یادمه در كتب معارف دوران دبیرستان خوندیم كه امام زمان (ع) به علت مساعد نبودن اوضاع جامعه و پذیرا نبودن جامعه برای داشتن امام معصوم، به اذن خداوند از دیدگان غایب شدند تا در فرصت مناسب دوباره قیام كنند. جایی نخوندیم كه ایشان گفته باشند: ای مردم حوزه های علمیه تاسیس كنید و با پول بیت المال خرج پرورش روحانیون كنید تا ایشان در مدت غیبت من هوای امت من را داشته باشند تا گمراه نشوند. منطقی جواب بدید لطفا؟ پس در اصل شما چشمتون را به این منطق ساده بستید و با گلچین كردن یك سری روایات و سخنان افراد معمولی، وجود روحانیت و مرجعیت و غیره را توجیه كردید. قبول دارید؟
فلسفه غیبت امام زمان علیه السلام در جای خود مورد بحث و بررسی است و اكنون در مقام طرح آن نیستیم، اما این حقیقت روشن است كه اصل و مبنا در معارف دینی بر غیبت امام یا امامان نیست و اگر چنین امری رقم می خورد، مربوط به علل و عواملی است كه در نهایت وجه مشترك همه این علل و عوامل به خود بشر بر می گردد.
یعنی اگر ما انسان ها زمینه و بستر استفاده و بهره مندی از محضر ائمه را در خود و جامعه ایجاد نماییم و امنیت نسبی فردی و اجتماعی برای امام فراهم باشد، لطف خداوند و عصمت امام می طلبد كه تمام وقت و به طور كامل، حضرت در خدمت بشر و در مسیر هدایت وی باشد؛ در نتیجه غیبت یك امام چیزی نیست جز ساماندهی نشدن چنین زمینه و بستر حد اقلی كه در نتیجه امر منتهی به غیبت امام از جامعه می شود .
این همان حقیقتی است كه خواجه طوسی هم بدان اشاره فرموده است: « وجوده لطف و تصرفه آخر و عدمه منا؛ (1) وجود امام لطف الهی است. تصرف او در امور مردم و سامان دادن به امورشان و حضور او لطف دیگر الهی است، ولی عدم آن تصرف و حضور، به سبب اشتباهات و رفتارهای نادرست ما مردم است».
اما این كه گفتید: " جایی نخوندیم كه ایشان گفته باشند: ای مردم حوزه های علمیه تاسیس كنید و با پول بیت المال خرج پرورش روحانیون كنید تا ایشان در مدت غیبت من هوای امت من را داشته باشند تا گمراه نشوند"، باید عرض كنیم كه از مثل شما طرح چنین مباحثی بعید است.
بر فرض كه در جایی چنین مطلبی از قول امام زمان نوشته باشد و بتوان چنین چیزی را خواند، از منظر شما چه اعتباری به چنین نقل قول هایی وجود دارد ؟ مگر غیر از ان است كه نویسندگان آن انسان هایی نظیر ما هستند و بر فرض كه واسطه ها و نویسنده ها انسان های خوب و امینی باشند، از كجا بتوان ادعا كرد كه در زمان های دور این روایت به طور جعلی و تحریف شده داخل در مجموعه روایات نشده باشد؟ ووو
دوست عزیز!
لطفا قدری از توهم دانایی فاصله بگیرید و اندیشه مندانه و خردورزانه با موضوعات مواجه شوید، متاسفانه شما ابتدایی ترین مسائل را در حوزه معارف دینی نمی شناسید؛ ولی در عین حال خود را آگاه و مطلع دانسته حتی به عنوان فردی برخاسته از خانواده مذهبی به پاسخ گویی شبهات دیگران می پردازید و بدا به حال مخاطبان شما كه قرار است از طریق آموزه های شما به حقیقت رهنمون شوند!!
