از امامت تا شهادت
۱۳۸۹/۰۹/۲۷ ۱۲:۳۲ شناسه مطلب: 23103
چرا امام حسین (علیه السلام) مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد؟
پاسخ:
از متون تاریخی و دینی استفاده می شود، بعد از آن که امام حسین (علیه السلام) در مکه اقامت کرد، نامه نگاری مردم کوفه - در ايام اقامت امام در مكّه - آغاز شد(1). از جهت فراوانى به مقدارى رسيد كه به حق مى توان از آن به نهضت نامه نگارى ياد كرد. ظرف اين چند روز، اين حركت به مرحله اى رسيد كه در روز به طور متوسّط ششصد نامه به امام(ع) مى رسيد؛ به گونه اى كه تعداد نامه ها به دوازده هزار نامه رسيد.(2)
طبیعی بود که امام هم جهت پاسخگویی به دعوت مردم و هم جهت بررسی وضع افکار عمومی مردم کوفه و میزان وفاداری آنان به امام، نیاز به گزارش دقیق داشت. حضرت طی نامه ای حضرت مسلم را به کوفه فرستاد تا از وضع کوفه گزارش داده و امام را آگاه نماید. در نامه ای که امام به مردم کوفه نوشت و همراه مسلم فرستاد، تصریح نمود که مسلم را جهت گزارش از کوفه فرستادم. در لهوف می خوانیم:
... در اين هنگام امام برخاست و بين ركن و مقام دو ركعت نماز گزارد و از خدا خير امور را خواست. آن گاه مسلم بن عقيل را فرا خواند و او را از وضع آگاه ساخت، جواب نامه ها را به همراه او براى كوفيان فرستاد كه وعده عزيمت به كوفه را مى داد و محتواى نامه امام اين بود:
«عموزاده ام مسلم بن عقيل را به سويتان گسيل داشتم تا رأى و نظر شما را به من گزارش دهد». مسلم با نامه امام رفت تا به كوفه رسيد، چون مردم از برنامه امام آگاه شدند، همگان از آمدن مسلم شادمان گرديدند، مسلم را در خانه مختار بن ابى عبيده ثقفى فرود آوردند، و شيعه نزدش رفت و آمد مى كردند. پس از اجتماع مردم نزد مسلم، مسلم نامه حسين عليه السّلام را قرائت كرد، مردم مى گريستند تا آن كه 18000 نفر با او بيعت كردند.(3)
حضرت مسلم (ع) در مأموریت خود موفق بود، زیرا مخفیانه وارد کوفه شد و در مدت محدود مردم را جذب نمود. تعداد زیادی از مردم با وی بیعت نمودند. استقبال مردم از وی به عنوان نماینده سیاسی بسیار امام چشمگیر بود. همچنین مسلم در فعالیت علیه حکومت و تهیه امکانات و انتخاب محل سکونت خوب عمل نمود. وضع کوفه را به امام گزارش کرد(4). اما حوادثی که بعد از سیاست های ابن زیاد اتفاق افتاد، به مسلم ارتباط نداشت، زیرا مردم کوفه به امام وفا نکردند و به خاطر دنیا گرایی، ترس، رسیدن به مال دنیا و منافع، دست از امام برداشتند.
پی نوشت ها:
1.مقتل ابی مخنف، ترجمه جواد سلیمانی ،ص32، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1377، قم.
2. بحارالانوار، ج 44، ص 344.
3.لهوف، ترجمه ابوالحسن مير ابوطالبى( حسينى) ص 95-96 ،دليل ما ؛
ارشاد ،ترجمه رسولى محلاتى، ج2، ص 37 .
4 .پژوهشى پيرامون شهداى كربلا، جمعى از نويسندگان، ص341 ، بی نام.
