نشانه‌های ظهور

تطبیق ستاره دنباله‌دار بر نجم‌الآیات از نشانه‌های ظهور
یکی از این نشانه‌های ظهور امام مهدی(عج) در برخی روایات، طلوع ستاره‌ای با دنباله‌ای درخشان با عنوان "نجم‌الآیات" از مشرق است که چون ماه می‌درخشد.

پرسش:

 آیا ستارۀ دنباله‌دار 3I/ATLAS  که در تیر ۱۴۰۴ کشف شد، همان «نجم‌الآیات» روایت‌شده در منابع شیعه است و نشانه‌ای از نزدیکی ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شمار می‌آید؟

پاسخ:

شیعیان از دیرباز در انتظار تحقق نشانه‌های ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده‌اند و هر نشانه‌ای در آسمان و زمین می‌تواند توجه دلدادگان فرج را جلب کند. یکی از نشانه‌هایی که در برخی روایات به آن اشاره شده است، طلوع جرمی آسمانی خاص از مشرق با درخششی چون ماه است که از آن با عنوان «نجم‌الآیات» یاد شده است. به‌تازگی نیز کشف یک دنباله‌دار میان‌ستاره‌ای با نام 3I/ATLAS  (1) بار دیگر این موضوع را به کانون توجه بازگرداند. این نوشتار، با بررسی این پدیده در پرتو روایات، به تحلیل و ارزیابی نسبت آن با نشانه‌های ظهور می‌پردازد.

نکتۀ اول: «نجم‌الآیات» در منابع روایی

در کتاب‌هایی چون «الملاحم و الفتن»(2) تألیف سید بن طاوس (۵۸۹ ـ ۶۶۴ ق) و «الإرشاد» (3) اثر شیخ مفید(۳۳۶ یا ۳۳۸ ـ ۴۱۳ ق) روایاتی وجود دارد که بر اساس آنها پیش از ظهور حضرت مهدی (عجل ‌الله ‌تعالی ‌فرجه الشریف) ستاره‌ای از مشرق طلوع می‌کند، دارای دنباله‌ای درخشان است و همچون ماه در شب بدر (نیمه ماه قمری که ماه کاملاً درخشان است) می‌درخشد.

در کتاب «الملاحم و الفتن» آمده است که نعیم بن حماد در کتاب «الفتن» درباره «نجم‌الآیات» از ولید روایت کرده است: «به من خبر رسیده است که ستاره‌ای از سمت مشرق طلوع می‌کند پیش از خروج مهدی (عجل ‌الله ‌تعالی ‌فرجه الشریف). این ستاره دُمی دارد که برای اهل زمین همانند نور ماه در شبِ کامل می‌درخشد. سرخی‌ها و ستارگانی که تاکنون دیده‌ایم، از نشانه‌های آسمانی (آیات) نیستند. آری، آنچه با ‌عنوان "نجم‌الآیات" یاد می‌شود، ستاره‌ای است که در آفاق (آسمان‌ها) در ماه صفر یا یکی از دو ربیع (ربیع‌الاول یا ربیع‌الثانی) یا در ماه رجب دیده شده و در حرکت است. در همان زمان، خاقانِ ترک‌ها به حرکت درمی‌آید و رومیان با پرچم‌ها و صلیب‌ها از او پیروی می‌کنند» (4).

در این روایت، به زمان مشاهده این جرم آسمانی نیز اشاره شده است: صفر، ربیع‌الاول، ربیع‌الثانی یا رجب (5)؛ از‌این‌رو برخی از مفسران و محققان آن را یکی از نشانه‌های آسمانی ظهور دانسته‌اند و با عنوان «نجم‌الآیات» از آن یاد می‌کنند.

شیخ مفید نیز در کتاب «الإرشاد» به ذکر نشانه‌های ظهور می‌پردازد و تصریح می‌کند برخی از این نشانه‌ها، برای زمان قیام حضرت مهدی (عجل ‌الله ‌تعالی ‌فرجه الشریف) هستند و برخی نیز پیش از قیام رخ می‌دهند. یکی از آنها که مرتبط با بحث ستاره‌های دنباله‌دار است، این علامت است: «... طلوع ستاره‌ای از مشرق که می‌درخشد همانند ماهِ کامل، سپس انحنا پیدا می‌کند تا جایی که دو طرف آن گویی به هم می‌رسند و ... » (6). شیخ مفید پس از ذکر همۀ نشانه‌های ظهور، به این مطلب نیز اشاره می‌کند که از میان این حوادث، برخی حتمی هستند و برخی مشروط (و وابسته به شرایط) و خدا داناتر است به آنچه واقع خواهد شد (7). ایشان مشخص نمی‌کند این مورد خاص (طلوع ستاره‌ای ...)، از نشانه‌های حتمی است یا مشروط؛ از‌این رو نمی‌توان مستند به کتاب شیخ مفید، «طلوع ستاره‌ای ...» را از نشانه‌های حتمی ظهور دانست که به‌یقین رخ می‌دهند و با آمدن‌شان امام زمان (عجل ‌الله ‌تعالی ‌فرجه الشریف) قیام خواهد کرد.

نکتۀ دوم: ویژگی‌های دنباله‌دار 3I/ATLAS

در اوایل تیرماه ۱۴۰۴ شمسی (مطابق با اوایل ژوئیه ۲۰۲۵ م و محرم ۱۴۴۷ ق)، سیستم رصد ATLAS با تلسکوپ‌های بسیار پیشرفته، یک جرم آسمانی میان‌ستاره‌ای با مسیر هُذلولی در مرز منظومه شمسی کشف کرد که آن را 3I/ATLAS  نامید. این جرم، سومین جرم میان‌ستاره‌ای شناخته‌شده پس از دو موردی است که در سال‌های 2017 و 2019 کشف شدند. این ستاره دنباله‌دار جدید احتمالاً در ماه‌های آینده، با تلسکوپ‌های عادی یا چشم غیرمسلح (بدون تلسکوپ) دیده خواهد شد (8).

