پرسش:
آیا در روایات، عاشق شدن مذمت شده و نشانه ضعف نفس است؟
مقدمه
عشق یکی از عمیقترین و مهمترین موضوعات در ادبیات، فلسفه و عرفان است. مقوله عشق جزء پیچیدهترین مطالب حیات است. درباره عشق، عظمت و شکوه عشق، جنون و بیماری عشق، سخن بسیار گفته شده و شاید کمتر کلمهای باشد که اینهمه، تعبیرها و تعریفهای مختلف و متناقض درباره آن گفته شده باشد. در این نوشتار به بررسی واژه عشق در روایات پرداخته میشود.
پاسخ اجمالی
«عِشق» به معنای علاقه شدید به چیزی است. مخصوص علاقه داشتن به امور باطل نیست، بلکه عشق، به مقدس و نامقدس تقسیم میشود. علامه مجلسی ذیل حدیث «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَهَ» میگوید: عشق به معنای زیادهروی در دوست داشتن و محبت است. گاهی خیال میشود عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همین جهت در علاقه به خدا بکار نمیرود، اما این حدیث برخلاف پندار مزبور است؛ آنچه مورد مذمت و سرزنش است، عشق جسمانی، حیوانی و شهوانی است و آنچه مورد مدح و ستایش قرار گرفته، عشق روحانی و انسانی است. چشم عاشق از دیدن عیوب معشوق نابینا و گوش او از شنیدن زشتیهایش کر است و درنتیجه در روایات برای عشق مذموم پیامدهایی ذکر شده است: ضعف حواس، فراموشی یاد خداوند، هجران، حسرت و ندامت، ازجمله این پیامدها است.
پاسخ تفصیلی
عشق، اقسام و پیامدهای آن
1. مفهوم عشق
«عَشَقَ» از مادّه «عِشق» (بر وزن فکر) به معنای علاقه شدید به چیزی است و «عشقه» (بر وزن ثمره) به معنای درختی است که سبز و با طراوت میشود سپس چیزی نمیگذرد که باریک و زرد میگردد. بعضی گفتهاند: عشق در اصل از همین مادّه گرفته شده است، زیرا عاشق را لاغر و پژمرده میکند. (1)
2. اقسام عشق
الف. عشق مقدس:
عشق به خدا و اولیاءالله و ارزشهای والا، عشق مقدس است. در عشقهای حقیقی و مقدّس، روحِ انسان صفا و نورانیّت فوقالعادهای پیدا میکند و همهچیز را جز معشوق حقیقی - که مظهر کمال مطلق است - به فراموشی میسپارد و تحمّل تمام شداید را برای رسیدن به وصال او و برخوردار شدن از جذبههای عنایت و لطفش آسان میشمرد.
ب. عشق نامقدس:
در عشقهای مجازی و مادّی نامقدّس، انسان دیوانهوار به چیزی علاقه پیدا میکند و هر چه دارد در پای آن میریزد. درواقع، منظور از عشق در اینجا، جاذبه نیرومندی است که دو انسان را به گناه و آلودگی و سقوط در لجنزار عصیان میکشاند و هر چه در نکوهش آن گفته شود، کم است. این جاذبه سرکش، عقل را ویران میکند و از کار میاندازد و انسان براثر آن دست به کارهای جنونآمیزی میزند. این نوع از عشق نشانه ضعف نفس است. (2)
3. عشق در روایات
واژه «عشق» در برخی از روایات شیعه و سنی وارد شده است. امام صادق علیهالسلام از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل فرمودند: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَهَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا یُبَالِی عَلَی مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْیَا عَلَی عُسْرٍ أَمْ عَلَی یُسْرٍ؛ (3) بهترین مردم کسی است که عاشق عبادت شود، با عبادت دست به گردن شود و آن را از دل دوست دارد و با تن خود انجام دهد و برای آن فارغ شود (بکار دیگر دل مشغول ندارد) چنین شخصی باک ندارد که زندگی دنیایش بهسختی گذارد یا بهآسانی.»
علاّمه مجلسی بعد از ذکر حدیث میفرماید: عشق به معنای زیادهروی در دوست داشتن و محبت است. گاهی خیال میشود عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل است، به همین جهت در علاقه به خدا بکار نمیرود، اما این حدیث برخلاف پندار مزبور است؛ هرچند بنابر توقیفی بودن اسماءالله احتیاط آن است واژههای مشتقّ آن (عاشق و معشوق) را در مورد خداوند بکار نبریم.
آنچه مورد مذمت و سرزنش است، عشق جسمانی، حیوانی و شهوانی است و آنچه مورد مدح و ستایش قرار گرفته، عشق روحانی و انسانی است. عشق نوع اوّل به مجرّد وصال و رسیدن به آن، فانی شده و از بین میرود و عشق از نوع دوم تا ابد باقی و پایدار است. (4)
4. پیامدهای عشق در روایات
عشق نامقدس که بر پایه درک صحیح نبوده، بلکه از راه حواس ظاهری ایجاد شده و خواهشی زودگذر باشد، در روایات دارای پیامدهایی است:
1. ضعف حواس
عشق موجب کوری چشم و بیماری دل میگردد، دید عاشق در زاویهای خاص قرار میگیرد و معایب معشوق را نمیبیند و گوش او چیزی جز مدح محبوب نمیشنود، عقل او کارایی خویش را از دست داده و توان تفکر در موضوعات دیگر را ندارد و حتّی اراده برگشت از این عشق را از دست میدهد.
