۱۳۹۵/۰۷/۱۷ ۱۵:۵۴ شناسه مطلب: 94835
از آسیب های مهم که بطور گسترده مردم دچار آن بودند و کاملا هم رواج داشت و به گونه های متفاوت بین مردم شایع بود، جهل بیش از حدی بود که بر مردم حاکم بود که معاویه در این آسیب (جهل) نقش زیادی داشت. مسعودی درباره ی جهل مردم زمان امام (علیه السلام) می گوید: «از پیر مردی سئوال شده بود: علی کیست؟ وی گفت: پدر فاطمه پرسیدند: فاطمه کیست؟ گفت: زوجه پیغمبر (علیه السلام) دختر عایشه خواهر معاویه و علی همان کسی بود که در جنگ حنین با رسول الله جنگ کرده است». [1] .این بخوبی نمایانگر آن است که واقعا چقدر نادانی حاکم بوده که حتی مردی مسن علی را نمی شناسد که چه کسی بوده است.درد دیگر مردم بی دردی و همج الرعاع بودن آنهاست.
آنها به این درد بی درمان بطور وسیع دچار بودند. برایشان مهم نبود که در اطرافشان چه می گذرد. هر چه که دستور داده می شد همان را انجام می دادند و به درست و نادرست بودن آن اصلا فکر نمی کردند. حضرت روز عاشورا به این آسیب اشاره می کند و در یکی از خطبه هایشان چنین می گوید: «تبا لکم ایها الجماعه و ترحا.» ای گروه هلاکت باد شما را و مرده باد این جمعیت را که در اینجا فراهم شده اند برای کشتن من و بدبختی و رسوایی خویش «حین اسرتصرختمونا و الهین فاصرخناکم مرجغین» مگر نه شما همان مردمی هستید که یک ماه پیش از این ناله های شما از محیط عراق و کانون عراق یعنی کوفه بلند بود که ما یزید بن معاویه را به عنوان رهبر نمی شناسیم و ما آمدیم و به ناله شما پاسخ مساعد دادیم، حالا چه می کنید. این نکته را توجه کنید «سللتم علینا سیفا لنا فی ایمانکم و حششتم علینا نارا اقتدحناها علی عدونا و عدوکم» می دانید حسین بن علی را با چه قدرتی می کشید می دانید رادمردان و تربیت کنندگان و بزرگترین سربازان فداکار صمیمی اسلام را با چه شمشیرهایی که ما به دست شما دادیم به رخ ما کشیده اید و همان آتشی را که ما برافروخته ایم برای دشمن خود و دشمن شما همان آتش را اکنون برای سوزانیدن و از بین بردن ما به کار می برید.
«فاصبحتم البا لأعدائکم علی اولیائکم» سخن حسین بن علی (علیه السلام) این است که این یزید بن معاویه که امروز خلیفه شما مسلمین است این شخص دشمن شماست نه دوست شما، و شما مردمی که تشخیص را از شما گرفته اند و نمی توانید دوست و دشمن خود را از هم جدا کنید نمی توانید حافظ منافع و مضیع منافع خود را بشناسید همه تان یکدست و یکداستان شده اید علیه دوستان و به نفع دشمنان خود. «بغیر عدل افشوه فیکم» بی آنکه عدل و دادی در میان شما اظهار کرده باشند «و لا امل اصبح لکم فیهم» و بی آنکه راستی امیدی و آروزیی به آنها داشته باشید» [2] .امام (علیه السلام) با زیبایی تمام این آسیب را حقیقتا برای آنها ظاهر می کند آنجا که می فرماید شما کسانی هستید که تشخیص را از شما گرفته اند و نمی توانید دوست و دشمن خود را تشخیص دهید یعنی چه این جمله؟ یعنی شما چشم و گوش بسته مثل گوسفند به هر طرف که هدایتتان کنند بی چون و چرا می روید و هیچ اختیاری از خود ندارید و کورکورانه مجری مطیعی هستید این است درد بی درمانی که همه چشم و گوشها را بسته است و امام از آن می نالد و می فرماید شما یک ماه پیش به من نامه نوشتید چگونه به این زودی تغییر یافتید.
زنده شدن اخلاق جاهلی
مشکل و انحراف مهم دیگر مردم مشکل زنده شدن تمایلات و تعصبات قبیله ای زمان جاهلیت بود که مردم کاملا گرفتار آن بودند و این یکی از سیاستهای مهم معاویه برای حکومت بود که با حیای اخلاق زمان جاهلی بر آنها حکومت خود را استمرار می داد. دیگر اینکه «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» حاکم نبود و دوباره همان فخرهای نسبی و خونی زنده شده بود. مسعودی درباره مردم می نویسد: «از منکری اعراض نکرده و معروفی را نمی شناختند، رفت و آمدشان به جای مکتب و مدرسه اغلب نزد شعبده بازان افسونگر و قصه سرایان دروغگو بود و اگر اجتماعی داشتند یا آنجا بود که شخصی را شلاق می زدند و یا مردی را دارآویز می نمودند. اسباب تشویقشان به لهویات وکارهای بیهوده فراهم بود و عموما از برابری بدکار با نیکوکار باکی نداشتند. از الحاق دیندار به کافر واهمه نمی کردند و خلاصه همان بودند که علی (علیه السلام) فرمود: «همج الرعاع اتباع کل ناعق...» انسانهای مذبذب که نه ایمان داشتند و نه بی دین بودند مانند شاخه بید موافق هر بادی می رقصیدند.» [3] . جمله ای دیگر از امام حسین (علیه السلام) درباره این مردم است که می فرماید: «و الله لخذل فیکم المعروف و قد و شجت علیه عروقکم و توارث علیه اصولکم...» یعنی قسم به خداوند ای مردم، خوبیها و معارف بین شما خوار شده و رگ و ریشه زندگی شما بیدن خواری نشود و نمو یافته است. [4] امام با یک بیان چهره کلی مردم را بیان می کند و می فرماید که ریشه شما در بین خواری و ذلت رشد یافته است و همین بس است که آسیب جامعه را بیان کند.
پی نوشت:
(1).مطهری، مرتضی، حماسه حسینی،...، ج 3، ص 49
(2).سیف الهی سیف ا...: مبانی جامعه شناسی، نشر مرند، تهران، 1373 ص 224
(3).شیخاوندی، د: جامعه شناسی انحرافات و...، ص 24
(4).همان: ص 17 و 18