پرسش:
به نظرم دلایل غیبت امام زمان، پذیرفتنی نیست. مثلاً اینکه گفته میشه هنوز 313 نفر یاران خاص امام زمان کامل نشدهاند! به نظرم این دلیل پذیرفتنی نیست چون خیلی بعید و غیرقابل باوره که هنوز 313 نفر فرمانده کارکشته در طول تاریخ شیعه نداریم. یا اینکه گفته میشه هنوز مردم آماده پذیرش نیستند! به نظرم این هم پذیرفتنی نیست چون آمادگی مردم امر نسبی است و حتی زمان ظهور هم یه عدهای آمادگی ظهور رو دارند و یه عدهای ندارند. ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید و توضیح بدید چرا امام زمان غیبت کرده و تا حالا ظهور نکرده است؟
پاسخ:
مسئله ظهور امام زمان (عج) و تحقق حاکمیت خدا در جهان، بخش عمدهای از عقاید امامیه را تشکیل می دهد. البته باور به ظهور منجی موعود در ادیان و نحلههای مختلف نیز بهطور جدّی مطرح است. اگرچه زمان تحقق وعده الهی بهدرستی مشخص نبوده و هیچکس نمیداند این انتظار چه زمانی به سر خواهد رسید، اما در روایات به برخی از نشانهها و علائم ظهور حضرت اشاره شده است.
با این مقدمه به سراغ سؤال رفته و پاسخ آن را در چند نکته تقدیم میکنیم:
اینکه تعداد یاران حضرت صاحبالزمان (عج) 313 نفر هستند، سخن درستی است، اما این تعداد به فرماندهان و حلقه اولیه پیرامون حضرت مربوط است؛ چراکه برخی از روایات، تعداد یاران حضرت را بیش از این رقم و حتی تا صد هزار نفر نیز ذکر شده است.[1] به نظر میرسد سوءتفاهم ناشی از این است که اگرچه یکی از شرایط ظهور حضرت تکمیل حلقه یاران (313 نفر یا صد هزار نفر) است، اما نباید آن را تنها عامل مؤثر در تأخیر ظهور دانست. شرایط مؤثر در ظهور امام زمان، منحصر به این امر نیست تا عدم ظهور را صرفاً به این سبب بدانیم که یاران حضرت آماده نشدهاند. چهبسا یاران حضرت، اکنون تکمیل باشند اما چون سایر شرایط (که در نکات بعدی ذکر خواهد شد) فراهم نشده، ظهور تحقق نیافته است.
بگذریم از اینکه تکمیل یاران حضرت نیز چندان دور از ذهن نیست؛ زیرا ظهور حضرت به مقابله با ابرقدرتهای جهانی میانجامد و بعد از پیروزی، حکومت جهانگستر تشکیل خواهد شد؛ از این رو، فرماندهان و کارگزاران حلقه اول (313 نفر) و دوم (10 هزار یا بیشتر) باید افرادی با ویژگیهای ممتاز در فرماندهی، تدبیر امور، تقوا، پیروی از حضرت باشند. بنابراین، دور از ذهن نیست که یاران حضرت هنوز تکمیل نشده باشند.
در خصوص اشکال دوم نیز باید گفت، منظور از آمادگی مردم برای پذیرش ظهور و قیام حضرت، آمادگی و پذیرش «همه» مردم نیست! تا گفته شود در لحظه ظهور نیز ممکن است برخی آماده نباشند؛ بلکه منظور از آمادگی، «غلبه جریان فکری و فرهنگی» در میان مردم است. مردمی که از نابسامانی اوضاع جهان کلافه شدهاند و علاج مشکلات خود را نه در لاف تمامیتخواهی مکاتب مختلف (مثلاً لیبرالیسم یا مارکسیسم)، بلکه تنها در ظهور یک مرد الهی که حقیقت را بگوید و عدالت را اجرا کند، جستجو می کنند. قیامی که قرار است بیشک پیروز شود و صلح و عدل را در سراسر جهان برقرار کند، تنها در بستر آمادگی جهانی به وقوع خواهد پیوست و تأخیر در ظهور حضرت نیز به همین دلیل است که مردم به این آمادگی برسند. البته منظور آمادگی «همه» که امری غیرممکن و دور از انتظار است، نیست؛ بلکه منظور غلبۀ یک جریان فکری و فرهنگی در میان مردم است. جلوهای از این آمادگی، اعتراضات سراسری مردم در مناطق مختلف جهان، علیه جنایات اسرائیل در ماههای اخیر است که گسترش این فریاد عدالتخواهانه قطعاً در ظهور حضرت مؤثر خواهد بود.
غیبت امام زمان (عج) سرّی از اسرار الهی است و تبیین فلسفه آن به شکل جامع و دقیق دشوار است. با این حال، در روایات، به مواردی برای توضیح فلسفه غیبت اشاره شده که در ادامه به ذکر دو مورد بسنده میشود: حفظ جان امام و قدردانی از نعمت حضور امام.
توضیح مطلب آنکه:
حضور یک انسان الهی همواره خطری جدی برای سران ظلم و تباهی بوده و غالباً پیامبران و صاحبمنصبان الهی در مسیر هدایت بشریت به دست جباران زمان خود به شهادت رسیدهاند. از سوی دیگر بر اساس عقاید امامیه، امام دوازدهم (عج)، آخرین ذخیره الهی است که باید براى تحقق عدالت جهانى - که وعده حتمى خداوند است - باقى بماند.
در نتیجه خداوند به جهت حفظ جان امام دوازدهم، ایشان را در پرده غیبت قرار داد تا بهطور معمول در منظر دیگران حاضر نباشد. در غیر این صورت او نیز بیتردید مانند پدران بزرگوارش، از شهادت در راستای تحقّق اهداف الهى استقبال میکند.