۱۳۸۹/۰۹/۲۶ ۲۰:۵۸ شناسه مطلب: 23067
آیا همراه کاروان امام حسین (علیه السلام) غذایی نبوده و یا شتران شیری نداشتن که کاروان امام از آن برای رفع عطش استفاده کنند؟
پاسخ:
نيازمندي انسان به آب بسيار بيشتر است تا نياز به غذا. گاهي برخي فقط با آب تا چهل روز بدون خوردن لقمه اي غذا سر مي كنند. آنچه براي كاروان امام حسين (علیه السلام) مشكل ساز بود، كمبود آب بود. اگر مروري به تاريخ نماييد، امام حسین (ع) در بیایانی خالی از سکنه اطراق نمود. لشکریان کوفه توسط حر بن یزید ریاحی راه را بر حضرت و همراهان شان بستند. ارتباط حضرت را با سایرین قطع نمودند که مبادا کسی به حضرت ملحق شود. در روز هفتم آب را بر كاروان امام بستند اما چندين بار توانستند آب تهيه نمايند.
شدت تشنگي در روز عاشورا بود. قضاوت کنید جمعیت اندکی کم تر از صد نفر را به راحتی می توان تحت نظر و کنترل قرار داد. از طرفی بیشتر مرکب های آنان هم اسب بود. به فرض آن که چند شتر بین آن ها باشد و بپذیریم که برخی از شترها شیرده بودند، نیز بپذیریم شیر جایگزین آب باشد، شیر اندک به چه کار می آید؟
حیوانات اهلی دیگری هم در بین نبوده است. ارتباط با قبایل ساکن در نزدیکی کربلا به گونه ای که شیر تهیه کنند نبود، بنابراین چنین مطالبی بیشتر به فرضیه بافی شبیه است تا سوال و اشکال منطقی. عمدتا این گونه شبهات را کسانی مطرح کرده که چشم و گوش را در برابر حقایق بسته و فقط به القای شبهه، هر آن چه باشد می اندیشند.
۱۳۸۹/۰۹/۲۲ ۲۲:۵۹ شناسه مطلب: 22894
آیا به اسیران کربلا تجاوز شد؟
پاسخ:
لشکر عمر سعد بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) به خیمه ها حمله کردند. جامه ها و زیورآلات زنان را بردند. خواستند امام سجاد (ع) را به شهادت برسانند (1). خیمه ها را به آتش کشیدند (2) ولی هرگز به اهل بیت تجاوز نشد. اصولا مطرح نمودن چنین مطالبی هم صحیح نیست.
پی نوشت ها:
1 . ارشاد مفید ،ج 2 ،ص117 ، ترجمه رسولي محلاتي ، تهران ، انتشارات علميه اسلاميه.
2 . فرهنگ عاشورا ، ص 170 ، جواد محدثي، قم، ،نشر معروف ، 1378 ، چاپ چهارم.
۱۳۸۹/۰۹/۱۸ ۱۳:۲۹ شناسه مطلب: 22686
سؤالی درباره جنگ حضرت علي اكبر (ع) است كه بعد از جنگي نمايان و سخت به صوي پدر باز مي گردد و تقاضای آب مي كند، آيا در مقاتل حضرت علي اكبر (ع) به صوي پدر باز مي گردد و تقاضای آب مي كند؟
پاسخ:
این مطلب در برخی از منابع، مانند لهوف (1)، مثیران الاحزان (2) و بحارالانوار (3) آمده است. در لهوف می خوانیم: بعد از آن که علی اکبر (ع) با دشمنان جنگید، به سوی خیمه گاه برگشت و گفت: "يا أبت! العطش قد قتلنى، و ثقل الحديد قد اجهدنى، فهل الى شربة ماء من سبيل؛ اى بابا! شدّت تشنگى جانم را به لب رسانده، سنگينى اسلحه، مرا خسته نموده است، آیا راهی وجود دارد که مقدار آب به من برسد؟
علت اینکه علی اکبر از امام حسین (علیهما السلام) آب خواست نمی دانیم. در کربلا رخدادهایی اتفاق افتادهاند که علل و عوامل آن ها معلوم نیست. شاید با گذشت زمان و آگاهی بیش تر و رشد فکری مردم معلوم شود. در عین حال در خصوص آب خواستن علیاکبر احتمالات متعددی داده شده است. از جمله اینکه هدف اصلی برگشت علی اکبر به سوی خیمه گاه ملاقات با امام بود. در ضمن ملاقات مسأله آب را مطرح کرد.