محض اطلاع شما باید عرض كنیم كه:
حوزه های علمیه از طریق وجوهات شرعی یا همان سهم امام زمان علیه السلام اداره می شده و می شود و وابسته به هیچ نهاد و ارگان و دولتی نیست؛ اما بیت المال به اموال عمومی و درآمدهای گوناگون دولت اسلامی اطلاق می شود كه در خزانه مركزی دولت اسلامی واریز می شود و باید بر اساس نظام معین و تدوین و تنظیم قانونی خاص در بخش های گوناگون خدماتی و رفاهی و عمرانی مصرف گردد و نفع آن به عموم مردم جامعه برسد.
منابع و مآخذ بیت المال امور مختلفی هستند؛ اما به هیچ وجه خمس كه سهم امام معصوم و سادات فقیر است در زمره این منابع نیست و به ان بیت المال گفته نمی شود؛ چون به هیچ وجه عمومیت ندارد و نمی تواند در مصارف عمومی هزینه شود. (2)
باز محض آگاهی شما لازم است به عرض برسانیم:
این مراكز آموزشی در سطوح مقدماتی یا عالی كشور اعم از مدارس ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه ها هستند كه از بیت المال اداره می شوند و هزینه های چند صد میلیاردی كه سالیانه از طرف دولت برای دانشگاه ها و مراكز آموزش عالی واریز می شود و امثال شما در آن تحصیل كرده و پز روشنفكری و برخورداری از مدارك آن را می دهید، همان پول بیت المال است نه هزینه های حوزه و روحانیت و طلاب.
دوست عزیز!
گمان نكنید كه ما از نامه شما به حدی عصبانی شده ایم كه در مقام مقابله به مثل برآمده شروع به پاسخگویی تند و چه بسا توهین و.... نموده ایم ؛ خیر؛ ما معمولا نامه های تند و پر از اهانت و توهین به همه مقدسات دینی و سرشار از انكار همه باورها كم نداریم و مبنای ما در همه پرسش ها بر پاسخگویی مستدل و محترمانه است، اما در برابر ادعاهایی غیر مستند، چاره ای جز پاسخی این چنین نیست.
در نهایت به سوال تان برمی گردیم كه: بله، هر چند شما نخواندید اما امام زمان علیه السلام برای بعد از خود نائبانی عام را تعیین فرمود كه امورات دینی مردم را به سامان برسانند كه نمونه ای از این دستورات در سوال قبلی ارائه شد و اگر این قبیل دستورات هم نمی بود باز اصول عقلی و روایات عدیده دیگر به درستی این امر تاكید می نمود.
چنان كه پیامبر خدا فرمود: « إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاء ؛ (3) همانا عالمان وارثان انبیاء هستند».
و یا از امام عسكری (ع) نقل شده است: «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَي هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ ؛ (4) از بین فقها آنان كه حافظ و نگهبان دیناند و خود را از گناه و آلودگی حفظ میكنند و با هواهای نفسانی مبارزه میكنند و مطیع اوامر الهی و جانشینان اویند، بر عوام لازم است كه از آنان تقلید كنند!».
به علاوه تاسیس حوزه های علمیه فعالیت مستقلی بود كه در طول تاریخ به جهت حفظ جایگاه علم و معرفت و روشن نگه داشتن كورسوی دانش و خرد ورزی در ادوار تاریك این مرز و بوم توسط انسان های خیّر و نیك اندیش انجام شد و اگر امروزه نام نیكی از سوابق علمی و معرفتی و اندیشمندان بزرگ علوم مختلف انسانی و تجربی برای این كشور باقی است به بركت همین حوزه های علمیه است.
پی نوشت:
1. كشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، نشر جامعه مدرسین قم، بیتا، ص 362 .
2. برای مطالعه در این خصوص می توانید به كتاب " بررسي تاريخي و فقهي خمس" نوشته عبد الرحمن انصاري، نشر بوستان كتاب. مراجعه نمایید.
3. علامه مجلسی، بحار الانوار، نشر دار الاحيا التراث العربي، بيروت، 1403 ق، ج 1، ص 164.
4. بحار الانوار، همان، ج 2،ص 88 .