسي، در حالي که نماز را ترک مي کني؟قرآن کريم ذکر و ياد خدا را در اقامه نماز مي داند :« إِنَّني‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْني‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري ؛(5)خداى يكتا من هستم. هيچ خدايى جز من نيست. پس مرا بپرست و تا مرا ياد كنى نماز بگزار.»
در جايي ديگر از نماز به "ذکر الله اکبر" تعبير مي کند :« اتْلُ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ؛ (6) هر چه را از اين كتاب بر تو وحى شده است، تلاوت كن. نماز بگزار، كه نماز آدمى را از فحشا و منكر باز مى‏دارد . ذكر خدا بزرگ‏تر است و خدا به كارهايى كه مى‏كنيد، آگاه است.»
از آيات قرآن و روايات استفاده مي شود نماز بهترين وسيله براي شناخت پروردگار و بالاترين ذکر است . اگر مي خواهي خدا را بهتر بشناسي و با ياد خدا به آرامش برسي ، بايد مداومت بر نماز داشته باشي . در هيچ شرايطي نماز را ترک نکني.
براي تداوم نماز عوامل متعددي وجود دارد كه جهت رعايت اختصار به برخي اشاره مي‌شود:
1ـ شناخت اهميت نماز.
نماز از منظر اسلام اهميت ويژه اي دارد؛ تا آن جا كه از آن به عنوان ستون دين(7) و نور چشم پيامبر(ص) ياد شده است. (8)
از سوي ديگر ترك نماز از گناهان كبيره به حساب آمده است.(9)
پيامبر فرمود: " از ما نيست كسي كه نماز را خوار شمارد ".(10)
نماز است سرخط آزادگي دواي غم و درد دل مردگي(11)
نماز عامل مهمي در تزكية روح و درون انسان است. اهميت ندادن به نماز به لحاظ عدم آشنايي به حقيقت آن و احساس نياز نكردن نسبت به آن، از عوامل ترك نماز و سستي در آن به شمار مي‌آيد. انسان بر اساس فطرت خود،همواره به سوي چيزي كه برايش اهميت دارد، توجه و اهتمام مي‌كند. اگر براي انسان، امري مهم و ضروري جلوه كند، آن را به هر صورت ممكن انجام خواهد داد. آشنا شدن به حقيقت نماز و اين كه نماز جزء نياز ما است، جزء زندگي حيات ما است و فايده و آثار نماز در دنيا و آخرت تجلّي مي‌كند، باعث مي‌شود انسان با شوق بيش تري به اقامة نماز بپردازد و از سستي در نماز و يا ترك آن خودداري نمايد.
كسي كه نماز را سربار خود و صرفاً يك تكليف طاقت فرسا بداند، به حقيقت آن پي نبرده و اهمتي به آن نمي‌دهد.
‌ نماز مهم‌ترين فريضه از فرايض الهي است، اقامه آن مايه سعادت و ترك آن باعث شقاوت مي‌باشد. امام ‌صادق(ع) فرمود: "‌محبوب‌ترين اعمال پيش خداوند نمازاست، آخرين وصيت پيامبران الهي نماز‌است"(12) حضرت در حديث ديگر فرمود: "‌تارك الصلاه بهره‌اي از اسلام نبرده است"(13) اگر انسان به درستي فكر‌كند كه خداوند چرا دستور داده كه بندگانش نماز بخوانند، هيچ‌گاه نماز را ترك نمي‌كند . چنانچه به هر علتي‌نمازش ترك شود ،فوراً جبران نموده و قضا مي‌كند.
قرآن مي‌فرمايد: "‌يا ايها الناس انتم الفقراء الي ا‌لله و ا‌لله هو الغني‌الحميد؛ ‌اي مردم ! همگي نيازمند خداييد، تنها خداوند است كه بي نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش‌است"(14) وقتي خدا از عبادت ما سودي نمي‌برد و از طرفي نماز و ساير عبادت‌ها را واجب نموده ،‌معلوم مي‌شود اين دستورات براي خوش بختي و سعادت خود ما است.
هنگامي كه از عمق جان درك كرديم كه ‌نماز در تأمين خوش بختي و سعادت ما نقش اساسي و تعيين كننده دارد، با عشق و علاقه نماز مي‌خوانيم ،چرا كه‌نماز محور قبولي ساير اعمال است . در قيامت اولين سوال از نماز مي‌باشد. امام باقر(ع) فرمود: "‌اولين محاسبه بنده در مورد نماز انجام مي‌گيرد، اگر نماز مورد قبول واقع‌شد، بقيه اعمال هم مقبول مي شود"(15).
نماز از واجباتي است كه خداوند در هيچ حالتي حتي در هنگام بيماري،‌ راضي به ترك آن نيست. تارك نماز بيش ترين ظلم را نسبت به خود روا مي­دارد و خود را از شفاعت پيامبر(ص)‌محروم مي‌كند. حضرت فرمود: "‌هر كه نماز را عمداً ترك كند، از پناه خدا و پناه پيغمبرش بيزاري جسته‌است"(16). پس انساني كه معتقد به خدا و قيامت است و مي‌داند هر چه از خوب و بد انجام بدهد ،نتيجه‌اش به‌خودش باز مي‌گردد، عاشقانه به سوي نماز مي‌شتابد و آن را در اول وقت مي‌خواند.
نبي گرامي اسلام(ص) ‌فرمود:"‌فضيلت اول وقت نماز بر آخر وقت مانند فضيلت آخرت بر دنيا است"(17).
2ـ شناخت پيامدهاي ترك نماز.
يكي از عوامل و راهكار مهم دوباره نماز خواندن شناخت پيامدهاي منفي ترك نماز است. در قرآن بر ترك نماز وعدة عذاب داده شده است: " بهشتيان از دوزخيان مي‌پرسند: چه چيز شما را به دوزخ كشانيد، جهنميان در پاسخ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم ". (18)
رسول خدا مي‌فرمايد: "كسي كه نماز خود را سبك گيرد و در به جا آوردنش سستي نمايد، خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مي‌كند؛ شش بلا در دنيا . سه تا در موقع مردنش . سه در قبر .سه در قيامت و هنگامي كه از قبر بيرون مي‌آيد.
اما شش بلاي دنيوي:
1ـ خداوند بركت را از عمرش كم مي‌كند.
2ـ بركت را از روزيش بر مي‌دارد.
3ـ از صورتش نشانة نيكوكاران را بر مي‌دارد.
4ـ هر كار خيري كند، پذيرفته نمي‌شود و براي آن اجري ندارد.
5ـ دعايش مستجاب نمي‌شود.
6ـ از دعاي نيكوكاران بهره اي ندارد".(19)
3ـ رفع موانع.
ترك نماز مبتني بر عواملي است كه بايد از آن ها پرهيز شود. انسان گرايش به عبارت دارد. معصيت، دنياگرايي، ندادن زكات، تكبر، حرام خوردن، آشاميدن شراب، حسد و ... از عوامل و موانع تأثير گذار ترك نماز به حساب آمده است.
4ـ شناخت آثار نماز.
يكي از راه هاي تداوم نماز، شناخت آثار معنوي، سياسي و اجتماعي نماز است. اگر انسان با فلسفه و علل تشريع نماز اشنايي داشته باشد، نماز را ترك نمي‌كند.
5ـ توبه.
بي تردي ترك نماز گناهي است كه نياز به گناه زدايي دارد. يكي از عوامل مهم تأثيرگذار گناه زدايي، توبه است. توبه كه نوعي بازگشت و دگرگوني است، سبب مي‌شود كه قلب انسان صفا گرفته و بار ديگر معنويت در آن تجلي نموده و از گناه جلوگيري شود. امام علي(ع) فرمود: " جز اين نيست كه پشيماني بر گناه سبب ترك آن مي‌شود".(20)
كسي روز محشر نگردد خجل كه شب ها به درگه بَرَد سوز دل
اگر هوشمندي، ز داور بخواه شب توبه تقصير روز گناه
اگر بنده اي، دست حاجت برار وگر شرمسار، آب حسرت ببار
نيامد بدين در كسي عذر خواه كه سيل ندامت نشستن گناه(21)
6ـ ياري از خداوند:
انجام عبادت، به ويژه نماز خواندن توفيق عبادت را مي‌طلبد. عبادت و ارتباط با خدا بر قرار نمودن مي‌طلبد كه از خدا خواسته شود توفيق عبادت دهد. شايد بر همين اساس معصومان (ع) و بزرگان دين از خدا مي‌خواستند كه به آنان توفيق عبادت دهد. در دعاي حضرت مهدي (عج) آمده : "اللّهم ارزقنا توفيق الطاعه ..."(22) كه يكي از مصاديق بارز طاعت، عبادت است.
از ديگر موجبات سستي در نماز و عدم اهتمام به آن، عادت به عبادت است ; به اين معنا كه انسان، اصل نماز و افعال و اذكار آن را از روي عادت به جا آورد، به طوري كه به حقيقت و روح نماز توجه نداشته باشد. عمل بر اثر عادت، عبادت را از حالت آگاهانه خارج مي‌نمايد . تبديل به يك عمل غير آگاهانه مي‌كند، به طوري كه روح اعمال فراموش شده و تنها ظاهر اعمال هدف قرار مي‌گيرد.
مذموم بودن عادت به اين معنا نيست كه استمرار، مداومت و كثرت اعمال اشتباه است، بلكه ملاك ارزش، مقدار توجه و آگاهي در عمل است . مردان الهي در عين كثرت عبادت و دعا، به مقدار توجه و آگاهي خود در اعمال مي‌افزايند و از عبادت لذت بيش تري مي‌برند.