نکتۀ سوم: بررسی انتقادی

ویژگی‌هایی همچون درخشندگی، داشتن دنباله و زمان کشف در ماه محرم و مشاهده‌پذیری در ماه‌های صفر و ربیع، سبب شده است برخی دنباله‌دار 3I/ATLAS  را با نجم‌الآیات روایت‌شده تطبیق دهند. با وجود برخی شباهت‌های ظاهری، لازم است به چند نکتۀ مهم توجه شود:

1. سند روایت: روایت نقل‌شده درباره نجم‌الآیات، از حیث سندی قوی نیست.

2. موارد مشابه: در گذشته در سال‌های 2017 و 2019 نیز مواردی مشاهده شده‌اند که هر دو اجرام میان‌ستاره‌ای بودند و توجه جهانیان را جلب کردند. بنابراین ظهور یک جرم جدید نمی‌تواند نشانه‌ای استثنایی دانسته شود. به بیان دیگر، ستاره‌های دنباله‌دار متعددند و نمی‌توان به‌یقین مشخص کرد این ستاره همان ستارۀ نشانۀ ظهور است.

3. نشانه‌های مشروط یا حتمی: در روایاتی که به نجم‌الآیات و ستاره دنباله‌دار اشاره می‌کنند، تعیین نشده است که این مورد از نشانه‌های حتمی است یا نه. اما با توجه به روایات دیگر مشخص می‌شود نشانه‌های حتمی پنج مورد است و این مورد را دربر نمی‌گیرد: «ظهور یمانی، خروج سفیانی، ندای آسمانی (صیحه)، کشته‌شدن نفس زکیه و فرو‌رفتن (زمین‌لرزه/ خسف) در منطقه بیداء» (9). ازاین‌رو این مورد خاص از نشانه‌های حتمی نیست و احتمال دارد با تغییر شرایط، اصلاً رخ ندهد یا رخ بدهد، اما ارتباطی با ظهور نداشته باشد.

4. احتیاط در تطبیق: بزرگان دین بارها دربارۀ تطبیق‌های عجولانه و تعیین زمان ظهور هشدار داده‌اند. تطبیق نشانه‌ها به تحقیق جامع، جامع‌نگری روایی و دقت فراوان نیاز دارد و نباید صرف یک یا چند شباهت، قضاوت قطعی ارائه داد.

نتیجه:

با توجه به بررسی روایات و ویژگی‌های علمی دنباله‌دار سوم در تیرماه 1404 می‌توان گفت:

شباهت‌هایی میان روایت نجم‌الآیات و ویژگی‌های این دنباله‌دار جدید به نام 3I/ATLAS  وجود دارد؛ از جمله دنباله‌دار‌بودن، درخشش مانند ماه و احتمال رؤیت در صفر یا ربیع، اما ازآنجاکه سند روایت قوی نیست و نمونه‌های مشابه در گذشته نیز ثبت شده‌اند، نمی‌توان این جرم را به‌یقین همان نجم‌الآیات دانست؛ از‌این‌رو این پدیده را باید با احتیاط تحلیل کرد و نباید آن را نشانه حتمی ظهور برشمرد. با این حال، ما بی‌آن‌که ظهور را نزدیک یا دور بدانیم، امیدواریم نزدیک باشد و همواره خود را آماده تحقق آن نگه می‌داریم.

پی‌نوشت‌ها:

1. به معنای سومین جرم میان‌ستاره‌ای که سیستم تلسکوپی اطلس کشف کرده است. توضیح بیشتر اینکه: «I» مخفف «Interstellar» به معنای جرم میان‌ستاره‌ای است و «ATLAS» نام سیستم رصد آمریکایی است؛ مخفف «Asteroid Terrestrial-impact Last Alert System» (سامانۀ هشدار آخر برای برخوردهای سیارکی با زمین). این سامانه شامل چند تلسکوپ پیشرفته است که هدف اصلی آن، کشف سریع اجرام نزدیک‌شونده به زمین است (مانند دنباله‌دارها، سیارک‌ها و اجرام میان‌ستاره‌ای).

2. سید بن طاوس؛ الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر (عجل الله تعالی فرجه)؛ قم: منشورات الرضی، 1398 ق، ص 46.

3. شیخ مفید؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد؛ قم: کنگره شیخ مفید، 1413 ق، ج 2، ص 368.

4. «فِیمَا ذَکَرَهُ نُعَیْمُ بْنُ حَمَّادٍ فِی کِتَابِ الْفِتَنِ مِنْ نَجْمِ الْآیَاتِ. حَدَّثَنَا نُعَیْمٌ، عَنِ الْوَلِیدِ، قَالَ: بَلَغَنِی أَنَّهُ قَالَ: یَطْلُعُ نَجْمٌ مِنَ الْمَشْرِقِ قَبْلَ خُرُوجِ الْمَهْدِیِّ، لَهُ ذَنَبٌ یُضِیءُ لِأَهْلِ الْأَرْضِ کَإِضَاءَهِ الْقَمَرِ لَیْلَهَ الْبَدْرِ. قَالَ الْوَلِیدُ: وَالْحُمْرَهُ وَالنُّجُومُ الَّتِی رَأَیْنَاهَا لَیْسَتْ بِالْآیَاتِ؛ إِنَّمَا نَجْمُ الْآیَاتِ نَجْمٌ یَتَقَلَّبُ فِی الْآفَاقِ فِی صَفَرٍ أَوْ فِی رَبِیعَیْنِ أَوْ فِی رَجَبٍ. وَعِنْدَ ذَلِکَ یَسِیرُ خَاقَانُ بِالْأَتْرَاکِ، یَتْبَعُهُ رُومُ الظَّوَاهِرِ بِالرَّایَاتِ وَالصُّلُبِ» (سید بن طاوس؛ الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر (عجل الله تعالی فرجه)؛ ص 46).

