سوالات و شبهات موضوعي

سه دسته اند که خداوند با ایشان سخن نمی گوید به نظر رحمت به ایشان نمی نگرد و پاکشان نمی کند و برایشان عذابی دردناک است
رحمت خدا

در کتاب گناهان کبیره آقای نراقی حدیثی از امام صادق علیه‌السلام ذکر شده و در آن حدیث آمده که: می گوید سه دسته اند که خداوند با ایشان سخن نمی گوید به نظر رحمت به ایشان نمی نگرد و پاکشان نمی کند و برایشان عذابی دردناک است. حال آیا این سه دسته باید نا امید از بخشش خداوند باشند؟

پاسخ:

حدیثی به این مضمون در کتب حدیث هست :
رسول الله صلی الله علیه و آله : ثلاثة لا یکلمهم الله عز و جل یوم القیامة و لا ینظر إلیهم و لا یزکیهم و لهم عذاب ألیم : رجل بایع إماما لا یبایعه إلا للدنیا ، إن أعطاه منها ما یرید وفی له و إلا کف . و رجل بایع رجلا بسلعته بعد العصر  فحلف بالله عز و جل لقد أعطی بها کذا و کذا فصدقه فأخذها و لم یعط فیها ما قال ، و رجل علی فضل ماء بالفلاة یمنعه ابن السبیل؛ (1)
سه کس اند که خدا با آنان سخن نمی گوید و به آنان نظر نمی کند و پاک شان نمی سازد و عذاب دردناک در انتظار آنان است:
مردی که با رهبری فقط به خاطر آمال دنیایی بیعت کند (نه به خاطر حقانیت او و انجام وظیفه یاری حق) ، اگر از این رهبر به آمالش برسد ،به بیعت وفا کند و گرنه، از یاری او خودداری ورزد.
مردی که بعد از عصر کالایش را به دیگری بفروشد و به خدا قسم بخورد که آن را به فلان مقدار خریده است و خریدار هم قبول کند ،در حالی که به آن مقدار نخریده باشد.
 مردی که در بیابان آب اضافی داشته باشد و آن را از مسافر  بیابان دریغ کند.  
این حدیث و آیات و احادیثی که با این مضمون وجود دارد، همه تهدید کافران و گناهکاران است تا از کفر و گناه باز گردند و ایمان آورند و نیکوکار گردند. تا زمانی که انسان در  دنیا است، در توبه باز می باشد . می تواند با توبه از کفر و گناه ،مورد نظر خدا واقع شود و گذشته خود را پاک کند. اگر بدون توبه و با کفر و گناهان از دنیا برود، خدا به او نظر نمی کند. عفو و رحمت خود را از او دریغ می کند. او را به کیفر کفر و گناهانش می گیرد.
امام علی فرمود:
و لا ینظر إلیهم ": یعنی لا ینظر إلیهم بخیر لمن لا یرحمهم ، وقد یقول العرب للرجل السید أو للملک : لا تنظر إلینا یعنی أنک لا تصیبنا بخیر وذلک النظر من الله إلی خلقه؛ (2)
 "لا ینظر الیهم" یعنی به آنان نگاره خیر و رحمت نمی کند و خیری به آنان نمی رساند.
تا زمانی که در  دنیا هستند، کفر و گناهان شان مانع توجه رحمت خدا به آنان می شود. اگر با  گناهان از دنیا بروند، در آن دنیا  از رحمت خدا محرومند.
پس این احادیث تشویق به توبه است و در کنار آیات و احادیث دیگر این وجه تشویقی ظاهر تر است:
قُلْ یا عِبادِيَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم ؛(3)
بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
یا أَيُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ و ...؛ (4)
ای کسانی که ایمان آورده‏اید! به سوی خدا توبه کنید، توبه‏ای خالص امید است (با این کار) پروردگارتان گناهان تان را ببخشد و  ...
کسانی که به این خصلت ها مبتلا هستند، باید قبل از این که فرصت از دست رود، توبه کنند. خود را در معرض عفو و رحمت خدا قرار دهند . از اصرار و پافشاری بر گناهان خودداری ورزند. اگر اصرار ورزند ، قهر خدا آنان را فرا خواهد گرفت:
وَ سارِعُوا إِلی‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ الَّذینَ يُنْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ و... و الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلی‏ ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ؛ (5)
شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن، آسمان ها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است. همان ها که در توانگری و تنگدستی، انفاق می‏کنند و...  آن ها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا می‏افتند . برای گناهان خود، طلب آمرزش می‏کنند.کیست جز خدا که گناهان را ببخشد؟ و بر گناه، اصرار نمی‏ورزند، با اینکه می‏دانند
کیفر مربوط به قیامت است. حضرت هم فرمود: یوم القیامه. آن هم به شرط این که بدون توبه از دنیا بروند.