پي‌نوشت‌ها:
1.رعد (13) آيه‌ 28.
2. ميزان الحكمه، ج 2، ص 972.
3. مفاتيح الجنان، مناجات الذاكرين.
4. حديد (57)، ‌آيه 23.
5. طه (20) آيه 14 .
6. عنكبوت (29) آيه45.
7. من لا يحضره الفقيه، ج 1، ح 639.
8. مكارم الاخلاق، ج 2، ص 461.
9. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 183.
10. فروع كافي، ج 3، ص269.
11. نماز از ديدگاه قرآن و حديث، ص 77 - 78.
12. محمد محمدي‌ري‌شهري، ميزان الحكمهْْ، ماده صلاهْْ، شماره 10534.
13. بحارالانوار، ج 79، ص 232.
14. فاطر (35) آيه 15.
15. ميزان الحكمهْْ ماده صلاهْْ، شماره 10570.
16. صادق احسانبخش، آثار الصادقين، ج 1، ص 133، حديث 15796 - ح 2.
17. همان، ص 110، حديث 15708، ح 2.
18. مدثر (74) آيات 40 ـ 41.
19. گناهان كبيره، ج 2، ص 187 ـ 188.
20. وسائل الشيعه، ج 11، ص 349.
21. عبدالحسين دستغيب، گناهان كبيره، ج 2، ص 408.
22. مفاتيح الجنان، دعاي حضرت مهدي (عج) .

با سلام و عرض خسته نباشید...
بنده 25 سال دارم و بسیار احل هنر می باشم که بعد پشت سر گذاشتن مصائب فراوان از حوادثی که برای من اتفاق افتادارتباط با خدا را بطوری شگفت انگیز و همراه دیدن اشخاص نا معلوم - خواب های عجیب - شنیدن صدای خواندن قرآن در اطرافم - (((((شنیدن صدای خدای مهربان))) بطور کاملا متفاوت از دیگران برقرارا کردم و به این مسیر ادامه دادم
می توانم برای شما مثال بیاورم که امید است فقط نزد شما خواننده گرامی باقی بماند
آیه هایی در خواب می شنوم که پس از بیدار شدن در حفضه ام باقی می ماند که بعد از تحقیق متوجه می شوم مربوط به سوره ای خاص می باشد در واقع بدون اینکه کوچکترین اطلاعی از آن داشته باشم آن را پیشا پشیش در خواب می بینم
تا بحال صدای خداوند را 3 بار شنیده ام.
متاسفانه از بیان گفته های او در این نامه عاجزم اگرچه جملاتی بسیار کم شنیده ام ولی آنها از اسرار الهی هستند و نمی توانم آنها را در نامه ام بنویسم
صدای هایی از فرشتگان خداوند نیز شنیده ام البته شک دارم کهآنها فرشته بوده اند ولی ب جرعت می توانم بگویم آنها در در صحت عقل در گوش و مغز و قلبم حس کردم که قسمتی از آن را برای شما می نویسم ((جملات نوشته شده از هیچ جا کپی نشده و صرفا شنیده های من می باشد))