5. ترتیب ماه‌های قمری (هجری قمری) به این شرح است: محرم، صفر، ربیع‌الاول، ربیع‌الثانی (یا ربیع‌الآخر)، جمادی‌الاول، جمادی‌الثانی (یا جمادی‌الآخر)، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذی‌القعده، ذی‌الحجه.

6. «.... وَطُلوعُ نَجْمٍ بِالمَشْرِقِ یُضِیءُ کَما یُضِیءُ القَمَرُ، ثُمَّ یَنْعَطِفُ حَتّى یَکادَ یَلْتَقِی طَرَفاهُ ... » (شیخ مفید؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد؛ ج 2، ص 368).

7. شیخ مفید؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد؛ ج 2، ص 370.

8. برای مطالعه بیشتر، ر.ک به: سایت آسوشیتد پرس (The Associated Press)؛ در: https://apnews.com/article/new-comet-nasa-3iatlas-83646ec002106c8ff89757330c69bfe8.

9. برای نمونه: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَهُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ» (شیخ صدوق؛ کمال الدین و تمام النعمه؛ تهران: اسلامیه، ۱۳۹۵ ق، ج 2، ص 650).

نشانه‌های ظهور و قیام
ظهور و قیام قائم، رخداد مهمی است که با علائمی همراه است و در روایات، این علائم گاهی به‌عنوان علائم ظهور و گاهی به‌عنوان علائم قیام بیان‌شده‌اند.

پرسش:

چرا گفته شده که «صیحه آسمانی، خروج سُفیانی، قیام یَمانی، قتل نفس زَکیّه و خَسفِ بَیداء» از نشانه‌های ظهور است در حالیکه در روایات آمده که این‌ها قبل از قیام قائم رخ می‌دهند: «قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَهُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ»؟ آیا نمی‌توان این احتمال را پیش کشید که اول امام زمان (برای عموم یا خواص) ظهور می‌کنند و سپس این علائم رخ می‌دهند و آنگاه ایشان در مکه مستقر شده و قیام می‌کنند؟

پاسخ:

ظهور آخرین امام (عج) به‌عنوان حادثه‌ای بسیار فوق‌العاده، با تحقق وعده نهایی خداوند در مورد حکومت صالحان بر کل جهان،[1] همراه با علائم و نشانه‌هایی است. این علائم انسان‌ها را ترغیب می‌کند تا خود را برای این واقعه آماده کنند و حضوری فعال در آن داشته باشند. همچنین، صف مؤمنان و کافران را به‌طور کامل جدا می‌کنند، به‌طوری‌که افرادی که ناآگاهانه در صف کافران قرار گرفته‌اند، در انتخاب مسیر خود به تردید بیفتند و در نهایت به مؤمنان بپیوندند و از این طریق، موضع قائم و طرفداران او تحکیم شود.[2] این علائم پیش از ظهور اتفاق می‌افتند و نشان‌دهنده نزدیکی ظهور و قیام حضرت بقیه‌الله (عج) هستند.

یکی از مباحث مرتبط با این موضوع، بررسی علائم حتمی است که این سؤال را پدید آورده که: آیا این علائم حتمی، از نشانه‌های ظهور هستند یا از نشانه‌های قیام؟ آیا اساساً فاصله‌ای میان ظهور و قیام وجود دارد یا این دو یک واقعه‌اند و علائم حتمی، از نشانه‌های هر دو به‌حساب می‌آیند؟ در ادامه به این پرسش در قالب چند نکته پاسخ می دهیم.

نکته اول:

بر اساس روایات، خروج سفیانی به عنوان یکی از علائم حتمی ظهور و گویا اولین آن‌هاست که[3] در ماه رجب رخ می‌دهد.[4] همچنین صیحه آسمانی نیز در ماه رمضان اتفاق می‌افتد[5] و پس‌از آن امام مهدی (عج) ظاهر می‌شود.[6] در این روایات، چیزی درباره فاصله ظهور و قیام ذکر نشده و این علائم، هم به‌عنوان علائم ظهور و هم به‌عنوان علائم قیام مطرح شده‌اند.

نکته دوم:

تنها یک روایت در این زمینه وجود دارد که نشان می‌دهد، ممکن است میان ظهور و قیام قائم فاصله‌ای وجود داشته باشد. این روایت بیان می‌کند که حضرت در منطقۀ «ذی طوی» (یکی از مناطق شهر مکه که در حرم است) ظهور کرده و سپس یارانش (313 نفر) به او ملحق شده و سپس حضرت به سمت مسجدالحرام حرکت می‌کند و قیام خود را اعلام و اعلان همگانی می‌کند.[7] اگرچه در این روایت، میان ظهور و قیام فاصله است؛ اما ظاهراً این فاصله خیلی زیاد نیست و عملاً با هم و در فاصله‌ای بسیار نزدیک رخ می‌دهند.

 البته برخی روایات نیز نشان می دهند که اصحاب خاص حضرت در همان لحظه قیام به ایشان ملحق شده و در کنار کعبه ایشان را زیارت می‌کنند و نه قبل از آن.[8] از این منظر، اصلاً فاصله‌ای میان قیام و ظهور نیست و در روایات آمده که بعضی از یاران حضرت، در رختخواب خود در خواب هستند و با شروع قیام، یا در لحظه به حضرت ملحق می‌شوند یا آنکه به شکل اعجاز آور به مکه منتقل می‌شوند.[9] بنابراین، یاران ایشان نیز هنگام قیام به ایشان متصل می‌شوند و فاصله‌ای میان ظهور و قیام نیست.

