آيا مي توان لحظه اي هستي را بدون وجود خدا تصور كرد؟چرا؟
در فلسفه، به ويژه در حكمت متعاليه، براي تبيين ارتباط وجودي خدا و جهان و ترسيم دقيق وابستگي جهان هستي به مبدأ ايجاب و ايجاد، وجود را به دو مقوله«رابط» و«مستقل» تقسيم و جهان آفرينش را«وجود رابط» و «عين الربط به خدا» قلمداد ميكنند. اين گونه از تقسيم براي وجود، از متفرعات«قانون عليّت» به مفهوم فلسفي است.
از ديدگاه فلسفي، واقعيات هستي به دو قسم«علت» و «معلول» تقسيم ميشوند. اگر حقيقت وجود از نوع علت حقيقي و مطلق باشد به آن « وجود مستقل» و اگر از نوع معلول باشد، به آن«وجود رابط» گفته ميشود. يعني در عالم واقع، موجودات جهان از دو حالت خارج نيستند: يا علتند و داراي وجود مستقل و يا معلولند و داراي وجود رابط.
طبق اين ديدگاه، خداي متعال علت حقيقي همه موجودات است و ماسوا نيز معلول وجود اويند. به همين خاطر، تنها خداي تعالي در هستي خود استقلال دارد و ساير موجودات، وجود رابط به شمار ميآيند. يعني همه آنها در سايه ربط به وجود باري تعالي، هستي دارند و از نظر وجودي، وابسته و غير مستقل و عين الربط به خدا محسوب ميشوند. مثل درخت و سايه درخت كه بر اثر تابش نور ايجاد مي شود. در اينجا سايه عين الربط به درخت است و درخت علت بوجود آمدن آن است. لذا در صورت نبودن درخت، سايه هم به طور كامل معدوم مي شود و غير قابل تصور است كه حتي لحظه اي سايه باشد اما درخت نباشد.
در پرتو اين قانون دقيق فلسفي، نيازمندي جهان آفرينش، هم در«حدوث» و هم در«بقا» به افاضه هستي از ناحيه خداوند متعال، به وضوح روشنتر ميشود. به عبارت واضح تر جهان به جهت وجود رابط داشتن همواره به خداوند متعال وابسته است و بايد از او كسب وجود كند. لذا تصور يك لحظه از دنيا بدون وجود خدا كه وجود مستقل است، محال ذاتي مي باشد يعني تصور چنين خود مشتمل بر تناقض است.
براي مطالعه بيشتر ر.ك وجود رابط و مستقل در فلسفه اسلامي، غلامحسين ابراهيم ديناني، ناشر شركت سهامي انتشار.