پی نوشت ها:
1. شیخ صدوق، خصال، قم، انتشارات اسلامی، 1362 ش،  ص 107.
2. مجلسی، بحار الأنوار، بیروت ، الوفا ، 1403 ق،  ج 4، ص 10.
3. زمر (39) آیه 53.
4. تحریم (66) آیه 8.
5. آل عمران (3) آیه 133-135.

چرا به حضرت ابوالفضل(ع) باب الحوائج می‌گويند؟

پاسخ: باب به معناي در و حوائج جمع حاجت است. باب الحوائج يعني درهاي حاجت؛ يعني هر كه حاجتي دارد، مي‌تواند از اين طريق حاجتش را بگيرد.
حضرت ابوالفضل العباس(ع) به جهت اينكه در درگاه خدا مقرب است، باب الحوائج خوانده مي شود، چون مي توان با توسل به آن حضرت، حاجت خويش را گرفت.
قرآن مي‌فرمايد: اولياي خداوند با اذن و رضايت پروردگار مي‌توانند مشكل گشا و باب الحوايج مردم باشند.(۱) البته عنوان باب الحوائج اختصاص به حضرت عباس(ع) ندارد، بلكه همه معصومان(ع) و برخي از اوليا باب الحوائج هستند؛ زيرا آنان در اثر تقوا و عبوديت، لياقت اين مقام را كسب كرده اند، ولي آنچه در عرف شهرت يافته، آن است كه تنها به بعضي عنوان باب الحوائج اطلاق شده كه حضرت عباس(ع) نيز در زمره آنان است.
از سويي دليل خاصي وجود ندارد كه چرا عنوان: باب الحوائج بر افراد خاص اطلاق مي گردد. البته ابوالفضل العباس(ع)، از لياقت و شخصيت بالايي برخوردارند. شاید علت اين كه چنين مقامي به حضرت ابوالفضل داده شده است، به خاطر ايثار و فداكاري ایشان باشد، چون عبد صالح و مطيع خدا است، از اولي الامر پيروي كرد و دنيا را به آخرت فروخت و چنين مقامي پيدا كرد. در راستاي مقام بلند ابوالفضل العباس(ع) است كه از او به عنوان عبد صالح ياد شده است: " السلام عليك ايّها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله و لأميرالمؤمنين".(۲)

پي نوشتها:
۱. بقره (۲)، آيه ۲۵۵؛ انبيا (۲۱) آيه ۲۸.
۲ .مفاتيح الجنان، ص۴۳۵.

با عرض سلام آیا این حدیث از رسول خدا نقل شده است؟ اگر بله سند آن در کدام کتاب است همانگونه که آفتاب بر رنگ و کیفیت اجسام تاثیر می گزارد، نگاه مرد نامحرم به صورت زن صالحه نیز تاثیر می گزارد و او را فاسد می گرداند