 نتیجه:

ظهور و قیام قائم، رخداد مهمی است که با علائمی همراه است و در روایات، این علائم گاهی به‌عنوان علائم ظهور  و گاهی به‌عنوان علائم قیام بیان‌شده‌اند. ظاهراً تفاوت در این تعابیر به معنای دوگانه بودن ظهور و قیام نیست و این دو ملازم و مصادف با یکدیگر رخ می‌دهند و به همین جهت، گاهی این علائم به عنوان نشانه‌های ظهور ذکرشده‌اند و گاهی به عنوان نشانه‌های قیام.

بگذریم از اینکه حتی اگر فاصله‌ای میان این دو باشد، این فاصله ناچیز است و ابتدا ظهور حضرت رخ می‌دهد و پس از مدت کوتاهی، قیام حضرت علنی می‌شود که در این صورت نیز این علائم، به درستی، هم علائم ظهورند و هم علائم قیام.

پی نوشت ها:

[1]. سوره انبیاء، آیه 105: ﴿وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ﴾

[2]. «ثُمَّ قَالَ الصَّیْحَهُ لَا تَکُونُ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ لِأَنَّ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرُ اللَّهِ وَ الصَّیْحَهُ فِیهِ هِیَ صَیْحَهُ جَبْرَئِیلَ ع إِلَى هَذَا الْخَلْقِ ثُمَّ قَالَ یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ بِاسْمِ الْقَائِمِ ع فَیَسْمَعُ مَنْ بِالْمَشْرِقِ وَ مَنْ بِالْمَغْرِبِ لَا یَبْقَى رَاقِدٌ إِلَّا اسْتَیْقَظَ وَ لَا قَائِمٌ إِلَّا قَعَدَ وَ لَا قَاعِدٌ إِلَّا قَامَ عَلَى رِجْلَیْهِ فَزِعاً مِنْ ذَلِکَ الصَّوْتِ فَرَحِمَ اللَّهُ مَنِ اعْتَبَرَ بِذَلِکَ الصَّوْتِ فَأَجَابَ فَإِنَّ الصَّوْتَ الْأَوَّلَ هُوَ صَوْتُ جَبْرَئِیلَ الرُّوحِ الْأَمِینِ ع ثُمَّ قَالَ ع یَکُونُ الصَّوْتُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی لَیْلَهِ جُمُعَهٍ لَیْلَهِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ فَلَا تَشُکُّوا فِی ذَلِکَ ...»؛ النعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني‏، ترجمه: محمدجواد غفاری، تهران: نشر صدوق، 1418 ق، ص ۲۵۴، باب ۱۴، حدیث ۱۳.

[3]. به عنوان نمونه: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیَمَانِیُّ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الصَّیْحَهُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیْدَاءِ»؛ صدوق، محمد‌بن علی‌بن بابویه، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علی‌اکبر الغفاری، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۵ ق، ج 2، ص 650.

[4]. «إِنَّ أَمْرَ السُّفْیَانِیِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِی رَجَبٍ»؛ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 650.

[5]. النعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني، ص ۲۵۴، باب ۱۴، حدیث ۱۳.

[6]. «إِذَا نَادَى مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَنَّ الْحَقَّ فِی آلِ مُحَمَّدٍ، فَعِنْدَ ذَلِکَ یَظْهَرُ الْمَهْدِی»؛ ابن‌طاووس، علی بن موسی، الطرائف في معرفة مذهب الطوائف، قم: انتشارات خیام، 1400 ق، ص 59.

[7]. «الْقَائِمَ یَهْبِطُ مِنْ ثَنِیَّهِ ذِی طُوًى فِی عِدَّهِ أَهْلِ بَدْرٍ ثَلَاثِمِائَهٍ وَ ثَلَاثَهَ عَشَرَ رَجُلًا حَتَّى یُسْنِدَ ظَهْرَهُ إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ وَ یَهُزُّ الرَّایَهَ الْغَالِبَهَ»؛ صدوق، محمد‌بن علی‌بن بابویه، کمال‌الدین و تمام‌النعمه، تحقیق، تصحیح و تعلیق: علی‌اکبر الغفاری، قم: جامعه مدرسین، ۱۴۰۵ ق، ج 2، ص 373.

[8]. «إِذَا أُذِنَ الْإِمَامُ دَعَا اللَّهَ بِاسْمِهِ الْعِبْرَانِیِّ فَأُتِیحَتْ لَهُ صَحَابَتُهُ الثَّلَاثُمِائَهِ وَ ثَلَاثَهَ عَشَرَ قَزَعٌ کَقَزَعِ الْخَرِیفِ فَهُمْ أَصْحَابُ الْأَلْوِیَهِ مِنْهُمْ مَنْ یُفْقَدُ مِنْ فِرَاشِهِ لَیْلًا فَیُصْبِحُ بِمَکَّهَ وَ مِنْهُمْ مَنْ یُرَى یَسِیرُ فِی السَّحَابِ نَهَاراً یُعْرَفُ بِاسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ وَ حِلْیَتِهِ وَ نَسَبِهِ»؛ النعمانی، محمد بن ابراهيم، الغيبة للنعماني‏، ترجمه: محمدجواد غفاری، تهران: نشر صدوق، 1418 ق، ص 313، باب 20 حدیث 3.

[9]. النعمانی، محمد بن ابراهيم، الغیبه، ترجمه: محمدجواد غفاری، تهران: نشر صدوق، 1418 ق، ص 313، باب 20 حدیث 3.