امام علی علیهالسلام در خطبهای نتیجه محبّت و علاقه شدید به دنیا را بهصورت یک قاعده کلّی و عام بیان میفرمایند: «مَنْ عَشِقَ شَیْئاً أَعْشَی بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَهٍ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَهٍ قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ وَ أَمَاتَتِ الدُّنْیَا قَلْبَهُ وَ وَلِهَتْ عَلَیْهَا نَفْسُهُ فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا وَ لِمَنْ فِی یَدَیْهِ شَیْءٌ مِنْهَا حَیْثُمَا زَالَتْ زَالَ إِلَیْهَا وَ حَیْثُمَا أَقْبَلَتْ أَقْبَلَ عَلَیْهَا ...؛ (5) هر کس به چیزی عشق ورزد، دیدهاش نابینا و دلش بیمار گردد. با چشمی ناسالم مینگرد و با گوشی ناشنوا گوش میکند. شهوات، خردش را دریده و دنیا دلش را میرانده و نفسش شیفته آن شده است؛ پس بنده دنیا و هر کس که چیزی از آن را در دست دارد، هست. هرکجا برود، میرود و هرکجا رو کند، رو میآورد.»
همچنین فرمودند: «عَیْنُ الْمُحِبِّ عَمِیَّهٌ عَنْ مَعَایِبِ الْمَحْبُوبِ وَ أُذُنُهُ صَمَّاءُ عَنْ قُبْحِ مَسَاوِیهِ؛ (6) چشم عاشق از دیدن عیوب معشوق نابینا و گوش او از شنیدن زشتیهایش کر است.»
در روایت دیگر از ایشان نقل شده است: «إِنَّکَ إِنْ أَطَعْتَ هَوَاکَ أَصَمَّکَ وَ أَعْمَاکَ وَ أَفْسَدَ مُنْقَلَبَکَ وَ أَرْدَاک؛ (7) اگر تو مطیع هوای نفس خود باشی، تو را کر و کور میکند و به نیستی کشانده و هلاک میکند.»
2. فراموشی یاد خداوند
علت ورود عشق مجازی به قلب، خالی شدن آن از یاد خداست، قلبی که حبّ خدا در آن جای گرفته باشد به چیزی غیر آن اجازه ورود نمیدهد. «مفضل» میگوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: عشق چیست؟ آن حضرت فرمودند: «قُلُوبٌ خَلَتْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَیْرِه؛ (8) قلب هائی است که از ذکر خدا خالی شده و خداوند عشق به غیر خودش را به آنها چشانده است.»
3. هجران
از امام علی علیهالسلام نقل شده: «الْهِجْرَانُ عُقُوبَهُ الْعِشْق؛ (9) جدائی عذاب عشق است.» امام صادق علیهالسلام میفرماید: «مَنْ وَضَعَ حُبَّهُ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِلْقَطِیعَه؛ (10) هر کس محبتش را در غیر جای خویش قرار دهد [بهجای رابطه و پیوند] خود را در معرض جدایی قرار داده است.»
4. حسرت
چه بسیار عشق که به وصال منجر نشود یا ممکن است گاهی وصال، محال باشد، قلب عاشق در این مواقع پر از حسرت و اندوه میشود. امام علی علیهالسلام فرمودند: «إِیَّاکُمْ وَ تَمَکُّنَ الْهَوَی مِنْکُمْ فَإِنَّ أَوَّلَهُ فِتْنَهٌ وَ آخِرَهُ مِحْنَه؛ (11) بپرهیزید از وجود هوای نفس در درونتان که آن آغازش فتنه و آخرش محنت زاست.»
5. ندامت
پشیمانی از پیامدهای روانی عشق است. امام صادق علیهالسلام از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل فرمودند: «کَمْ مِنْ شَهْوَهِ سَاعَهٍ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِیلا؛ (12) چهبسا شهوت لحظهای، حزن و اندوه طولانی به دنبال داشته باشد.»
نتیجه:
«عِشق» به معنای علاقه شدید به چیزی است. عشق، به مقدس و نامقدس تقسیم میشود. عشق، مخصوص علاقه داشتن به امور باطل نیست، در علاقه به خدا نیز بکار میرود. در روایات برای عشق مذموم پیامدهایی ذکر شده است: ضعف حواس، فراموشی یاد خداوند، هجران، حسرت و ندامت.
پینوشتها:
1. سمی العاشِقُ عاشِقاً لأَنه یَذْبُلُ من شده الهوی کما تَذْبُل العَشَقَهُ إِذا قطعت و العَشَقَهُ: شجره تَخْضَرُّ ثم تَدِقُّ و تَصْفَرُّ؛ عن الزجاج و زعم أَن اشتقاق العاشق منه؛ إبن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 10، ص 251، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414 ق. (الْعِشْقُ) الْإِفْرَاطُ فی الْمَحَبَّهِ فیومى، أحمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ج 2، ص 412، موسسه دارالهجره، قم، چاپ دوم، 1414 ق.
2. مکارم، ناصر، پیام امام امیرالمؤمنین علیهالسلام، ج 4، ص 582-572، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، 1386 ش.
3. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج2، ص 83، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.
4. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، مرآه العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج8، ص 84، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1404 ق.
5. شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، خطبه 109، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق.
6. تمیمی آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 481، دفتر تبلیغات، ایران، قم، چاپ اول، 1366 ش.
7. تمیمی آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 307، دفتر تبلیغات، ایران؛ قم، چاپ اول، 1366 ش.
8. إبن بابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، ص 668، کتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376 ش.
9. مجلسى، محمدباقر بن محمدتقى، بحار الأنوارالجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج75، ص 11، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403 ق.
10. برقى، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج1، ص 266، دارالکتب الإسلامیه، قم، چاپ دوم، 1371 ق.
11. تمیمی آمدى، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و درر الکلم، ص 306، دفتر تبلیغات، ایران، قم، چاپ اول، 1366 ش.
12. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج2، ص 451، دارالکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق.