پرسش:
در قرآن آیاتی داریم که مربوط به زندگی شخصی پیامبر است مثل ازدواج با همسر مطلقه زید، آیات ابتدایی سوره تحریم، تقسیم روزها بین همسران، و...؛ اگر قرآن معجزه است و قرار است تا قیامت و در هر زمان برای همه انسان ها هدایتگر باشد چرا آیاتش مخصوص پیامبر است؟ این آیات چگونه برای همه انسان ها و در همه زمان ها کاربرد داشته و قابل استفاده است؟ اگر هم برای همه انسان ها کاربردی نیست پس چرا در چنین کتابی آمده است؟
پاسخ:
قرآن کریم کتابی جهانی و جاودانه است؛ به طوری که مرزهای جغرافیایی و مقاطع زمانی نمیتواند حوزه رسالت آن را مرزبندی کند. چنین کتابی برگذشته و آینده همانند حال منطبق است. احکام و اوصافی که قرآن کریم برای خود بیان میکند فراتر از مرزهای مکانی و زمانی است.
آیات زیادی دالّ بر این جاودانه و جهانی بودن قرآن کریم وجود دارد، مانند: ﴿وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ و مَن بلَغَ... ﴾؛ این قرآن بر من حى شده تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها میرسد، بیم دهم(1) و آیات دیگری چون: آیه 185 سوره بقره، آیه 90 سوره انعام و آیه 52 سوره قلم. از این ویژگی در روایات به «جَرْی» تعبیر شده است.(2)
امام باقر (علیهالسلام) میفرماید: آیاتی که درباره اقوامی نازل شده، اگر پس از مرگ آن اقوام، بمیرد از قرآن چیزی باقی نمیماند؛ لیکن همه قرآن تا آسمانها و زمین برپاست، بر اقوام و ملل و اشخاص و اشیاء جاری است.(3)
علماء از این آیات و روایات قاعدهای را استخراج کردهاند به نام «قاعده جری و تطبیق». جری و تطبیق، انطباق الفاظ و آیات قرآن کریم است بر مصادیقى غیرازآن چه آیات درباره آنها نازل شده است؛ بدین معنا که سبب نزول آیات نمیتواند حکم آیه را در خود منحصر کند، زیرا لازمهاش از دست دادن جاودانگی قرآن کریم است.
تبیین قاعده جری و تطبیق:
گونهای از آیاتی که در جری و تطبیق مورد بررسی قرار میگیرد، آیاتی است که درباره اقوام یا اشخاص معین نازل شده و در مورد آنان داوری کردهاند. گاهی این سبب نزول خاص با صیغه خاص(4) آمده مانند آیه: ﴿أَ رَأَیْتَ الَّذِی یَنْهى * عَبْداً إِذا صَلَّى﴾؛(5) که آیات پس از آن، نشان میدهد در مورد «ابوجهل» و نهی وی از نماز خواندن رسول اکرم (صلیالله علیه و آله) هست؛ و آیه﴿فَلا تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ * وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُون﴾؛(6) که در مورد طبقه قدرتمند و ثروتمند مکه و آزار آنان به پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) هست؛ و آیه ﴿وَ اصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلا﴾؛(7) که خطاب به رسولالله (صلیالله علیه و آله) و در مورد کافران و تکذیب کنندگان او در شهر مکه و ناظر به حوادث دوران رسالت پیامبر اکرم و دغدغهها و مشکلات آن دوران است که خداوند متعال در این موارد با توجه به چالشهای پیش آمده به راهنمایی آن حضرت پرداخته است.
در مورد این قسم از آیات (که سبب نزول خاص باشد و به صیغه خاص هم آمده باشد ولی ظرفیت استفاده عمومی را داشته باشد) مفسران شیعه بر اساس روایاتی که در این مورد وجود دارد(8) قائل به جری و تطبیق شدهاند؛ پس هر جا که خطابی به پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله شده و با لفظ مفرد آمده است، اگر بتوان آن را تعمیم داد باید این کار را کرد. این آیات قبل از تطبیق، نیازمند عمومیت و شمولیت پیاماند، یعنی ابتدا باید معنای آیه را عام گرفت تا بتوان بر مصادیق جدید جری و تطبیق داد.
«آیتالله معرفت» این فرایند را انتزاع مفهوم عام گسترده از آیهای که در مورد خاص نازل شده میدانند و به کلام اهلفن که «العبره بعموم اللفظ لا بخصوص المورد» استشهاد میکنند.(9) تأویل گر در گام نخست، از باب مقدمه، مفهوم آیه را با نفی خصوصیت به مفهوم عام و شامل تبدیل کرده و در گام بعد که فرایند اصلی تأویل اتفاق میافتد، به تطبیق این مفهوم بر مصادیق نو آمد میپردازد.