نشانه‌های ظهور و معیار تشخیص امام زمان (عج)
نشانه ها و معیارهای ظهور در روایات و منابع شیعه وارد شده مثل ظهور سفیانی، قیام یمانی، کشته شدن نفس زکیه، خسف بیدا و صیحه آسمانی و...

پرسش:

بسیاری از علائم ظهور حتمی نیستند و در تطبیق حتمی‌ها هم ممکن است اشتباه کنیم و شاید هنوز ظهور رخ نداده باشد! لطفاً راه‌های معتبر و قطعی برای تشخیص ظهور واقعی و اصیل را بیان فرمایید به‌گونه‌ای که امام زمان واقعی را از مدعیان دروغ‌گو تشخیص دهیم و هنگام ظهور، از قافله ایشان عقب نمانیم.

پاسخ:

بی‌تردید، ظهور حضرت صاحب‌الزمان (عج) و باور به آمدن مردی نجات‌بخش که بشر را از هرگونه رنج و هلاکت نجات می‌دهد، یکی از جذاب‌ترین آموزه‌های اسلامی و دینی به‌حساب می‌آید. همین جذابیت سبب شده تا برخی با سوءاستفاده از جهل و سادگی مردم، بر مرکب دروغ و فریب سوار شوند و با ادعای دروغین مهدویت، بسیاری را به کام هلاکت و ضلالت بکشانند. ازاین‌رو مسئله «تشخیص مدعیان دروغین» به ویژه در روزگار ما از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.

با این مقدمه سراغ سؤال رفته و پاسخ آن را در قالب چند نکته ارائه می دهیم:

نکته اول:

اگر کسی مدعی مهدویت باشد و خود را امام زمان معرفی کند، در ابتدا باید مطابقت گفتار و رفتار او با شریعت اسلام و محکمات دین محرز گردد. چراکه امام زمان (عج) دارای مقام «عصمت» است و تخطی از احکام شریعت و بی‌تقوایی در حق او قابل تصوّر نیست. ازاین‌رو، اهل‌بیت عصمت و طهارت در مقام تشخیص امام زمان، ویژگی‌ها و خصوصیات معنوی و رفتاری امام را همچون سکینه، وقار، علم،[1] ورع، حلم،[2] شناخت حلال و حرام،[3] هدایت،[4] طهارت ولادت، دوری از لهو و لعب[5] و... را به‌عنوان ملاک و معیار معرفی کرده‌‌اند.

بر این اساس، بسیاری از مدعیان دروغین مهدویت در همان ابتدا شناسایی می شوند و به دلیل سوءسابقه، تناقض در گفتار و رفتار، بی‌تقوایی و مخالفت با شریعت، شناسایی می‌شوند. در این راستا، می‌توان از علمای وارسته نیز پیروی کرد و به تشخیص آن‌ها اعتماد کرد؛ چراکه امام زمان، ما را به اطاعت از آن‌ها در دوران غیبت، دستور داده است.[6] درنتیجه مواضع علماء بر ضد مدعیان دروغین می‌تواند دلیل روشنی در تشخیص سره از ناسره باشد.

نکته دوم:

یکی دیگر از راه‌های تشخیص امام زمان از مدعیان دروغین، نسب ایشان است. با توجه به روایات متعددی که در مسئله مهدویت در جوامع روایی شیعیان وجود دارد، حسب و نسب امام زمان (عج) مشخص و معیّن بوده و این امر مسلّم است که ایشان فرزند چه کسی و در چه زمانی به دنیا آمده‌اند.

این حقیقت می‌تواند به‌سادگی ادعای بسیاری از دروغ‌گویان را برملا ساخته و با روشن شدن ارتباط حسب و نسب ایشان به دوران معاصر، به‌خصوص اکنون‌ که همه ولادت‌ها و وفات‌ها در دفاتر ثبت احوال به دقت ثبت و ضبط می‌شود، صداقت ادعا را مورد ارزیابی قرار داد.

نکته سوم:

حال اگر بگویید که شاید شخص بتواند به جعل سند و یا محو آن در دفاتر ثبت‌احوال، دیگران را فریب دهد، تکلیف چیست؟ باید گفت:

برای شناسایی امام مهدی (عج) و ظهور او، نشانه‌ها و علائم فراوانی در منابع روایی ما وجود دارد که از میان آن‌ها، تنها پنج علامت به‌عنوان علائم حتمی و قطعی ظهور در نظر گرفت می‌شود: ظهور سفیانی، قیام یمانی، کشته شدن نفس زکیه، خسف بیدا و صیحه آسمانی. ازآنجا که غیر از خسف بیدا و صیحه آسمانی، نشانه‌های دیگر، قابلیت تطبيق بر مصادیق متعدد را دارند؛ تنها خسف بیدا و صیحه آسمانی را می‌توان به‌عنوان نشانه و علامت معجزه‌آسا در نظر گرفت. از میان این دو نیز، در روایات، از صیحه آسمانی به‌عنوان نشانه و علامتی یادشده که امام زمان را به نام و مشخصات کامل معرفی می‌کند. بنابراین، باید گفت، این نشانه، نشانه‌ای منحصربه‌فرد برای شناسایی ایشان خواهد بود. روایات فراوانی جزئیات این ندا و صیحه را خبر داده‌اند که تعداد قابل‌توجهی از آنها معتبر هستند. بر این اساس، می‌توان گفت هنگام ظهور، آنچه امام مهدی حقیقی را به انسان‌ها شناسانده و حجت را بر آن‌ها تمام می‌کند، ندا و صيحه ای آسمانی است که او را با نام و مشخصات کامل به مردم معرفی می‌کند.[7]

نکته چهارم:

اگر بگویید که ممکن است برخی مدعیان دروغین بتوانند از این علامت به نفع خود بهره‌برداری کنند و سبب اشتباه شیعیان در تطبیق مصداق شوند، در این صورت تکلیف چیست؟ باید گفت:

هرچند این امر با توجه به تمام معیارها و میزان‌های ارائه شده عملاً محال است، اما می‌توان از معیاری قطعی و تخلّف ناپذیر دیگری در تشخیص مدعی کاذب از مدعی صادق بهره برد و آن احراز اتصال فرد مدعی به علوم غیبی است که از اختصاصات امامت به شمار می‌آید و در توان علمی هیچ‌کس (چه انسان و چه جن) نیست.