اگر چه اين عبارتي كه شما آورديد در سايت هاي اينترنتي به عنوان حديثي از رسول خدا(ص) آمده است، ولي با جستجويي كه در منابع روايي انجام شد، چنين عبارتي به عنوان حديث از معصومين نقل نشده بود.
ولي در باب حرمت نگاه به زنان نامحرم احاديث فراواني نقل شده كه مضمون بعضي از آنها همين است كه نگاه به زنان نامحرم موجب حسرت يا گمراهي يا فساد انسان مي گردد. چند نمونه از آن احاديث را نقل مي كنيم:
1-«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِيسَ مَسْمُومٌ وَ كَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِيلَة»(1)؛ راوى مى‏گويد از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمودند: نگاه كردن به زنان نامحرم تيرى از تيرهاى مسموم ابليس است. و اى بسا كه يك نگاه باعث حسرتى طولانى گرديده است.
2-«عَنِ ابْنِ سِنَان‏ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) يَقُولُ: كَانَ الْمَسِيحُ (ع) يَقُولُ لِأَصْحَابِهِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ إِيَّاكُمْ وَ النَّظِرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِي قَلْبِ صَاحِبِهَا الشَّهْوَةَ وَ كَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً»(2)؛ ابن سنان مى‏گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى‏فرمود: مسيح (ع) به يارانش مى‏گفت: از نگاه حرام بپرهيزيد كه نگاه حرام در دل صاحبش شهوت مى‏روياند و اين براى گمراهى صاحب آن بس است.
3-«قَالَ عِيسَى بْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ إِيَّاكُمْ وَ النَّظَرَ إِلَى الْمَحْذُورَاتِ فَإِنَّهَا بَذْرُ الشَّهَوَاتِ وَ نَبَاتُ الْفِسْق»(3)؛‏ و حضرت عيسى(ع) به حواريان خود فرموده است: پرهيز كنيد از نظر به سوى محذورات و آنچه ممنوع شده است، زيرا اين چنين نظر تخم شهوات بوده و فرع و شاخه فسق و فجور است.
پي نوشت ها:
1. كليني، محمد بن يعقوب، الكافي، انتشارات اسلاميه، ج5، ص559.
2و3. محدث نوري، حسين، مستدرك الوسايل و مستنبط المسائل، انتشارات آل البيت، ج14، ص269و270.
موفق باشید.

آیا در زمانیکه مردی مالک کنیزی می شد در خصوص آغاز رابطه جنسی با کنیز رضایت زن مطرح است؟چرا ؟ اگر پیامبر خاتم رسل است از ما نخواهید شرایط آن روز را درک کنیم .

سوال چندان واضح نيست. منظور از زن روشن نيست كنيزي است كه رابطه جنسي با او برقرار مي شود يا همسر مالك است؟!
در هر صورت ما با توجه به هر دو احتمال پاسخ را ارائه مي كنيم.
مالكيت مرد نسبت به برده مؤنث در حكم ازدواج با وي است. بنابراين هرگونه استمتاع جنسي مرد از كنيزانش جايز است(1) روشن است كه زني كه در زوجيت با مردي است و مرد نفقه او را مي دهد و مخارجش را تامين مي كند حق دارد بر اساس خواست و ميل خود از او استمتاع جنسي داشته باشد و اين حكمي بعيد و دور از عرف و عقل نيست.
اگر مراد از زن در سوال همسر مالك مي باشد لازم به ذكر است كه در اين روابط جنسي رضايت زن مطلقاً لازم نيست.چرا كه همانگونه كه بيان شد كنيز جزو مايملك مالك مي باشد و هر مالكي بدون اجازه ديگران حق تصرف در مايملك خود را دارد. و اين نيز حكمي مطابق عقل و عرف است و مطابق با شرائط و عرف امروز ما.
تعبير پاياني شما هم چندان روشن نيست ؛ اگر مراد عدم امكان درك شرائط پيامبر است بايد گفت در عمل به اصول و دستورات ديني درك دقيق شرائط مردم از آن دوران چندان ضرورتي ندارد و تنها براي مراجع و فقها درك ويژگي هاي آن زمان براي كيفيت استنباط احكام ديني از ميان كتاب و سنت تا حدودي ضروري است.
پي نوشت:
1. ر.ك : سيد محمد كاظم يزدي ٰ العروه الوثقي ٰ بيروت ٰ مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‌ ، 1409 ق ، ج2 ص 803.

موفق باشید.

