پرسش:
در جایی شنیدم پیامبر صلیاللهعلیهوآله، 9 سد ساخته است. آیا این صحت دارد؟
پاسخ:
مقدمه
پیامبر صلیاللهعلیهوآله پایهگذار تمدنی بزرگ هستند که از جنبههای مختلف، جامعة بشریت را ارتقاء داد. دین اسلام همانگونه به مسائل اخروی توصیه دارد، از مسائل دنیوی نیز غافل نیست و بنابر آموزههای این دین، دنیا نردبانی برای رسیدن به آخرت است. آموزههای تمدنساز اسلام، مانند علمآموزی و امثال آن، گویای آن است که برای ساخت آخرتی بهتر، باید دنیا را بهتر سازیم.
اما از آنجا که نبی مکرم صلیاللهعلیهوآله از نقطه صفر، آن هم در بین قومی که غرق در جاهلیت بودند، آغاز کرد، نباید انتظار پیشرفتهای کلان در عرصههای مختلف را داشت؛ بلکه آنچه حائز اهمیت است، فرهنگسازى و انگیزهآفرینى، یا به عبارتی ریلگذاری آموزههای اسلام برای ساخت دنیایی آباد است که آخرت نیز در پرتو آن آباد شود.
کشاورزی در سیره نبوی
با توجه به امکانات حجاز و شرایط آب و هوایی آن ناحیه، کشاورزی یکی از کارهایی بود که حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله خود بدان اقدام میکردند. آن حضرت در میدان عمل به کشاورزى اهمیت خاصى مىدادند و یارانش را به آن تشویق مىکردند و این شیوه در توجه دادن مسلمانان به کشاورزى اهمیت بسیار داشت. امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با آب دهان، دانهها و هستهها را مرطوب مىساخت و در زمین مىکاشت.»(1)
حضرت در تشویق مردم به کشاورزی آن را از عبادات معرفی میکردند و میفرمودند:
«هیچ حرفه و کاری نزد خداوند نیکوتر از زرع و زراعت نیست و خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نگردانید؛ مگر آنکه کشاورز بودند.»(2)
نیز فرمودند:
«هر مسلمانی که درختی بکارد یا زراعتی انجام دهد و پرنده یا انسان یا حیوانات از آن بخورند، تا روز قیامت برای او صدقه نوشته میشود.»(3)
در سیره نبوی برنامه منسجم و دقیق برای قناتها، چاهها و چشمهها وجود داشت و حتی نسبت به فاصله قناتها با یکدیگر، دستورالعمل خاص صادر کردند تا قناتی به قنات دیگر آسیب نرساند و آب را کم نکند.(4) ایشان اجازه نمیدادند با حفر بیرویة چاه و قنات در حریم منابع آبى دیگران، به آنان ضرری برسد.(5) در گزارشی امام صادق علیهالسلام میفرماید: «شخصى قناتى در کوهستان حفر کرده بود که یک سال تمام آب آن یکسان برقرار بود. شخص دیگرى در همان کوهستان و در کنار او قنات دیگرى حفر کرد. میان این دو تن نزاع در گرفت که این قنات به قنات دیگرى خسارت زده است. جدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: باید هر شب به یک قنات بروند و اندازه بگیرند تا معلوم شود آب کدام یک از دو قنات کم مىشود. اگر قنات دومى آب قنات اول را بکشد، باید آن را پر کند و اگر قنات اولى آب قنات دوم را بکشد، صاحب دومین قنات حقى بر صاحب قنات اول نخواهد داشت.»(6)
سدسازی
از روایات و گزارشهای تاریخی چنین به دست میآید که در عصر نبوی سد زدن نیز رایج بود. در روایتی از امام صادق علیهالسلام آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله منع کردند که مازاد آب سد و رودخانهها را بفروشند و فرمودند:
«کسی که در برابر سیلاب یا رودخانه سدی ایجاد کند تا بهتر بتواند کشت کرده و درختان خود را آبیاری کند، پس از آبیاری نمیتواند مازاد آن را بفروشد؛ تنها میتواند به همسایه خود عاریه دهد تا در نوبتهای بعدی پس بگیرد.»(7)
همچنین امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«جدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و سلم مقرر داشت از سیلاب وادی «مهزور» به این صورت بهرهبرداری شود: کشاورزی که در بالای دره است، جلوی آب را سد کند، آب را به پای نخلهای خود هدایت کرده و تأمل کند تا ارتفاع آب در کرتها به استخوان غوزک پا برسد. یا اگر زمین زراعتی دارد، آب را در زمین جاری کند و صبر کند تا ارتفاع آب به روی پا برسد پس از آن آببند و سد را باز کند تا آب سیلاب، وارد باغها و مزارع میاندست و پاییندست شود.»(8)
بنابراین سدسازی در آن زمان رایج بود؛ اما گزارشی در منابع تاریخی یافت نشد که شخص رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، خودشان 9 سد احداث کرده باشند.
نتیجهگیری
با توجه به مطالب فوق پیامبر صلیاللهعلیهوآله اهمیت فوقالعادهای نسبت به کشاورزی قائل بودند و خود کشاورزی میکردند و به مردم نیز توصیه میکردند و آن را به یک فرهنگ تبدیل کرده بودند.
پیامبر خدا صلىاللَّهعلیهوآله بین دین و دنیا پیوند برقرار کردند. یکی از ظرفیتهای ایجاد چنین پیوندی عرصة کشاوری بود. به موازات همین مسئله، قانونی مدون در زمنیه آب و آبیاری قرارداده، مشکل آب را نیز حل کرده، زمینه استفاده از آبهاى عمومى را براى کشاورزان فراهم ساختند و چگونگى تقسیم و توزیع آبها را تعیین کردند.
از منابع بر میآید که سدسازی نیز در آن زمان رایج بوده؛ اما اینکه حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله، شخصاً 9 سد ساخته باشند، در گزارشهای تاریخی یافت نشد.
پینوشتها
1. کلینی، یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج5، ص 74.
2. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹، ج۱۷، ص۴۱-۴۲.
3. بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، تحقیق عبدالعزیز عبدالله بن بساز، بیروت، دارالفکر، ج۳، ص۹۲.
4. فیض کاشانی، الوافی، اصفهان، مکتبه الامامامیرالمؤمنین، 1411ق، ج10، ص105-163.
5. فیض کاشانی، الوافی، اصفهان، مکتبه الامامامیرالمؤمنین، 1411ق، ج10، ص1067-1072.
6. کلینی، یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج5، ص296؛ فیض کاشانی، الوافی، اصفهان، مکتبه الامام امیرالمؤمنین، 1411ق، ج10، ص1057.
7. کلینی، یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج5، ص277.
8. کلینی، یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج5، ص278.