بررسی روایات نشان می‌دهد که اگر شخصی مدعی امامت و مهدویت شد، شایسته است با سؤالاتی که تنها امام معصوم توان پاسخ‌گویی به آن‌ها را دارد، مورد سنجش قرار گیرد.

در روایتی از امام صادق علیه‌السلام‌ آمده است:

«اگر کسی مدعی مهدویت شد، از او درباره مسائل بزرگی که همانند امام پاسخ آن را می‌دهد، سؤال کنید.»[8]

تاریخ نشان می‌دهد که شیعیان بارها این معیار را برای تشخیص امام خود به کار گرفته‌اند؛ مشهورترین آن مربوط به تشخیص امامت امام جواد علیه‌السلام است. در روایاتی آمده است، گروهی از شیعیان که از بغداد و شهرهای دیگر به حج آمده بودند برای دیدار با امام جواد علیه‌السلام به مدینه رفتند. آنان در مدینه با عبدالله بن موسی دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند، ولی پاسخ‌های نادرستی شنیدند که موجب سرگردانی‌شان شد تا اینکه امام جواد علیه­السلام وارد مجلس شد و آنان دوباره پرسش‌هایشان را مطرح کردند و با پاسخ‌های امام قانع شدند.[9]

بی‌شک، در این آزمون باید سؤالاتی پرسیده شود که دانشمندان مختلف در پاسخ‌گویی به آن‌ها ناتوانند تا با رسیدن به پاسخ صحیح، حقانیت امام اثبات شود.

نکته پنجم:

اگر بگویید که شخص مورد نظر می‌تواند با بهره‌گیری از جنیان به سؤالات دانشمندان پاسخ دهد، در پاسخ می‌گوییم:

 فاصله زیادی میان علم جنیان و علم بشر وجود ندارد؛ یعنی این‌گونه نیست که جنیان بر همه‌چیز آگاه باشند! خصوصاً اینکه با توجه به آیات قرآن کریم، احاطه جنیان بر عالم غیب به‌کلی ممنوع بوده و به‌محض تجاوز از حد خود و صعود به آسمان برای کشف برخی از حقایق، مورد طرد و رجم نگهبانان قرار می‌گیرند. همچنان که قرآن کریم از زبان ایشان می‌فرماید:

 «و اینکه [برای کسب خبر] به آسمان نزدیک شدیم، پس آن را پر از نگهبانان نیرومند و تیرهای شهاب یافتیم.»[10]

بنا‌بر‌این، بزرگنمایی در علم جنیان امری باطل است و حد دانش ایشان در محدودۀ محسوساتی است که با آن مواجه‌اند و اطلاعاتی است که معلوم و مشهود است. آنچه از نظر علمی جزو چالش‌های اساسی دانشمندان محسوب می‌شود، از توان پاسخ‌گویی جنیان نیز خارج است، چه رسد به اخبار غیبی و علومی که تنها مختص امام معصوم است و هیچ‌کس جز ایشان بر این امور اشراف ندارد.

نتیجه:

از مجموع آنچه بیان شد روشن می‌شود که هرچند جذابیت مسئله انتظار فرج و ظهور حضرت مهدی (عج)، سبب گرم شدن بازار مدعیان دروغین شده است، ولی با توجه به معیارها و میزان‌هایی که در این پاسخ به تفصیل به آن‌ها اشاره شد، می‌توان به راحتی سره را از ناسره تشخیص داد و مدعیان دروغین را از مدعی صادق بازشناخت.

پی نوشت ها:

[1]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت: موسسه الاعلمی اللمطبوعات، 1429 ق، ج 25، ص ۹۰.

[2]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ص 89.

[3]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ص 100.

[4]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ص 100.

[5]. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ص 106.

[6]. «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ...» (حر عاملی، محمدبن الحسن، وسائل الشیعه، قم: مؤسسه آل‌البیت، ۱۴۰۹ ق، ج ۲۷، ص ۱۴۰)

[7]. رضوانی، معصومه، «بررسی معیار تشخیص امام مهدی (عج) الشریف از مدعیان مهدویت، هنگام ظهور»، مجله انتظار موعود، زمستان 1393 ش، شماره 47،ص 53.

[8]. «اذا ادّعی مدع فاسألوه عن تلک العظائم التی یجیب فیها مثله»؛ النعمانی، محمد بن ابراهيم، الغیبه، ترجمه: محمدجواد غفاری، تهران: نشر صدوق، 1418 ق، ص ۱۷۳.

[9]. طبری، محمدبن جریر، دلائل الامامة، قم: بعثت، ۱۴۱۳ ق،ص ۳۹۰-۳۸۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۹۹-۱۰۰.

