۱۴۰۴/۰۷/۰۵ ۰۹:۲۱ شناسه مطلب: 100755
پرسش:
اگر آیات قرآن بر اساس نگاه زمینمرکزی باشد، آیا با الهی بودن قرآن منافات دارد؟ آیات قرآن بر اساس نظریه زمینمرکزی است یا خورشیدمحوری؟
نظریه غالب در زمان قدیم «زمینمرکزی» بود. مطابق این دیدگاه، زمین در مرکز جهان بهصورت ثابت قرار داشت و اجرام آسمانی گرد زمین میچرخیدند. در آن زمان گمان میشد که علت پدید آمدن شب و روز حرکت خورشید گرد زمین است؛ اما از قرن شانزده میلادی به بعد نظریه «خورشیدمرکزی» غالب شد. بر اساس این دیدگاه، حرکت زمین به دور خودش سبب پدید آمدن شب و روز میشود. برخی در مقام نقد قرآن گفتهاند: قرآن به حرکت خورشید و ماه اشاره کرده، اما هیچ صحبتی از حرکت زمین نکرده است و این یعنی نگاه آورنده قرآن مطابق نظریه «زمینمرکزی» بوده که امروزه نادرستی آن ثابت شده است. چنانکه قرآن حرکت روزانه خورشید را بهگونهای توصیف میکند که انگار خورشید، خودش به محلی برای استراحت میرود و دوباره بازمیگردد که این نیز با ثابت بودن زمین سازگار است: (لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا)
در این نوشتار این مدعا بررسی و نقد خواهد شد.
چرایی لزوم عدم مخالفت قرآن با نظریه صحیح علمی
قرآن کتاب هدایت است و خودش کتاب علمی و هدفش بیان نظریههای علمی نیست؛ اما هنگامیکه در راستای راهنمایی بشر به پدیدههای طبیعی اشاره میکند، این اشارات نباید با یافتههای قطعی علوم در تضاد باشند؛ زیرا قرآن و جهان هستی هردو مخلوق خداوند هستند و نباید هیچ تضادی میان کلام خالق و خلقت او وجود داشته باشد؛ چراکه هیچکس همچون خالق از مخلوق خود باخبر نیست.
چرا قرآن مطابق نظریه زمینمرکزی نیست؟
قرآن، اساساً کتابی برای هدایت بشریت و تبیین اصول بنیادین هدایت و سعادت اوست، نه یک کتاب علمی؛ ازاینرو، نباید انتظار داشته باشیم در مسائل علمی، صریح و جزئی اظهارنظر کند. بااینحال، ازآنجاکه قرآن گاه برای اثبات عظمت و قدرت بیانتهای الهی و دعوت انسانها به پرستش او، به پدیدههای طبیعی و کیهانی اشاره میکند، همین اشارات موجز و بلیغ، نهتنها با حقایق علمی سازگارند، بلکه گاهی دربردارنده اشاراتی دقیق و شگرف به واقعیتهایی هستند که در زمان نزول ناشناخته بودهاند.
در این بخش برخی از اشارات دقیق قرآنی که نشان میدهند این کتاب مطابق نظریه منسوخ زمینمرکزی نیست، بیان میشود:
1. مطابق نظریه زمینمرکزی، زمین در مرکز عالم در جای خود ثابت و ساکن است، اما مطابق قرآن زمین متحرک است. مطابق آیه 88 سوره نمل کوهها هرچند بیحرکت بهنظرمیرسند، اما در حقیقت همانند ابر در حال حرکتاند: ﴿وَ تَرَى اَلْجِبٰالَ تَحْسَبُهٰا جٰامِدَهً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ اَلسَّحٰابِ﴾ حرکت کوهها درواقع حرکت زمین است که آنها را حمل میکند. آیه 10 سوره زخرف نیز از «مَهد: گهواره» بودن زمین خبر داده است: ﴿اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَرْضَ مَهْداً﴾ گهواره با اینکه محل آرامش و آسایش کودک است، اما خود متحرک است و تکان میخورد. در آیه 15 سوره مُلک از زمین با عنوان «ذَلُول: رام و مطیع» یاد شده است: ﴿هُوَ اَلَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اَلْأَرْضَ ذَلُولاً﴾ توصیف زمین بهعنوان موجودی رام، با حرکت آن سازگار است و درباره موجود ساکن و ثابت این تعبیر به کار نمیرود.
2. در نظریه زمینمرکزی، جهان نهفلک دارد که همانند لایههای پیاز بررویهم تکیه دارند، اما قرآن از هفتآسمان خبر داده است. جالب آنکه مفسران قدیم برای تطبیق و هماهنگسازی قرآن با نظریه زمینمرکزی رایج در زمان خودشان، عرش و کرسی را بهعنوان فلک هشتم و نهم مطرح کردند!