(و آسمان چنان خونین شود که بشر نزدیکش نبیند و زمین فریاد خواهد زد که صدای آن در جای جایش شنیده خواهد شد و کوه ها اشک خواهند ریخت و سیاهی اقیانوس ها را در بر می گیرد - ستارگان در هم خواهند پیچید گرد ظلم همه جا را در بر گرفته و عرب و اجم را در هم می شکند و آنگاه که فرشته هفده سر با ما خیره شود و میکائیل بترس از ما یاد کند و نیزه از دسته نگهبان افتد اتفاق خواهد افتد و فریاد افرود بلند خواهد شد گیس زنان و دختران همچون کوهان شتر شود و بیماری تعدادی از ساکنین زمین را در بر گیرد و آنها در خون یکدیگر رخنه خواهند کرد کودکان یکی پس از دیگری در نطفه خفه خواهند شد و بدن مرد و زن یکسان شود و انسان در عوج باور جاهل خواهد ماند و جاهلان در مسیری هولناک قدم بر می دارند عجایب دنیا امری ساده شود و زمین برای بار ششم بلند ترین فریاد خود رابه سر خواهد داد و کودکانی عجیب از نسل انسان و حیوان پا به این گزرگاه گذارند و کل نجاست بر مقدسات خواهد بارید)
قسم که یک کلام آن را قبل از آن تا بحال جایی نشنیده بودم که پس از پرس و جو متوجه شدم که نیمی از آن مربوط به آیات قرآن و بیانگر نشانه های پایان دنیا است.
من در چنین شرایطی به سر می برم و طبع شعرم از زمانی بالا رفته
و تمام عرایضم جهت مقدمه برای یک سوال است که ذهن مرا در گیر خود می کند
اشعار آن تماما مربوط بوت به خداوند و مخصوصا امیرال مومنین می باشد
و حال سوال من :
چنانچه من قصص قرآن و گفته های کلام خدا را با همان مظمون بصورت شعر در بیاورم گناه است؟

در رابطه با فرم زیر باید بیان کنم که من مرجع تقلیدم امیرال موئمنین علی (ع) می باشد.

پرسش: 25 سال دارم و بسيار اهل هنر مي باشم که بعد پشت سر گذاشتن مصائب فراوان از حوادثي که براي من اتفاق افتاد،ارتباط با خدا را به طوري شگفت انگيز و همراه ديدن اشخاص نا معلوم - خواب هاي عجيب - شنيدن صداي خواندن قرآن در اطرافم (شنيدن صداي خداي مهربان) به طور کاملا متفاوت از ديگران برقرار کردم و به اين مسير ادامه دادم.آيه هايي در خواب مي شنوم که پس از بيدار شدن در حافظه ام باقي مي ماند که بعد از تحقيق متوجه مي شوم مربوط به سوره اي خاص مي باشد ..
پاسخ: پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
انشاي مضمون قصص قرآن و ساير مفاهيم قرآني به صورت شعر اشکالي ندارد، به شرط آن که مطلب دروغي به خداوند نسبت داده نشود .
منظورتان از آن چه در باره مرجع تقليدتان نوشته بوديد، روشن نشد . در اين خصوص با مراجعه به رساله عمليه ،شرايط مرجع تقليد را مطالعه کنيد.
موفق باشيد.

مدیر مركز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی دفتر تبلیغات اسلامی از مطرح شدن روزانه 6 هزار سئوال از سوی مخاطبان و مردم برای كارشناسان این مركز در بخش‌های مختلف خبر دا

مدیر مركز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی دفتر تبلیغات اسلامی از مطرح شدن روزانه 6 هزار سئوال از سوی مخاطبان و مردم برای كارشناسان این مركز در بخش‌های مختلف خبر داد و گفت: از این تعداد 4 هزار و 500 نفر پاسخ پرسش‌های خود را دریافت می‌كنند. به گزارش پرس و جو حجت‌الاسلام والمسلمین علی مخدوم در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس خاطرنشان كرد:بیشتر سؤالات مطرح شده حوزه فقهی را شامل می‌شود و 84 درصد از مخاطبان دارای تحصیلات دیپلم به بالا و 76 درصد در سنین جوانی 19 تا 35 سال قرار دارند. وی تصریح كرد: 85 تا 90 درصد تماس‌ها به صورت آنلاین پاسخ‌ها را دریافت می‌كنند و پاسخ تعداد معدودی به زمان دیگری موكول می‌شود. حجت‌الاسلام مخدوم با اشاره به تاسیس مركز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی در سال 86 اظهار داشت: قبل از افتتاح مركز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی، پاسخگویی به سئوالات در دفتر تبلیغات در دو بخش مجزای واحد پاسخ به سئوالات دفتر تبلیغات اسلامی و مركز تلفنی پاسخ به سئوالات دینی انجام می‌شد. ی دفتر تبلیغات اسلامی از مطرح شدن روزانه 6 هزار سئوال از سوی مخاطبان و مردم برای كارشناسان این مركز در بخش‌های مختلف خبر داد و گفت: از این تعداد 4 هزار و 500 نفر پاسخ پرسش‌های خود را دریافت می‌كنند. به گزارش پرس و جو حجت‌الاسلام والمسلمین علی مخدوم در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس خاطرنشان كرد:بیشتر سؤالات مطرح شده حوزه فقهی را شامل می‌شود و 84 درصد از مخاطبان دارای تحصیلات دیپلم به بالا و 76 درصد در سنین جوانی 19 تا 35 سال قرار دارند. وی تصریح كرد: 85 تا 90 درصد تماس‌ها به صورت آنلاین پاسخ‌ها را دریافت می‌كنند و پاسخ تعداد معدودی به زمان دیگری موكول می‌شود. حجت‌الاسلام مخدوم با اشاره به تاسیس مركز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی در سال 86 اظهار داشت: قبل از افتتاح مركز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی، پاسخگویی به سئوالات در دفتر تبلیغات در دو بخش مجزای واحد پاسخ به سئوالات دفتر تبلیغات اسلامی و مركز تلفنی پاسخ به سئوالات دینی انجام می‌شد. وی ادامه داد: با افتتاح این مركز، دو مركز نام برده با هم ادغام شدند و در قالب مركز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی فعالیت خود را دنبال كردند. مخدوم تقویت بنیه علمی، دینی و انقلابی عموم جامعه به ویژه جوانان و دانشجویان، ارائه مشاوره اخلاقی و تربیتی به منظور كاهش ناهنجاری‌های اخلاقی و مشكلات روحی، هدایت‌های معنوی و پاسخ به شبهات عقیدتی را از اهداف تشكیل این مركز عنوان كرد. وی با اشاره به تشكیل گروه‌های پژوهشی به منظور پاسخگویی به سئوالات دینی تصریح كرد: با توجه به گستردگی معارف اسلامی و گوناگونی سئوالات و شبهات جامعه و پرسش‌های ارسالی، تشكیل گروه‌های پژوهشی با توجه به گستردگی قلمرو معارف اسلامی، گوناگونی سئوالات و شبهات ضروری بود. مدیر مركز ملی پاسخگویی دینی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم یادآور شد: گروه‌های فلسفه و كلام، فقه، اخلاق و تربیت، تاریخ و سیره و ادیان و همچنین قرآن و حدیث به منظور رفع شبهات و سئوالات موجود در این مركز شكل گرفته است. وی اظهار داشت: مراجعه‌كنندگان پس از طرح سئوال خود به هركدام از بخش‌های مربوط ارجاع داده شده و كارشناس آشنا به مبحث مورد نظر پاسخگوی فرد پرسشگر است. مخدوم با اشاره به شیوه پاسخگویی به سئوالات در مركز ملی پاسخگویی به سئوالات دینی یادآور شد: این مركز در سه بخش تلفنی، كتبی و اینترنتی پاسخگوی سئوالات مراجعه‌كنندگان است. مدیر مركز ملی پاسخگویی دینی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم عنوان كرد: پاسخگویی تلفنی به سئوالات دینی با هدف دسترسی آسان و سریع پرسشگران به پاسخ‌های خود راه‌اندازی شد و در مدت كوتاهی توانست جایگاه درخور و مناسبی برای خود كسب كند. رئیس مركز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی با اشاره به امكان استفاده از چت رم در مركز ملی پاسخگویی گفت: این امكان فراهم شده كارشناسان با حضور در جمع از طریق سمعی و بصری با مخاطبان ارتباط برقرار كنند كه بر اساس ارزیابی‌ها 80 نفر ساعت پاسخگویی داشته‌ایم. مخدوم با اشاره به تلفن تماس برای طرح سئوالات دینی اضافه كرد: شماره بدون كد 096400 شامل 110 خط با بهره‌گیری از محققان و كارشناسان متخصص پاسخگوی مراجعه‌كنندگان است.