آیا انگشتر شرف شمس و خواص آن واقعیت دارد؟ اگر چنین است راهنمایی کنید تا از کجا تهیه کنم که اصل باشد؟

پاسخ:
پايگاه اطلاع رساني "لبيك" در مورد شرف الشمس از چند تن از عالمان توضيح خواسته كه نظر آنها به شرح زير است:
آيت الله مبشّر كاشاني مي گويد:
"شرف الشمس از علوم غريبه است، لكن دركتب متقدمين (عالمان قديم از صدر اسلام تا چند قرن پيش) اعم از روايي و ادعيه و اذكار اثري از آن نيافتم، فقط متأخرين در چند قرن اخير آن را معتبر مي دانند و بياناتي درباره شرف الشمس و طريقه تكثير آن به صورت مربع يا مسبع (هفت ضلعي) وغيره و نيز آثار و بركات آن مطالبي متذكر شده اند و بعضي آن را مأخوذ از اسم اعظم تلقي كرده اند و در كتاب "جواهر مكنونه" كه از كتب خطي اذكار است و همچنين در كتاب "السحاب اللئالي" تأليف سيد عبدالله بوشهري و كتب ديگر، آثاري از جمله دفع فقر و بيماري ها و حفظ از گزند جانوران و ايمني از بلايا و كسب عزت و بزرگي براي آن متذكر شده اند."
ايشان اضافه مي كند: كفعمي هم در كتاب "جُُنَّه الواقيه" آورده كه اين حروف شكل اسم اعظم است و در بعض كتب علماي شيعه ديدم كه (ادعا كرده اند) اين شكل از اميرالمؤمنين (عليه السلام) گرفته شده ولي سندي براي ادعاي خود ذكر نكرده اند.
مرحوم شيخ بهائي نيز در كتاب "سرالمستتر" در رابطه با اين شكل كه بعضا به شرف الشمس معروف شده مطالبي بيان فرموده است.
ايشان در پايان، به زمان و آداب و كيفيت حك شرف الشمس نيز اشاره و يادآور مي شود: مي گويند كه شرف الشمس را بايد در روز 19 حمل كه مطابق با روز 19 فروردين است از طلوع آفتاب تا ظهر برعقيق زرد ودر صورت عدم امكان بر كاغذ زردي نوشته و با خود حمل نمايد ولي تجديد آن در روز مذكور در سال هاي بعد شرط نشده است ولازم نيست."
آيت الله روحاني نيز گفته: اهل اين گونه فنون (اهل علوم غريبه) مي گويند كه اگر يك بار شرف الشمس به طريق مخصوص نوشته شود، ديگر احتياجي به تكرار در سال بعد ندارد و اثرش باقي است - ولي چون در طرز نوشتن آن اختلاف است، مثل شكل ستاره آن يا حرف ميم آن، بعضي به همه وجوه آن مي نويسند، مثلا يك بار با ستاره پنج گوشه و يك بار با ستاره شش گوشه.
ايشان هم تكرار شرف الشمس در هر سال را لازم ندانسته است.
حضرت آيت الله مظاهري با اشاره به قابل اعتماد بودن شرف الشمس، افزود: "شرف الشمس مورد اعتماد است و اگر كسي داشته باشد تجديد لازم نيست."
در كتاب ريحانه الادب هم ذيل نام "ابو البدر" از عالمان قديم شهر اردبيل، به نقل از او شرح مفصلي در باره شرف الشمس و حروف آن و اشعاري كه به امام علي(ع) در مورد اين حروف منسوب است و طرز نوشتن اين حروف داده كه جويندگان مي توانند مراجعه كنند.(1)

پي نوشت ها:
1. ريحانه الادب، ج7، ص23-24 و مراجه كنيد به "هزار و يك كلمه"،‌ حسن زاده آملي، ج3، ص 371، كلمه 343 و هزار و يك نكته، علامه حسن زاده آملي، ‌ج2، ص 796، نكته 977 و تفسير قرآن، شهيد مصطفي خميني، ج1، ص 153.
موفق باشید.