3. مطابق نظریه زمینمرکزی هرکدام از اجرام آسمانی خورشید، ماه، عطارد، زهره، مریخ، مشتری و زحل که تا آن زمان کشف شده بودند، به دلیل اتصال به فلک خود بر روی زمین سقوط نمیکردند؛ اما قرآن علت نیفتادن آسمانها بر روی زمین را نیروهایی نامرئی دانسته است: ﴿خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهٰا﴾؛ (1)
4. در نظریه زمینمرکزی چون افلاک حرکت میکنند، اجرام آسمانی متصل به آنها نیز حرکت میکنند، اما مطابق قرآن این اجرام آسمانی هستند که در مدارهای خود حرکت میکنند: ﴿وَ هُوَ اَلَّذِی خَلَقَ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهٰارَ وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ﴾؛ (2)
5. قائلان به نظریه زمینمرکزی گمان میکردند که حرکت از فلکی به فلک دیگر ممکن نیست؛ اما مطابق قرآن حرکت از آسمانی به آسمان دیگر را ممکن میداند: ﴿یٰا مَعْشَرَ اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ إِنِ اِسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطٰارِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ فَانْفُذُوا لاٰ تَنْفُذُونَ إِلاّٰ بِسُلْطٰانٍ﴾ (3)، (4)
معنای آیه 38 سوره یس ﴿وَ اَلشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهٰا﴾ را به دو گونه میتوان معنا کرد:
1. مطابق قرآن، حرکت خورشید و ماه همیشگی نیست و تنها تا قیامت ادامه دارد: ﴿کُلٌّ یَجْرِی إِلىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى﴾؛ (5) بنابراین، آیه 38 در مقام بیان این است که خورشید تا زمانی که در قیامت به «مستقرّ» و محل توقف خود برسد، حرکت میکند و سپس از حرکت میافتد. این معنا اولاً ارتباطی با زمینمرکزی ندارد و ثانیاً موافق با علم نیز هست؛ چراکه مطابق یافتههای علمی عمر خورشید روزی به پایان خواهد رسید؛
2. حرف جر «لام» در این آیه بهمعنای «فی» و منظور از «مستقرّ» مدار دایرهواری است که خورشید در آن استقرار دارد و از آن خارج نمیشود؛ بنابراین، منظور آیه این است که خورشید دائماً در مدار خود در حال جریان و حرکت است. این معنا نیز اولاً موافق با علم است و ثانیاً نهتنها ارتباطی با زمینمرکزی ندارد، بلکه مخالف آن است؛ چراکه مطابق زمینمرکزی افلاک حرکت میکنند؛ نه اجرام آسمانی متصل به آنها. (6)
نتیجهگیری:
قرآن بر پایه نظریه منسوخ زمینمرکزی نیست و بارها با آن مخالفت کرده است. برای نمونه، مطابق نظریه زمینمرکزی، زمین در مرکز عالم در جای خود ساکن است، اما مطابق قرآن زمین متحرک است. در نظریه زمین مرکزی، جهان نهفلک دارد، اما قرآن از هفتآسمان خبر داده است. مطابق نظریه زمینمرکزی اجرام آسمانی به دلیل اتصال به فلک خود بر روی زمین سقوط نمیکنند؛ اما قرآن دلیل این امر را نیروهایی نامرئی میداند. در نظریه زمینمرکزی حرکت اجرام در اثر حرکت افلاک است، اما مطابق قرآن این اجرام آسمانی هستند که در مدارهای خود حرکت میکنند. در نظریه زمینمرکزی حرکت از یک فلک به فلک دیگر ممکن نیست؛ اما مطابق قرآن ممکن است. آیه ﴿کُلٌّ یَجْرِی إِلىٰ أَجَلٍ مُسَمًّى﴾ چه بهمعنای حرکت خورشید تا زمان قیامت باشد و چه بهمعنای حرکت خورشید در مدار خود، ارتباطی با نظریه زمینمرکزی ندارد.
پینوشتها:
1. سوره لقمان، آیه 10.
2. سوره انبیاء، آیه 33.
3. سوره الرحمن، آیه 33.
4. مسترحمی، سید عیسی، نجومشناسی در قرآن، قم، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات، 1395 ش، ص 46-53.
5. سوره لقمان، آیه 29.
6. رضایی، حسین، عرصه سیمرغ (پاسخی قاطع به شبهات کتاب «نقد قرآن سُها»)، قم، پژوهشگاه فرهنگ و معارف قرآن، 1398 ش، ص 123 و 124.