[10]. سوره جن، آیه 8: ﴿وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا﴾

منجی باوری از تعالیم مشترک اسلام و مسیحیت است. مسلمانان منتظر ظهور امام زمان و مسیحیان منتظر ظهور حضرت عیسی علیهما السلام هستند و اشتراکاتی هم دارند.
صهیونیسم مسیحی و نشانه‌های آخرالزمان

پرسش:
می‌دانیم که ظهور امام زمان با ظهور حضرت عیسی هم‌زمان است و ظهور امام زمان دارای علائم و شرایطی است. می‌خواستم بدانم صهیونیست‌های مسیحی چه شرایط و علائمی برای ظهور ذکر کرده‌اند و آیا آن‌ها نیز ظهور را نزدیک می‌دانند؟
 

پاسخ:
آخرالزمان و ظهور منجی در آن دوره، ازجمله باورهای مشترک میان اسلام و مسیحیت است. آن دوران دارای نشانه‌هایی است که در متون دینی اسلام و مسیحیت بازتاب یافته است و گروهی از مسیحیان که معروف به مسیحیان صهیونیست هستند، معتقدند که ظهور حضرت عیسی علیه‌السلام نزدیک است و باید شرایط را برای ظهور ایشان فراهم کرد.(1)  در این نوشتار، در قالب چند نکته، به بررسی این مطالب می‌پردازیم.

نکته اول:
اکثر مسیحیان، حضرت عیسی علیه‌السلام را دارای دو جنبه خدا-انسان دانسته و معتقدند که خدا در قالب عیسی تجسد یافت و به دنیا آمد تا از طریق رنج کشیدن و به صلیب آویخته شدن، هم ذات ناپاک انسان‌ها را تطهیر کند و هم ملکوت خدا در زمین را محقق سازد.(2)  با توجه به اینکه حضرت عیسی علیه‌السلام درگذشته فرصت نیافت ملکوت خدا در زمین را محقق سازد، مسیحیان معتقدند که او در آخرالزمان بازخواهد گشت و این ملکوت را محقق خواهد ساخت.(3)  بازگشت حضرت عیسی در فرازهای مختلف کتاب مقدس مسیحیان، بیان‌شده است: «مراقب باشيد كه بازگشت ناگهانی من، شما را غافلگير نكند! نگذاريد پرخوری، ميگساری و غم و غصه‌های زندگی شما را مانند ساير مردم دنيا به خود مشغول سازند. بلكه هرلحظه چشم‌به‌راه من باشيد».(4) 

نکته دوم:
رستاخیز مجدد حضرت عیسی علیه‌السلام و بازگشت او به زمین، با نشانه‌هایی همراه است که در کتاب مقدس مسیحیان به برخی از آن‌ها اشاره‌شده است که برخی از این علائم و شرایط، مشابه است با آن علائم و شرایطی که شیعیان برای ظهورِ هم‌زمان امام زمان عجل الله تعالی فرجه و حضرت عیسی علیه‌السلام ذکر کرده‌اند.
برای نمونه، مسیحیان، ظهور «دَجّال» را از نشانه‌های ظهور حضرت عیسی می‌دانند. «دجال» واژه عبری به معنای «ضد خدا» است که مسیحیان آن را به «ضد عیسی» تفسیر می‌کنند. دجال، فرد یا مجموعه افرادی است که در آخرالزمان ظهور کرده و در تقابل با حضرت عیسی، به اقداماتی دست می‌زنند و پرچم ضدیت و دشمنی با ایشان را به دست می‌گیرند.(5)  در عهد جدید از یوحنا نقل‌شده که در یکی از نامه‌ها به مسیحیان نوشته است: «فرزندان عزيزم، پايان دنيا نزديک شده است. شما حتماً درباره ظهور دَجّال كه دشمن مسيح است چيزهايی شنيده‌ايد. حتی الآن نيز مخالفين مسيح همه‌جا ديده می‌شوند و از همين متوجه می‌شويم كه پايان دنيا نزديک شده است».(6) 
در روایات موجود در منابع شیعه نیز به خروج دجال قبل از ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه اشاره شده است و آن را از نشانه‌های ظهور دانسته‌اند.(7) 
یکی دیگر از نشانه‌های ظهور، جنگ بزرگ در آخرالزمان است که در منابع مسیحی آن را «آرماگدون» و در منابع شیعی آن را «قرقیسا» نام نهاده‌اند.(8)  در مکاشفه یوحنا که بسیاری از حوادث آخرالزمانی در آن بازتاب یافته است، چنین آمده است: «آنگاه تمام لشكرهای جهان را در محلی گردآوردند كه به زبان عبری آن را «حارمجدون» (يعنی «كوه مجدو») می‌نامند».(9) 
علی‌رغم اینکه نبرد آرماگدون در منابع مسیحی خیلی بازتاب نیافته، این رخداد مورد توجه مسیحیان معاصر واقع‌شده و بنا بر گزارش یکی از مؤسسات غربی، در سال 1985 م، 61 میلیون آمریکایی منتظر این واقعه هستند.
همچنین، گریس هالسل که روزگاری خودش در کاخ سفید مشغول به کار بود، در کتابش با عنوان «تدراک جنگ بزرگ»، با مستندات بسیار، نشان می‌دهد که رونالد ریگان (چهلمین رئیس‌جمهور آمریکا) به جنگ آرماگدون، اعتقاد داشته و گفته است: «همه پیشگویی‌های دیگر که باید پیش از هارمجدون تحقق پیدا کنند، عملی شده‌اند ... نخستین بار است که همه‌چیز برای تحقق هارمجدون و دومین ظهور مسیح در جای خودش قرارگرفته است».(10) 
یکی دیگر از نشانه‌های ظهور که در منابع شیعی و مسیحی به‌صورت مشترک آمده است، پر شدن جهان از ظلم و جور است. برای نمونه، در انجیل لوقا آمده است: «قوم‌ها و ممالک عليه يكديگر به جنگ بر خواهند خاست. زلزله‌های عظيم، قحطی‌ها و بيماري‌های مسری در بسياری از نقاط روی خواهد داد و در آسمان نيز چيزهای عجيب و هولناک ديده خواهد شد؛ اما قبل از اين وقايع، دوره آزار و جفا و شكنجه پيش خواهد آمد. شما را به خاطر نام من، به عبادتگاه‌ها، زندان‌ها و به حضور پادشاهان و فرمانروايان خواهند كشاند».(11) 
افزون بر موارد یادشده، بلایای طبیعی و اتفاقات عجیب آسمانی –مثلاً ندای آسمانی، آتش از آسمان، خسوف و کسوف- نیز از نشانه‌های ظهور است. برای نمونه در انجیل مَرقُس آمده است: «پس‌ازاین مصيبت‌ها، خورشيد تیره‌وتار خواهد شد و ماه ديگر نخواهد درخشيد، ستاره‌ها خواهند افتاد و آسمان دگرگون خواهد شد. آنگاه تمام مردم، مرا خواهند ديد كه در ابرها باقدرت و شكوه عظيم می‌آيم».(12) 
نشانه‌های یادشده برای ظهور حضرت عیسی علیه‌السلام در منابع مسیحی، مشابه است با نشانه‌هایی که در منابع روایی شیعه برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه ذکرشده است که به سبب اختصار از ذکر آن‌ها پرهیز شد.(13) 