چند زیارت عاشورا داریم؟ آیا زیارت عاشورایی که در کتاب کامل الزیارات هست صحیح یا زیارت عاشورایی که کفعمی گفته و در مفاتیح الجنان هست؟ چون این دو باهم در تناقض اند، در جملاتی که در پایین آورده ام دقت کنید؟

«اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ آلَ نَبِيِّكَ بِاللَّعْنِ ثُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ وَ أَبَاهُ وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ بَنِي أُمَيَّةَ قَاطِبَةً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.» (كامل‏ الزيارات، ص 179)

زیارت عاشورای کفعمی و آنچه که در مفاتیح الجنان آمده و در دسترس مردم است، لعن به خلفا را اضافه دارد و آمده است:

«ثُمَّ تَقُولُ اللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلًا ثُمَّ الثَّانِيَ ثُمَّ الثَّالِثَ ثُمَّ الرَّابِعَ اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِي سُفْيَانَ وَ آلَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.»

پاسخ:
زيارت عاشورا در حقيقت يك حديث است و در احاديث به جهت اختناق شديدي كه در نقل حديث از امامان وجود داشت و عوامل ديگر اختلاف روايت حاصل شده است و اين اختلاف ها غالبا جزيي است و در اجمال و تفصيل است به اصل معنا ضرري نمي زند و تناقض و نفي نيست. اين گونه نيست كه در يكي به لعن دشمنان اهل بيت فراخوانده شده و در ديگري از لعن آنها نهي شده باشد.
البته كتاب كامل الزيارات معتبرتر از مصباح كفعمي است و در نزد حديث شناسان اعتبار بيشتري دارد در عين حال زيارت عاشوراي وارد در مصباح كفعمي هم معتبر است و هر كدام كه خوانده شود، ثواب دارد.
در زيارت عاشورا نكته مهم توجه دادن به برائت و بيزاري از دشمنان اهل بيت است؛ كساني كه اين ظلم را پايه گذاري كردند وكساني كه تداوم بخشيدند.
حالا اين كه در يكي از نقل ها ظالم اول و ثاني و ثالث و رابع به اجمال و بدون ذكر نام لعن شده و يزيد پنجمين شان خوانده شده و در ديگري فقط ظالم اول به عنوان اول بودن لعن شده و بقيه تحت عنوان دشمنان اهل بيت به او عطف شده اند، تفاوت مهمي ايجاد نمي كند.
از اين گونه اجمال و تفصيل ها در روايات فراوان است.
موفق باشید.

با سلام،

1- آیا حق الناس بر شهدا بخشیده می شود؟ یعنی خداوند از کریمی و بخشندگی خود می بخشد و کسی را که حق دارد راضی می کند یعنی شهید حق الناس داشته باشید و خدا طرف مقابل شهید را راضی کند و از او رضایت بگیرد؟

2- آیا درست است کسی که خفگی در آب را تجربه کند و اینگونه بمیرد گناهان حق الناس او بخشیده و پاک می شود؟

پاسخ1:
بر اساس برخی روایات با ریخته شدن اولین قطره خون شهید همه گناهان حق الله او پاک می شود، اما گناهان حق الناس معلوم نیست پاک شود؛ لذا در روایتی از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است: «اولین قطره خون شهید کفاره گناهان اوست مگر بدهی ها (حقوق مردم)، که کفاره آن ادای آن است».(1)
البته ممکن است شدت رنج و سختی افراد در وقت شهادت در مقام و مرتبه آن ها تفاوتی ایجاد نماید؛ اما این به معنای بخشیده شدن حق الناس آنها نیست. ناگفته نماند چه بسا خداوند به نوعی در دنیا یا آخرت زمینه بخشش حق الناس افرادی مانند شهدا را فراهم آورد. مثلا در دل فرد صاحب حق بیندازد که آن شهید را ببخشد یا در قیامت با دادن اجر و ثواب به صاحب حق زمینه بخشش او را فراهم آورد، چه این که بر اساس نص قرآن، شهید مهمان خدا است و نزد او تا ابد روزی می خورد (2) ممکن است احتمال داده شود که مهمان خداوند باید از هرگونه آلودگی پاک شود و معقول نیست که مهمان خدا بر سر سفره او با آلودگی گناه مثلا بر عهده داشتن حق الناس حضور پیدا کند. ولی خداوند به طور مستقل و بدون رضایت صاحب حق چنین کاری را در حق هیچ بنده ای انجام نخواهد داد و یا لا اقل دلیلی قطعی در این باره در دست نیست.
پاسخ2:
گرچه در برخی احادیث آمده انسان غرق شده اجر شهید را دارد، از جمله از پیامبر(صلی الله علیه وآله) نقل شده است، که فرموده‌: کسی که زیر آوار بمیرد یا کسی که در آب غرق شود، شهید است و گناهانش بخشیده می‌شود.(3) و در حدیث دیگر فرمود:
«شهدا پنج دسته‌اند: کسی که زیر آوار بمیرد. کسی که در آب غرق شود. کسی بر اثر قولنج بمیرد. زنی که در حال زاییدن از دنیا برود و... این چند گروه شهید به شمار می‌روند و تمامی گناهانشان بخشوده می‌شود».(4)
البته در این احادیث نسبت به مسأله حق الناس چیزی مطرح نشده و بعید نیست این مورد نیز مثل مورد پیشین باشد.

پي نوشت ها:
1. حر عاملی، وسائل الشیعه، نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت 1412 ق، ج13، ص85، حدیث 5.
2. آل عمران (3) آیه 139.
3. محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، نشر دار الحدیث، قم 1370 ش، ج3، ص 125، حدیث 9961
4. همان، ح 9960.

آيا مي شود در 19 فروردين هر سال كه موقع نوشتن دعاي شرف شمس است. خودمان اقدام به نوشتن دعا بكنيم اگر اصول و راه درست را بلد باشيم و يا اينكه بايد به دست كسي كه وارد است داده شود و چون كسي كه به آن اعتماد در نوشتن داشته باشيم را سراغ نداريم چه بايد بكنيم؟

پاسخ:
اگر واقعا خود شما به اصول آن واقف هستید می توانید اقدام به نوشتن آن نمایید. اما از آنجائی که طهارت دست و باطن در نوشتن اینگونه مسائل نقش بسزایی دارد. اگر عالم وارسته و پاک و آشنا به علوم غریبه پیدا نمودید بهتر است که از او درخواست نوشتن نمایید در غیر این صورت ایرادی ندارد خود شما این عمل را با رعایت طهارت انجام بدهید.

تکه کردن و تراشیدن سنگ شرف شمس در ابعاد کوچک اشکال دارد؟ از خاصیت آن کم می کند؟

پاسخ:
اگر منظورتان این است که شرف الشمس که بر روی سنگی حک شده و تراشیده شده او را تکه تکه کنید و به ابعاد کوچک در بیاورید خاصیت آن پس از تکه تکه شدن مثل اول نخواهد بود و شاید بی خاصیت باشد و اگر منظورتان چیز دیگری است، در نامه بعدی روشن تر بنویسید تا پاسخ داده شود. برای آشنائی بیشتر می توانید به این منابع مراجعه کنید .
1 ) ریحانه الادب، ج7، ص 23، مدرسی .
2 ) هزار و یک کلمه ،‌ ج3 ، ص 371 ، کلمه 343 ، علامه حسن زاده آملی .
3 ) هزار و یک نکته ، ‌ج2 ، ص 796 ، نکته 977 .
4 ) تفسیر قرآن ، شهید مصطفی خمینی .
5 ) مفاتیح المغالیق ، محمود دهدار عیانی.

با سلام خدمت شما وتشکر از پاسخگویی شما به سوالات لطفا بفرمایید آیا این حدیث چه وضعیتی دارد؟(بررسی سندی بفرمایید لطفا)(لطفا جواب را به فارسی بفرمایید) از رسول اکرم(ص) نقل شده که فرمود: \"ان فاطمه احصنت فرجها فحرم الله ذریتها علی النار\" به خاطر پاکدامنی فاطمه زهرا(س) خداوند فرزندان او را به جهنم نمی برد) آدرس:بحار الانوار ج 43 صص 20،230،231،232 ومنظور چه کسانی هستند ؟ معنای ذریه حضرت زهرا کیست؟ تشکر از شما والسلام

پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
در پاسخ سوال اول شما عرض مي کنيم :
اين حديث در کمال صحّت است. چون شيخ صدوق اين حديث را با سند خويش نقل مي کند . سند شيخ صدوق بين علما معتبر است . از طرفي هم اين روايت به زيد النار مشهور بوده و مورد اعتنا است.
هم چنين در کتاب مستدرك الصحيحين، جلد 3 ،صفحه 152اين حديث ذکر شده است؛ روى بسنده عن عبد اللّه بن مسعود قال: قال رسول اللّه (ص) : إن فاطمة(س) أحصنت فرجها فحرّم اللّه ذريتها على النار، و در پايان گفته شده هذاالحديث صحيح الإسناد .(1)
در پاسخ سوال دوم شما هم مي گوئيم که منظور امام حسن وامام حسين و حضرت زينب و حضرت ام کلثوم فرزندان بلافصل حضرت زهرا هستند که روايات زيادي در اين زمينه خاص وارد شده است ؛
در كتاب: معانى الاخبار از حماد بن عثمان روايت مي كند:به حضرت امام جعفر صادق (ع) گفتم: معنى اينكه پيغمبر خدا فرموده:حضرت فاطمه(س) خود را حفظ كرد و خدا ذريه وى را به آتش حرام كرد چيست؟فرمود: آنان كه از آتش آزادند، امام حسن و امام حسين و زينب و ام كلثوم خواهند بود.(2)
در پاسخ سوال سوم شما که معناي ذرّيه حضرت زهرا کيست ، ضمن بيان روايت ذيل گفته مي شود: امام حسن و امام حسين( عليهما السّلام) و فرزندانى كه از رحم آن بانو متولد شده ‏اند،
صدوق در كتاب معانى الاخبار از حسن بن موسى نقل مي كند :
در خراسان در مجلس حضرت رضا (ع) بودم، زيد بن موسى (برادر حضرت رضا) هم در آن مجلس حضور داشت. زيد متوجه گروهى از اهل مجلس شد و گفت: ما چنين و چنانيم. وقتى حضرت رضا(ع) متوجه آن گروه شد و گفته زيد را شنيد، به وى فرمود:
اى زيد! آيا قول بقال‏هاى كوفه كه مي گويند: فاطمه خويشتن را حفظ كرد و خدا فرزندان او را به آتش جهنم حرام كرد، تو را مغرور نموده است؟! به خدا قسم كه اين مطلب جز براى حسن و حسين (عليهما السّلام) و فرزندانى كه از رحم آن بانو متولد شده‏اند ،نخواهد بود.آيا مى‏شود گفت: حضرت موسى بن جعفر( ع) خدا را اطاعت كند، صائم- النهار و قائم الليل باشد و تو معصيت خدا را انجام دهى و فرداى قيامت نزد خدا با او مساوى باشيد و يا اينكه تو نزد خدا عزيزتر باشى!!؟ در صورتى كه حضرت على بن الحسين (ع) مي فرمايد:
اجر نيكوكاران ما خاندان دو برابر و عذاب گنهكاران ما نيز دو برابر خواهد بود.
حسن مي گويد: حضرت رضا(ع) سپس متوجه من شد و فرمود:
اى حسن! اين آيه را چگونه قرائت مي كنيد كه خدا مي فرمايد:
قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ، إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ (3) گفتم: بعضى از مردم مي خوانند:
انه عمل غير صالح (بفتح عين و لام و كسر ميم) و بعضى مي خوانند: إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ (بفتح عين و ميم و دو پيش لام) بنا بر قرائت دوم خدا پسر نوح را از پدرش ندانسته است.
حضرت رضا فرمود: ابدا اين طور نيست، بلكه وى پسر حضرت نوح بود. ولى خدا را معصيت كرد .خداى او را از پدرش ندانست. همين طور هر كسى از ما خاندان اطاعت خدا را نكند، از ما نخواهد بود. اگر خدا را اطاعت نمائى، از ما اهل بيت خواهى بود.(4)
پي نوشت ها:
1. فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج‏3، ص 165.
2. زندگانى حضرت زهرا عليها السلام(نجفى)، ص 255.
3.هود(11)، آيه 46.
4. زندگانى حضرت زهرا عليها السلام، ص 254.

صفحه‌ها