حجت الاسلام سید محمدحسن آیت از کارشناسان گروه قرآن و حدیث مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم گفت: کارشناسان غرفه این مرکز سوالات و شبهات دینی و مهدوی بازدیدکنندگان نمایشگاه قرآن را پاسخگو هستند.
حجت الاسلام آیت از پاسخگویان غرفه این مرکز در هفدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم از حضور دو کارشناس و بنابر استقبال بازدیدکنندگان بیش از دو کارشناس در غرفه این مرکز در هفدهمین نمایشگاه قرآن برای پاسخگویی به سوالات و شبهات خبر داد و خاطرنشان کرد: بازدیدکنندگان می‌توانند پاسخ سوالات مربوط به مباحث دینی، قرآنی و مهدوی خود را با مراجعه به این غرفه دریافت کنند.

 

>حجت الاسلام سید محمدحسن آیت از کارشناسان گروه قرآن و حدیث مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم گفت: کارشناسان غرفه این مرکز سوالات و شبهات دینی و مهدوی بازدیدکنندگان نمایشگاه قرآن را پاسخگو هستند. حجت الاسلام آیت از پاسخگویان غرفه این مرکز در هفدهمین نمایشگاه بین المللی قرآن کریم از حضور دو کارشناس و بنابر استقبال بازدیدکنندگان بیش از دو کارشناس در غرفه این مرکز در هفدهمین نمایشگاه قرآن برای پاسخگویی به سوالات و شبهات خبر داد و خاطرنشان کرد: بازدیدکنندگان می‌توانند پاسخ سوالات مربوط به مباحث دینی، قرآنی و مهدوی خود را با مراجعه به این غرفه دریافت کنند. ایشان با اشاره به فعالیت این مرکز از نیمه شعبان سال 86 با توجه به ضرورت و نیاز پاسخ‌گویی سریع، دقیق و صریح به پرسش‌های مطرح شده گفت: این مرکز تاکنون بعد از گذشت 16 ماه از افتتاح، پنج میلیون پرسش و شبهه را پاسخ داده است. وی اظهار کرد: در این مرکز 204 کارشناس در حوزه‌های گوناگون دینی مشغول پاسخگویی هستند که از میان آنها 4 نفر تحصیلات سطح دو، 121 نفر تحصیلات سطح سه و 74 کارشناس دارای تحصیلات سطح چهار هستند. هم چنین 35/25 درصد از کارشناسان مرکز علاوه بر تحصیلات حوزوی دارای تحصیلات دانشگاهی هستند. وی با اشاره به فعالیت سه واحد پاسخگویی تلفنی، کتبی و اینترنتی در این مرکز بیان کرد: واحد پاسخگویی تلفنی به سوالات دینی با استفاده از 70 کرسی پاسخگویی در هر شیفت کاری و تشکیل گروه‌های تخصصی و بهره‌گیری از 110 خط تلفن پاسخگوی شبهات و سوالات است. از بدو تاسیس مرکز تا 30 دی 87 یک میلیون و 690 هزار و 845 تماس انجام شده است. حجت الاسلام آیت گفت: واحد پاسخگویی کتبی با ارسال بروشورهایی با شعار بیایید پرسش‌گری را تجربه کنیم، سوالات را از طریق نامه دریافت می‌کند که از آغاز تاسیس تا 30 دی 87 تاکنون 28 هزار و 500 پرسش و پاسخ به مرکز ارسال شده است. وی به توسعه فعالیت‌های پاسخگویی این مرکز در محیط اینترنت اشاره کرد و بیان کرد: انجام فعالیت‌های پاسخگویی در قالب پست الکترونیک و حضور در محیط‌های وبلاگ، تالار، کلوپ و پاسخگویی در سایت‌های چت در زمره فعالیت‌های اینترنتی این مرکز است. میانگین بازدید روزانه از سایت www.pasokhgoo.ir نیز 48 هزار بازدید در روز است.