نکته سوم:
با عنایت به آنچه گذشت، روشن می‌شود که همه مسیحیان، به بازگشت حضرت عیسی علیه‌السلام معتقدند و برای این بازگشت، نشانه‌هایی را ذکر می‌کنند. بااین‌حال، گروهی از مسیحیان، تأکید ویژه‌ای بر بازگشت حضرت عیسی داشته و آن را قریب‌الوقوع می‌دانند. این گروه که بخش قابل‌توجهی از مسیحیان آمریکا هستند و در حزب جمهوری‌خواه آمریکا نیز حضور پررنگی دارند، بانام «مسیحیان صهیونیست» یا «صهیونیست‌های مسیحی» شناخته می‌شوند. آن‌ها بااینکه مسیحی هستند، اما توجه ویژه‌ای به یهودیان و دولت اسرائیل دارند و معتقدند، ظهور عیسی مسیح نزدیک است و باید شرایط و بستر ظهور را فراهم کرد و در این راستا، باید از بازگشت یهودیان به فلسطین اشغالی دفاع کرد و از دولت مرکزی یهودیان (اسرائیل) حمایت همه‌جانبه کرد. این نگرش الهیاتی و منجی‌باورانه به یهودیان و حاکمان اسرائیل، سبب شده که حمایت آمریکا از اسرائیل، صرفاً جنبه سیاسی نداشته باشد و رنگ و بوی مذهبی و آخرالزمانی نیز به خود بگیرد.(14) 

نتیجه:
منجی باوری ازجمله تعالیم مشترک میان اسلام و مسیحیت است. مسیحیان منتظر ظهور حضرت عیسی علیه‌السلام هستند و مسلمانان منتظر ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه. مسلمانان معتقدند که حضرت عیسی علیه‌السلام و بسیاری از افراد دیگر نیز همراه با امام زمان ظهور خواهند کرد و ایشان را در نهضت عدالت‌خواهانه و توحیدی، یاری می‌نمایند. بسیاری از نشانه‌های ظهور در منابع مسیحی، مشترک با نشانه‌های ظهور در منابع روایی شیعه است؛ ازجمله خروج دجال، جنگ آرماگدون و پُر شدن جهان از ظلم و فساد و بلایای طبیعی و رخدادهای عجیب آسمانی. صهیونیست‌های مسیحی که بخش قابل‌توجهی از مسیحیانِ آمریکایی هستند، بر این باورند که ظهور حضرت عیسی نزدیک است و باید آماده ظهور ایشان شد و بسترهای مناسب را فراهم کرد.

پی نوشت: 
1. مظفری، آیت، «مسیحیت صهیونیستی و آینده جهان».
2. مراد از ملكوت خدا، تشکیل حکومت الهی در زمین توسط حضرت عیسی علیه‌السلام به‌منظور تحقق آرمان‌های معنوی و اجتماعی است. جوانشیر، موسی، «مقایسه گونه شناسی موعود مسیحیت با موعود شیعه»، ص 127-128.
3. جوانشیر، موسی، «مقایسه گونه شناسی موعود مسیحیت با موعود شیعه»، ص 127-128.
4. لوقا، 21: 34-35.
5. هدایتی، فاطمه و محسن نورائی، «بررسی تطبیقی پیشگویی‌های آخرالزمان در اسلام، یهودیت و مسیحیت»، ص 231-232.
6. اول یوحنا، 2: 18.
7. هدایتی، فاطمه و محسن نورائی، «بررسی تطبیقی پیشگویی‌های آخرالزمان در اسلام، یهودیت و مسیحیت»، ص 232.
8. هدایتی، فاطمه و محسن نورائی، «بررسی تطبیقی پیشگویی‌های آخرالزمان در اسلام، یهودیت و مسیحیت»، ص 233.
9. مکاشفه یوحنا، 16: 16.
10. برای مطالعه بیشتر، رک: هالسل، گریس، تدارک جنگ بزرگ (بر اساس پیش‌گویی‌های انبیای بنی‌اسرائیل)، ص 80-81.
11. لوقا،21: 10-12.
12. مرقس، 13: 24-26.
13. برای مطالعه بیشتر، رک: هدایتی، فاطمه و محسن نورائی، «بررسی تطبیقی پیشگویی‌های آخرالزمان در اسلام، یهودیت و مسیحیت».
14. برای مطالعه بیشتر، رک: دوست محمدی، احمد و محمد رجبی، «درآمدی بر زمینه‌های پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی»؛ مظفری، آیت، «مسیحیت صهیونیستی و آینده جهان».