از این رو در منابع شیعی «حفظ جان امام» یکی از علل اصلی غیبت امام دوازدهم بیانشده است.[2]به عنوان نمونه از امام حسن عسکرى علیهالسلام (امام یازدهم) اینگونه روایت شده است که:
«بنیامیه و بنیعباس، شمشیرهاى خود را براى ما تیز کردند؛ زیرا خوب میدانستند که در خلافت حقى ندارند. آنان از ترس اینکه خلافت بهجای خود برگردد و در میان صاحبان اصلیاش مستقر شود، به کشتن اهلبیت پیامبر و از بین بردن سلاله آن حضرت همت گماشتند تا شاید از ولادت حضرت قائم جلوگیرى کنند یا او را به قتل برسانند؛ ولى خداوند اراده کرد که او را بر احدى از دشمنان آشکار نکند و نور خود را به اتمام رساند؛ اگرچه مشرکان خوش ندارند.»[3]
یکى دیگر از حکمتها و اسرار مهم غیبت امام مهدى (عج)، توجّه بیشتر مردم به قدر و منزلت آن موعود امتها است. پس از آن همه قدرناشناسى که در طول تاریخ نسبت به مردان الهی از سوی انسانها روا داشته شده است، خداوند اراده فرمود تا خورشید نورانی آخرین ذخیره خود را در پس ابر غیبت نهان سازد تا گوهر گرانبهای وجود او در تاریکی و ظلمت، بیشتر قدر دانسته شود و ظهور وی با پذیرش و استقبال کامل مردم همراه گردد.
به قول حافظ شیرازی:
از دست غیبت تو شکایت نمیکنم تا نیست غیبتی نبود لذت حضور[4]
ینابراین، یکى از عوامل مهم غیبت امام دوازدهم، عدم همراهى و تمکین مردم از آن حضرت و سستى و قصور در یارى امام است. چنانکه امامان پیشین، از این ناحیه آسیبهای فراوانى دیدند و مرارتها کشیدند. به تعبیر دقیقتر، این مردماند که بهواسطه افعال ناشایست خود از امام زمان خود غائب ماندهاند.
«حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ»[5]
این تأدیب الهی همان مسئلهای است که درباره آن روایات بسیاری وجود دارد. بهعنوان مثال از امام محمدباقر علیهالسلام نقلشده است:
«وقتى خداوند، بودن ما را در میان قومى ناخوش دارد، ما را از میان آنان خواهد برد».[6]
در نقل دیگری از امام على علیهالسلام آمده است:
«اى مردم بدانید که زمین هرگز از حجّت الهى خالى نمیماند، اما پروردگار، مردم را به جهت ظلم و ستمى که مرتکب میشوند و نیز به جهت اسراف و زیادهرویهای که در حق خود انجام میدهند، از دیدن حجّت خودش محروم میسازد.»[7]
بنابراین، آخرین امام، زمانی ظهور میکند که مردم از صمیم قلب، به انتظار ایشان پرداخته و خود و جامعه پیرامون خود را آماده ظهور کنند.
نتیجه:
از آنچه گفته شد مشخص میشود که:
اولاً، تکمیل یاران، یکی از شرایط ظهور حضرت ولیعصر (عج) است و این امر تنها شرط ظهور نیست و ممکن است یاران تکمیل شده باشند، اما سایر شرایط هنوز مهیا نشده باشند. بگذریم از اینکه تکمیل نشدن یاران ممتاز و آماده برای حکومت جهانگستر نیز چندان دور از ذهن نیست.
دوم اینکه، منظور از آمادگی مردم برای تحقق ظهور، به معنای آمادگی «همه» مردم نیست؛ بلکه منظور «غلبه جریانی فکری و فرهنگی» در میان مردم است.
سوم اینکه، دو مسئله «حفظ جان امام» و «قدر دانی از نعمت حضور امام» می توانند به عنوان مهمترین فلسفه غیبت حضرت و عدم ظهور ایشان شناخته شوند.
پی نوشت ها:
[1]. حر عاملی، اثبات الهداه، شرح و ترجمه محمد نصراللهی، قم: المطبعه العلمیه، بیتا، ج ۳، ص ۵۷۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: مؤسسه الوفاء، ط2، 1404ق، ج ۵۲، ص ۳۰۷ و ص ۳۶۷. البته این اعداد و ارقام تنها ناظر به ابتدای قیام حضرت و دوران متصل به ظهور ایشان است وگرنه شکی نیست که در ادامه کار، سیل خروشانی از مومنین و مومنات به قیام حضرت پیوسته و به یاری ایشان خواهند شتافت.
[2]. حر عاملی، محمد بن الحسن، اثبات الهداه، ج ۳، ص ۵۸۳، ح ۷۷۷.
[3]. صافی گلپایگانی، ، لطفالله، منتخب الأثر فی أحوال الإمام الثانی عشر، قم: دفتر آیتالله صافی، ۱۳۸۰، ص ۲۹۱.
[4]. شمس الدین، محمد حافظ شیرازی، دیوان حافظ، غزلیات، به تصحیح قاسم غنی و محمد قزوینی، تهران: نشر نغمه، 1377، غزلیات، غزل ۲۵۴.
[5]. شمس الدین، محمد حافظ شیرازی، دیوان حافظ، غزلیات، غزل ۲۵۴.
[6]. «انّ الله اذا کره لنا جوار قوم نزعنا من بین اظهرهم»؛ حر عاملی، اثبات الهدی، ص ۴۹۸، ح ۲۷۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۰.
[7]. «واعلموا انّ الارض لا تخلوا من حجّه الله ولکنّ الله سیعمى خلقه منها بظلمهم وجورهم و اسرافهم على انفسهم»؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 51، ص 113.