بخش پاسخ گوئی اینترنتی به سوالات دینی در مرکز ملی پاسخگوئی راه اندازی گردید. حجت الاسلام مخدوم مدیر مرکز ملی پاسخگوئی به سوالات دینی، ضمن بیان اهمیت عرصه های جدید پاسخگوئی به سوالات دینی، از افتتاح بخش مستقلی برای فعالیت اینترنتی در زمینه پاسخ گوئی خبر داد. بر این اساس مرکز ملی پاسخگوئی به سوالات دینی از سال های گذشته در عرصه های مختلف پاسخگوئی تلفنی ، پاسخگوئی کتبی فعال بوده که در کنار بخش کتبی، فعالیتهای اینترنتی شامل پاسخگوئی زنده به سوالات دینی از طریق مسینجرها و حضور در اتاقهای گفتگو ، و شرکت در انجمن های مطرح و تالار های گفتگو و همچنین از طریق سایتهای مرکز را پی می گرفته است. ایشان افزود با توجه به اقتضاءات عصر حاضر و توسعه کاربرد اینترنت و گستره مخاطبان آن، این مرکز بر آن شد تا با تقویت و توسعه فعالیت اینترنتی، گامی موثر در ترویج فرهنگی دینی اسلامی در عرصه وب برداشته و پاسخگوی سوالات کاربران اینترنتی باشد. بر همین اساس اقدام به تفکیک و مستقل نمودن بخش پاسخگوئی اینترنتی نموده و امید است در آینده ای نه چندان دور بتوان شاهد توسعه فعالیتهای این گروه باشیم

چرا حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دوران كهولت با عایشه نوجوان (به نقلی 9 ساله) ازدواج فرمودند؟ این ازدواج كمی غیرعادی به نظر می‌رسد.

چرا حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در دوران كهولت با عایشه نوجوان (به نقلی 9 ساله) ازدواج فرمودند؟ این ازدواج كمی غیرعادی به نظر می‌رسد.