در مورد آیات مخصوص به اهلبیت (علیهمالسلام) اختلاف نظر وجود دارد، کسانی مثل «آیتالله جوادی آملی» جری و تطبیق را در مورد این آیات نمیپذیرند. ایشان در تفسیر «تسنیم» چنین میفرماید: در برخی موارد مصداق آیه منحصر و محدود است و قانون جری و تطبیق در خصوص آن آیات راه ندارد؛ همانند آیه ولایت: ﴿ إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُون»،(10) آیه مباهله: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ... ﴾؛(11)
و آیه تطهیر: ﴿ إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا﴾؛.(12)
اما به نظر میرسد با توجه به ملاک سازگاری معانی باطنی با معانی ظاهری آیات میتوان جری و تطبیق را در این آیات نیز جاری کرد و مصادیق جدیدی را برای آنها قرار داد، مثلاً در آیه ولایت، علت تامه «ولیّ» شدن حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نماز خواندن و زکات دادن صرف نیست، بلکه آن حالت اخلاص و عبودیت و خدمت به خلق است که در آن نماز خود را نشان داد، پس سایر ائمه معصومین (علیهمالسلام) نیز که این معیارها را دارند، با این تنقیح مناط میتوانند مصداق این آیه قرار بگیرند. آیه تطهیر نیز دقیقاً به همین مناط است؛ اما آیه مباهله و حکم آن نیز هر چند اصالتاً به سبب آن واقعه خاص و مباهله پنج تن (علیهمالسلام) با مسیحیان نجران، نازل شده است، اما این حکم برای همه اهلبیت (علیهمالسلام) جاری است، زیرا همان خصوصیتی که در حضرات پنج تن (علیهمالسلام) میتوانست باعث نزول عذاب برای مسیحیان نجران بشود، در همه اهلبیت (علیهمالسلام) وجود دارد، حتی بالاتر از این شیعیان آن حضرات نیز میتوانند به دستور خود آنها، در مواقع لازم با آن اخلاص و عبودیتی که دارند، با دشمنان خود مباهله کنند.(13)
در مورد آیات دیگری که درباره پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) آمده است نیز این چنین است. اگر در مورد ازدواج ایشان با همسر زید آیاتی نازل شده، این آیات قابل تعمیم است زیرا حکم ازدواج مرد با همسر پسر خواندهاش مربوط به همه مردان مسلمان است نه شخص پیامبر خدا؛ در مورد آیات ابتدایی سوره تحریم و تقسیم روزها بین همسران و... نیز نکات تربیتی و همسرداری بسیاری وجود دارد که اختصاص به پیامبر ندارد و همه انسانها میتوانند از این نکات بهرهمند شوند، هر چند آن واقعه خاص در مورد ایشان نازل شده باشد.
نتیجه:
1. قرآن کریم کتابی جهانی و جاودانه است؛ به طوری که مرزهای جغرافیایی و مقاطع زمانی نمیتواند حوزه رسالت آن را مرزبندی کند.
2. «قاعده جری و تطبیق» به معنای انطباق الفاظ و آیات قرآن کریم است بر مصادیقى غیر از آن چه آیات درباره آنها نازل شده است، بدین معنا که سبب نزول آیات نمیتواند حکم آیه را در خود منحصر کند زیرا لازمهاش از دست دادن جاودانگی قرآن کریم است.
3. آیاتی که در مورد شخص پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) و یا درباره اهلبیت (علیهمالسلام) نازل شده است، نکات فقهی، اخلاقی، تربیتی و اجتماعی فراوانی دارد که قابل تعمیم به همه مسلمانان است. پس این آیات تا قیام قیامت قابل استفاده برای همه مردم است.
پی نوشت:
1 . سوره انعام، آیه 19.
2 . ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج 1، ص 167.
3 . «ولو أن الآیه إذا نزلت فى قوم ثم مات أولئک القوم ماتت الآیه لما بقى من القرآن شىء ولکن القرآن یجرى أوله علی آخره مادامت السماوات والأرض...». عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج 1، ص 10.
4 . مراد از خاص در این جا هم خاص به معنای مفرد است و هم جمعی که به یک عده خاصی اختصاص دارد، نه همه انسانها.
5 . سوره علق، آیه 9 و 10.
6 . سوره قلم، آیه 9.
7 . سوره مزمل، آیه 10.
8 . ر.ک: سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 519؛ عروسی حویزی، عبد بن علی، تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 450.
9 . ر.ک: محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج 1، ص 24.
10 . سوره مائده، آیه 55.
11 . سوره آلعمران، آیه 61.
12 . سوره احزاب، آیه 33؛ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج 1، ص 169.
13 . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 2، ص 513 و 514.