شما در یكی از پاسخ هایتان گفتید مسائل جنسی نباید هدف ازدواج باشد،پس هدف از ازدواج چیست؟
ازدواج در دین اسلام به خودی خود یك امر اختیاری و مستحب مؤكد است، ولی اگر كسی به خاطر ازدواج نكردن به گناه بیفتد، واجب است ازدواج كند تا بتواند غریزه جنسی خود را از راه حلال كنترل كند.
خواهر گرامی،
همسر، كسی است كه وجود ما را از تنها بودن ، به یك وجود مجموعه دار و كامل تر تبدیل می كند. به واسطه تكمیل شدن و ارضا شدن چند بعدی است كه وجود ما آرام تر و تسكین یافته تر می شود. بر این اساس اهداف اساسی ازدواج، از نظر اسلام ،عبارتند از:
1 - رسیدن به آرامش:
در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، دستیابی به كمال انسانی و نزدیكی به ذات حق است.تردیدی نیست كه از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشكیل دادن، ارضای كششهای نفسانی و غرایز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج، نیز از مهمترین عوامل مؤثر در آرامش روان، آسایش فكر و جان و احساس رضامندی درونی است.(1)
قرآن كریم در معرفی فلسفه ازدواج میفرماید: «و یكی (دیگر) از نشانههای خدا این است كه از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در كنار آنها آرامش پیدا كنید»(2) خداوند در این آیه و آیه 189 اعراف، ضمن آن كه حقیقت زن و مرد را یك گوهر دانسته و هیچ امتیازی از لحاظ مبدأ آفرینش بین آنها قایل نشده، آرامش خاطر و روان را هدف ازدواج و زن را محور آرامش معرفی كرده است.
2 - بقای نسل:
یكی از اهداف جانبی ازدواج، فرزند آوری و بقای نسل است.
امام سجاد(ع) وجود فرزند را از سعادتهای انسان میداند(3). امام صادق(ع) یكی از معیارهای مهم در انتخاب همسر را توان زاییدن فرزند بسیار معرفی میكند (4).
3 - پاسخ به ندای فطرت:
ازدواج پاسخی است خداپسندانه به ندای فطرت زیرا خداوند در وجود انسان غریزة جنسی را قرار داده است.
4 - حفظ عفت:
از اهداف مهم ازدواج، حفظ پاكدامنی زنان و مردان و جلوگیری از لغزشهای گوناگون است، زیرا ازدواج تنها راه ارضای طبیعی تمایل جنسی است، از این رو پیامبر(ص) فرمود: «هر كس ازدواج كند، نیمی از دینش را حفظ كرده، پس باید در نیم دیگر از خدا بترسد».(5)
توصیه می كنیم برای تكمیل پاسخ با همكاران ما در بخش تلفنی به شماره (09640) تماس گرفته و از راهنمایی های ایشان بهرمند شوید.
پینوشتها:
1. غلامعلی افروز، همسران برتر،انجمن اولیاء و مربیان، ص 1 ـ 24.
2. روم (30) آیه 21.
3. شيخ حر عاملي، وسائل الشيعه،دار احیاء التراث العربی، ج 15، ص 96.
4. همان، ج 14، ص 33.
5. شيخ صدوق، من لا يحضره الفقيه، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1413 ه.ق، ج 3 ، ص 383.