پرسش 1:
اعتقادي شرح چرا حضرت رسول در دوران كهولت با عايشه نوجوان (به نقلي 9 ساله) ازدواج کرد؟
پاسخ:
اولا شرايط سني که در فرهنگ ما ايرانيان امروزه متداول است، در آن عصر و نزد عرب هاي آن زمان متداول نبود. بسا اتفاق مي افتاد دختران نو رسيده به عقد مردان کهنسال در مي آمدند. در اين گونه ازدواج ها هيچ گونه خرده‌گيري و ملامتي وجود نداشت. مانند اين که در تاريخ آمده است که عمر از عثمان خواست که دخترش حفصه را به عقد خود در بياورد ،در حالي که عثمان حدود بيست سال از عمر بزرگتر بود، نيز به ابو بکر که حدود ده سال از عمر بزرگتر بود، پيشنهاد ازدواج با حفصه را داد. آري اين گونه ازدواج‌ها در آن فرهنگ پذيرفته شده بود.
ثانياً : اين يکي از دروغ‌هاي روزگار است که عايشه در هنگام ازدواج کم سن و سال بود . در اين مورد گفته اند: پيامبر (ص) عايشه شش يا هفت ساله را به عقد خود درآورد و در نه سالگي با او عروسي کرد؛ هم سن عايشه در هنگامي که به عقد پيامبر درآمد، بيش از شش يا هفت سال بود؛ هم در هنگام عروسي بيش از نُه سال داشت.
در مورد جملة نخست؛ (سن عايشه در هنگام اجراي صيغه عقد)مي گوييم:
اوّلاً: داده‌هاي تاريخي مي‌گويد: سن عايشه در هنگام عقد، خيلي بيش از مقدار مذکور بود؛ به چند دليل:
1- برخي از مورخان مانند ابن قتيبه دينوري نوشته اند: عايشه در سال 57، يا 58هجري و در هفتاد سالگي درگذشت(2)؛ پس در سال اوّل يا دوم بعثت متولد شده بود. تاريخ اجراي صيغه عقد را يک ماه پس از درگذشت حضرت خديجه و بعد از عقد سوده بيان کرده اند(2). حضرت خديجه در رمضان سال دهم بعثت از دنيا رفت و در شوال همين سال عايشه به عقد پيامبر درآمد(3). بنابراين عايشه در هنگام عقد حدوداً نه ساله بود؛ نه شش ساله.
2- عالمان اهل سنت از پيامبر دو روايت نقل کرده اند: يکي اين که فرمود: دخترش فاطمه سرور تمام بانوان جهان است و ديگر اين که درمورد عايشه فضيلتي را بيان داشت که ديگر زنان آن فضيلت را ندارند. چگونه مي‌شود وقتي حضرت فاطمه سرور تمام بانوان جهان باشد، عايشه فضيلتي داشته باشد که ديگر زنان حتي حضرت فاطمه از آن محروم باشد؟! بين دو جمله اي که عالمان اهل سنت نقل کرده اند، ناسازگاري وجود دارد. برخي از آنان همانند «طحاوي» که ناقل آن حديث هستند، براي رفع ناسازگاري چاره انديشي کرده و گفته اند: جملة دوم که دربارة عايشه فضيلتي را برشمرده که ديگر زنان حتي فاطمه از آن محروم است، مربوط به زماني است که فاطمه کوچک و نابالغ بود؛ يعني در هنگامي از فضيلت عايشه ياد شد که حضرت فاطمه خردسال بود و آن فضيلت مربوط به افراد بالغ بود. همو مي‌گويد : فاطمه در بيست و پنج سالگي درگذشت(4).
از اين دو جمله استفاده مي‌شود که حضرت فاطمه دو سال پيش از بعثت ولادت يافت و عايشه چند سال از حضرت فاطمه بزرگ تر بود. با اين وجود اگر عايشه را دست کم سه سال از فاطمه (س) بزرگ تر فرض کنيم، مي‌توان فهميد ولادت عايشه پنج سال پيش از بعثت بود، در اين صورت زماني که به عقد پيامبر درآمد، حدوداً پانزده ساله بود.
3- برخي از سيره نويسان همانند «ابن اسحاق» و «ابن هشام» که پيشگامان سيره نويسي هستند، مي‌نويسند: عايشه بيستمين فردي بود که به پيامبر ايمان آورد. اينان مي‌افزايند : پيش از عايشه خواهرش اسما و پس از عايشه «خبّات بن اَرَّت» مسلمان شدند. (اين امر در حدود سال چهارم بعثت و بعد از علني شدن دعوت پيامبر رخ داد)، چنان که مي‌افزايند: عايشه در اين هنگام به سن تکليف نرسيده و صغيره بود(5).
صغيره بودن به چه معناست؟ قطعاً به اين معنا نيست که دورة شيرخواري را طي مي‌کرد، چرا که در اين دوره معقول نيست گفته شود اسلام آورد؛ بايد در اين هنگام سن عايشه حدي باشد که بتوان اين نسبت را به او داد.
سن حضرت علي (ع) را در هنگامي که اسلام آورد، ده تا سيزده سال گفته و يادآور شده اند حضرت در اين هنگام صغير بود، «رجل» نبود. حال دربارة عايشه هم مي‌بايست طوري سخن گفت که معقول باشد؛ يعني سنش به اندازه اي باشد که بتواند اسلام بياورد تا بگويند بيستمين مسلمان است، اگرچه کم تر از سن بلوغ باشد. اگر بلوغ دختران نه سال است، ايشان در هنگام پذيرش اسلام مثلاً هشت ساله باشد. در اين صورت هنگامي که به عقد پيامبر درآمد، حدوداً پانزده، يا شانزده ساله بود، نه شش، يا هفت ساله.
دوم: اگر بپذيريم که هنگام اجراي صيغة عقد، شش يا هفت ساله بود، اجراي صيغه با اذن پدر بود. عقد با رضايت پدرش ابوبکر خوانده شد. چنين عقدي طبق قوانين پذيرفته شده آن زمان، نيز طبق قوانين اسلام، درست و مشروع است، اما اسلام مي‌گويد: انجام امور زناشويي منوط بر اين است که دختر به سن بلوغ برسد و خودش به اجراي صيغة عقد رضايت بدهد؛ در اين صورت عقد صحيح است و گرنه باطل. بنابراين، جهت اجراي صيغة عقد اشکالي وجود ندارد كه سن عايشه، کم تر از سن بلوغ باشد.
سوم: در زمان پيامبر (ص) سن ازدواج دختران در همين حدود، معمولي و متعارف بود. عرب‌هاي شبه جزيره خوش نداشتند دختر دير ازدواج کند و مدت‌ها در خانة پدر بماند. بلکه مي‌کوشيدند دخترانشان را زود هنگام شوهر دهند و به خانة همسر بفرستند، تا خيالشان آسوده شود. بنابراين ازدواج دختران در سنين کم در آن عصر و زمان پسنديده و متعارف بود و هيچ اشکالي نداشت. اگر پيامبر در اين مورد مرتکب اشتباهي مي‌شد و کاري غيرمتعارف انجام مي‌داد، بدون شک دشمنان حضرت سوء استفاده مي‌کردند و آن را برضد رسالت پيامبر به کار مي‌گرفتند. در تاريخ هيچ نشاني نيست که دشمنان قسم خوردة حضرت از اين ازدواج براي کوبيدن شخصيتش بهره گرفته باشند، که دليل است ازدواج حضرت با عايشه برخلاف عرف نبود.
اما در مورد جمله دوم (؛يعني سن عايشه در هنگام عروسي) مي‌گوييم:
به نوشتة همة مورخان و سيره نويسان عايشه در سال دوم هجري و پس از جنگ بدر به خانة پيامبر راه پيدا کرد و مراسم عروسي برگزار شد. نيز نوشته اند: عقد عايشه در ماه شوال سال دهم بعثت، سه سال پيش از هجرت و عروسي او در ماه شوال در سال دوم هجري رخ داد(6)؛ يعني بين عقد عايشه با عروسي اش پنج سال فاصله بود. بنابراين اگر عقد عايشه در نه سالگي جاري شد، عروسي اش در چهارده سالگي صورت گرفت اما اگر عقدش در چهارده سالگي بود، ازدواجش در نوزده سالگي رخ داد. بنابراين به هيچ وجه نمي‌توان پذيرفت در نه سالگي همسر پيامبر شد!
دو نکته:
1- رواياتي که مربوط به کم بودن سن عايشه است، عمدتاً از وي نقل شده است. مي‌دانيم زنان تمايل دارند سن خودشان را کم تر از آن چه هست نشان دهند! شايد کم نشان دادن سن عايشه، ريشه در همين نکته داشته باشد.
2- اگر بپذيريم عايشه در هنگام اجراي صيغه عقد هفت ساله بود، در هنگام عروسي مي‌بايست دوازده ساله باشد، نه نُه ساله، چون بيان شد تاريخ اجراي صيغه عقد، شوال سال دهم، سه سال پيش از هجرت و تاريخ عروسي سال دوم هجري در ماه شوال واقع شد. بنابراين دليلي ندارد برخي از نويسندگان تفاوت بين تاريخ عقد و عروسي را دوسال قرار دهند.
اظهار شگفتي : جاي بسي تعجب و شگفتي است که سيره نويساني همانند ابن اسحاق و ابن هشام عايشه را در زمرة مسلمانان نخستين قرار دهند و او را بيستمين مسلمان برشمارند اما در جاي ديگر بيان دارند که عايشه هفت ساله بود به عقد پيامبر درآمد و در نه سالگي در مدينه به خانه ايشان رفت!(7).
عموم سيره نويساني که از نظر زماني بعد از ابن اسحاق و ابن هشام قرار دارند، استناد به سخن ايشان مطالب ضد و نقيضي (که باعث خرده گيري دشمنان مي‌شود) بيان داشته اند، از جمله «ابن قتيبه دينوري» در المعارف مي‌نويسد: عايشه شش ساله بود که به عقد پيامبر درآمد و در سال دوم هجري، هفده ماه پس از هجرت، در حالي که نه ساله بود وارد خانة پيامبر شد! بعد مي‌نويسد: اودر سال پنجاه و هشتم هجري و در هفتاد سالگي درگذشت(8).
با تأمل در چند جمله مذکور، دو تناقض و ناسازگاري را مي‌توان مشاهده نمود:
يکي ناسازگاري بين سال عقد و سال عروسي که مي‌بايست پنج سال تفاوت داشته باشد، در حالي که در اين متن به سه سال کاهش پيدا کرده است.
ديگري ناسازگاري بين سن ازدواج با هفتاد ساله بودنش در سال پنجاه و هشت هجري.
اگر در سال پنجاه و هشتم هجري، هفتاد ساله بود، معنايش اين است که عايشه در سال دوازدهم پيش از هجرت متولد شده باشد، حال اگر ولادتش در سال دوازدهم پيش از هجرت باشد و در سال دوم هجري وارد خانه پيامبر شد، نتيجه مي‌گيريم عايشه در هنگامي که وارد خانة پيامبر شد و عروسي کرد، چهارده ساله بود، در حالي که در آغاز به جاي چهارده سال، نه سال را ذکر کرده است!
راستي چرا اين گونه ناهمگون نوشته اند؟ شايد حُبّ و بُغض مذهبي و فضيلت تراشي براي اين بانوي نامدار و تأثيرگذار در تاريخ اسلام يکي از عواملي باشد که برخي از نويسندگان به اين لغزش روشن گرفتار شده اند؛ چرا که از سويي مي‌خواهند به عايشه فضيلت مسلمانان اوليه را عنايت کنند و از سوي ديگر برسانند که پيامبر از آغاز محبت ويژه اي به عايشه داشت.
اما در مورد ازدواج‌هاي متعدد پيامبر (ص) و از جمله ازدواج با پيامبر بايد دانست که اصولاً هدف حضرت، شهوت جنسي نبود؛ زيرا پيامبر در اوج جواني و کشش جنسي با زني بيش از سن خود ازدواج مي‌کند و تا 55 سالگي، همان يک همسر را دارد؛ بنابراين بايد هدف پيامبر را در چيز‌هاي ديگر جستجو کرد.
يكي از آن‌ها هدف سياسي - تبليغي بود؛ يعني با ازدواج موقعيتش در بين قبايل مستحكم گردد و بر نفوذ سياسي واجتماعيش افزوده شود و از اين راه براي رشد و گسترش اسلام استفاده نمايد.
حضرت به خاطر دست يابي بر موقعيت‌هاي بهتر اجتماعي وسياسي، در تبليغ دين خدا و استحكام آن و پيوند با قبايل بزرگ عرب و جلوگيري از كارشكني‌هاي آنان وحفظ سياست داخلي وايجاد زمينة مساعد براي مسلمان شدن قبايل عرب، به برخي ازدواج‌ها رو آورد.
در راستاي اين اهداف پيامبر با عايشه دختر ابوبكر از قبيله بزرگِ «تيم»، با حفصه دختر عمر از قبيله بزرگ «عدي»، با ام‌حبيبه دختر ابوسفيان از قبيلة نامدار بني‌اميه، ام سلمه از بني مخزوم، سوده از بني اسد، ميمونه از بني هلال و صفيه از بني‌اسرائيل پيوند زناشويي برقرار نمود. ازدواج مهم ترين پيوند و ميثاق اجتماعي است، به ويژه در آن فرهنگ تأثير بسياري از خود به جا مي‌گذارد.
در آن محيطي كه جنگ و خونريزي و غارتگري رواج داشت، بلكه به تعبير «ابن‌خلدون» جنگ و خونريزي و غارتگري جزو خصلت ثانوي آنان شده بود،(9) بهترين عامل بازدارنده از جنگ‌ها و عامل وحدت و اُلفت، پيوند زناشويي بود. به همين جهت پيامبر با قبايل بزرگ قريش، به ويژه با قبايلي كه بيش از ديگران با پيامبر دشمن بودند، مانند بني اميه و بني اسرائيل،‌ازدواج نمود. امّا با قبايل انصار كه از سوي آنان هيچ خطري احساس نمي‌شد و آنان نسبت به پيامبر دشمني نداشتند، ازدواج نكرد.
«گيورگيو» نويسندة مسيحي مي‌نويسد: محمد(ص) ام حبيبه را به ازدواج خود در آورد تا بدين ترتيب داماد ابوسفيان شود و از دشمني قريش نسبت به خود بكاهد. در نتيجه پيامبر با خاندان بني اميه و هند زن ابوسفيان وساير دشمنان خونين خود خويشاوند شد و ام‌حبيبه عامل بسيار مؤثري براي تبليغ اسلام در خانواده‌هاي مكه شد.(10)
پي‌نوشت­ها:
1. ابن قتيبه دينوري، المعارف، ص 134.
2. طبقات الکبري، ج 8، ص79.
3. همان، ص 58.
4. مشکل الآثار، ج 1، ص 47 و 52؛ سيره صحيح پيامبر بزرگ اسلام، ج ،ص264.
5. سيره ابن هشام، ج1، ص234.
6. طبقات الکبري، ج 8، ص 58.
7. سيرة ابن هشام، ج4، ص 214.
8. المعارف، ص 134.
9. مقدمه ابن خلدون(ترجمه)، ج 1، ص 286.
10. محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت، ص 207.

چرا حضرات معصومین (سلام الله علیهم) بیش از یك همسر اختیار می‌كردند؟ در حالی كه مسلم است كه وجود مبارك آنها از آلودگی به تمایلات نفسانی مبرا بوده است.

چرا حضرات معصومین (سلام الله علیهم) بیش از یك همسر اختیار می‌كردند؟ در حالی كه مسلم است كه وجود مبارك آنها از آلودگی به تمایلات نفسانی مبرا بوده است.

پرسش 1:
اعتقادي شرح چرا حضرات معصومين (سلام الله عليهم) بيش از يك همسر اختيار مي‌كردند؟
پاسخ:
پرسشگرارجمند با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
ائمه ما همانند پيامبر اسلام ، انساني چون انسان هاي ديگر بودند با تمام غرايز و اميال طبيعي که در وجود آدمي است . از اين جهت هيچ تفاوتي با انسان هاي ديگر نداشتند ، پس اگر در وجود آنها ميل و کشش غريزي و جنسي نيز وجود داشت ، هيچ جاي ترديد نيست . اصولاً از اين جهات هيچ تفاوتي ميان آنها و انسان هاي ديگر نيست. اما اگر اين ميل غريزي در تقابل با کمالات انساني و کسب فضايل باشد و مانعي در راه رسيدن به قرب الهي قرار گيرد ، آنها قرب به خداوند و کسب فضايل را بر آن غريزه مقدم مي دارند . اين مسئله ر ا مي توان در تاريخ به خوبي مشاهده کرد.
تعدد همسر گزيني چيزي نبود که ناهمگون با کمالات انساني باشد ، يا از نوع تمايلات و هواي نفساني بدانيم. اين مسئله اگر چه ارتباط با ميل جنسي دارد ، اما به معناي شهوت راني نيست که تنها انگيزه براي ازدواج را در مسئله غريزه جنسي جستجو کنيم.
اين مسئله دلايل و انگيزه هاي متعددي داشته است ، از جمله ازياد نسل و فرزندان و ذريه آنان كه مي تواند يکي از آن اهداف و دلايل باشد تا کساني که متولد مي شوند، مستقيماً تحت تعاليم ائمه معصوم قرار دارند و از تربيت ويژه آنان برخوردار مي شوند .تأثير نژاد و ژن اگر چه تنها عامل تربيتي نيست ، اما بي ترديد در ساختار روحيات انساني نقش به سزايي دارد.
اينکه در کجاي تاريخ نقش فرزندان امامان را جستجو کنيم ، بهتر است به انقلاب هايي که در زمان عباسيان و حتي امويان ايجاد شده بود ، توجه کنيم که در رأس آنان غالباً بني حسن (ع) بودند. از همين جا و براي سرکوبي آنان بود که يکي از دروغ هاي تاريخي در مورد امام حسن (ع) ساخته شد که او مردي مطلاق بود. يعني زن زياد مي گرفت و طلاق مي داد و از اين طريق با زنان بسياري ازدواج کرد. در حالي که اين موضوع چيزي جز يک دروغ بزرگ نبود . قصد انتشار اين دروغ نيز ضربه زدن به انقلابيون عصر عباسي بود که غالباً بني حسن بودند. (1). حتي امروز نيز مي توانيد نقش فرزندان امامان و سادات و تعداد آنها را ميان عالمان شيعي و رهبران انقلاب ها ي تاريخي معاصر به خوبي مشاهده کنيد. پس براي فهميدن مسئله مورد نظر بايد اطلاعات بيشتري از تاريخ داشته باشيم.
اهداف و موارد ديگري نيز در اين ازدواج ها وجود داشته که در ذيل به انها اشاره مي کنيم:
1- ازدواج هاي متعدد در آن عصر امر رايجي بود و به عنوان يک فرهنگ پذيرفته شد که عيب و نقص تلقي نمي شد. امامان نيز با توجه به برخي ضرورت ها و مصلحت ها به اين کار اقدام مي کردند ، از جمله ازياد نسل امامان و سادات و گسترش اسلام اصيل و ناب توسط کساني که در خانه آنان پرورش يافته بودند و تحت تعاليم مستقيم آنان بودند(زن و فرزندان).
2- امامان در صورت داشتن همسري که همشان باشد ، معمولاً به ازدواج ديگر اقدام نمي کردند ، مانند امام علي(ع)که در زمان حضرت زهرا(س) ،همسر ديگري اختيار نكرد،
3- برخي از ازدواج هاي امامان(ع) اختياري نبود ، بلکه به جهت ترس از حكومت بود، مانند ازدواج امام هشتم(ع) با ام حبيبه دختر مأمون عباسي، نيز ازدواج امام جواد(ع) با ام فضل دختر مأمون عباسي.
4- گاهي علت ازدواج هاي امامان(ع) روش تربيتي و بها دادن به زيردستان و طرد امتيازات جاهلي است، مانند ازدواج امام سجاد(ع) با كنيزي كه اوّل او را آزاد كرد، تا اين انديشه را ميان مردم ايجاد کند که يک برده و کنيز مانند يک انسان آزاد است و مي تواند تمام امتيازات اجتماعي آنان را نيز داشته باشد ؛ بنابراين امام در عين حال که مي توانست با کنيز خود همبستر شود ، اما با آزاد کردن و ازدواج با او ، پيام خاصي را به مردم ابلاغ کرد . به همين خاطر بود كه عبدالملك مروان به حضرت خرده گرفت كه چرا فردي از بزرگ خاندان قريش با يك كنيز آزاده شده ازدواج نموده است. حضرت فرمود: اسلام تفاخرات جاهلي را لغو نموده است.(2)
5-بعضي از ازدواج‏هاي آنها مثل بعضي از ازدواج‏هاي پيامبر(ص) جنبه سياسي و يا براي تأليف قلوب و ارتباط با يک جمعيت و قبيله بوده است.
6- ازدواج‏هاي متعدد در زمان‏هاي گذشته - مخصوصا در زمان معصومين - بيشتر به خاطر اوضاع بد اقتصادي و عدم امنيت براي بانوان بود. چيزي که ما از زمان حدود پنجاه سال قبل در جامعه خود سراغ داريم؛ مثلاً وقتي زني شوهرش مي مرد، شديدا در تنگنا قرار مي گرفت؛ چون آن روز تنها راه معيشتي خانواده‏ها شوهر بود . کار براي خانم‏ها نبود و اگر هم بود، خيلي از افراد کار کردن را براي زن‏ها بد مي دانستند. مسأله ديگر عدم امنيت بود. کساني که شوهر و همسر نداشتند ، در تهديد امنيتي قرار داشتند.
زنان در آن دوران که مثل اکنون حکومت مقتدر و فراگير در تمام شئون وجود نداشت ، بسيار نيازمند به حامي بودند. حامي که از هر جهت آنان را تحت حمايت خود قرار دهد و براي آنان محل امني ايجاد کند تا داراي آرامش باشند ؛ بنابراين همسر گزيدن يکي از راه هاي موثر و بلکه در برخي موارد تنها راه بود ؛ به همين خاطر حتي زناني که به سن بالا هم مي رسيدند و شوهر از دست مي دانند ، مجدداً ازدواج مي کردند. اين مسئله شايد اصلاً امروز و در جامعه معاصر مورد نداشته باشد. بنابراين قضاوت کردن با معيارهايي امروزي در مورد حوادثي که مربوط به گذشته و با معيارها و شرايط ديگر بود ، بسيار دشوار و بلکه نادرست است.
پي نوشت ها:
1 . حقايق پنهان ، احمد زماني، صفحات 331 تا 353 .
2. کليني، کافي، ج5، ص 345؛ مجلسي، بحار، ج46، ص 105.

صفحه‌ها