برخی احتمال دادهاند علیاکبر از آن جهت آب خواست تا به دنیا اعلام نماید که دشمن آب را به روی خاندان پیامبر بست. در روز عاشورا آب وجود نداشت. علیاکبر با طرح آب خواست بفهماند که دشمنان از هیچ جنایتی علیه امام و خاندان وی دریغ نکردند، به گونهای که در روز عاشورا کودکان و زنان تشنه بودند و آب وجود نداشت. گفتگوی امام با فرزندش علیاکبر مبنی بر نبود آب در تاریخ ثبت شد.
احتمال دیگر آن است که هدف علیاکبر آن بود که اگر آب به وی برسد، بهتر با دشمنان مبارزه مینمود. نبود آب توان و قدرت را از او گرفته بود. در جملات معروف علیاکبر ( یا ابه...) نیز به این مطلب اشاره شده است. علیاکبر خطاب به پدر گفت: تشنگی مرا کشت و سنگینی آهن تاب را برده است. اگر آب بود، قدرت میگرفتم. حضرت نیز زبان خود را به دهان علیاکبر گذاشت و دعا کرد که وی از دست جدش رسول خدا سیراب شود.(4)
بیان علی اکبر به صورت شرطی بود، یعنی اگر آب باشد، بهتر می توانم بجنگم.
بعضی دیگر این احتمال را مطرح کرده اند که علیاکبر با طرح آب نهایت وفاداری خود به امام را اعلام نمود. بدین معنا که اگر علیاکبر توان مبارزه را ندارد، جهتش آن است: وی بسیار تشنه است و این امر توان مبارزه را از وی گرفته است. اگر آب وجود داشت، بهتر و بیشتر جهاد می کرد.
پی نوشت ها :
1.اللهوف على قتلى الطفوف ابن طاوس، ص، 113-114،جهان.
2.مثير الأحزان، حلى ،ص 69 ،مدرسه امام مهدى(ع).
3.بحار الانوار، ج45 ،ص 43.
4. ترجمه نفس المهموم، ص 325 ـ 326.
۱۳۸۹/۰۹/۰۷ ۰۰:۰۵ شناسه مطلب: 22232
چرا در کربلا امام حسین (علیه السلام) به حضرت عباس اذن جهاد ندادند و فقط اذن سقایی داده شد؟
پاسخ:
اگر چه در منابع و نوشته هاي متأخرين موضوع سقايي عباس بن علي به شكل پررنگي مطرح گشته است و مرحوم شيخ عباس قمي نيز آن را نقل نموده اند. اما مي توان منشأ آن را گفتار مرحوم مجلسي دانست كه مي فرمايند:
في بعض تأليفات أصحابنا أن العباس لما رأى وحدته أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة فبكى الحسين بكاء شديدا ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي .فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ. َقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاء؛
در برخي از تأليفات شيعه است كه عباس بن علي هنگامي كه تنهايي برادرش امام حسين (ع) را ديد، به ايشان عرض كرد: آيا رخصت ميدان رفتن به من مي دهيد؟ امام شديد گريست و فرمود: تو پرچمدار لشكر مني. اگر تو بروي، لشكر من متفرق خواهند شد!
عباس بن علي گفت: سينه ام تنگي مي كند و از زندگي سيرم. اجازه دهيد انتقام خون هاي ريخته شده را از اين منافقين بستانم.
دراين لحظه امام فرمود: اكنون براي اطفال كه تشنه اند آب بياور و ...(1)
روشن است که مرحوم مجلسي اين جريان را به گونه ترديد بيان مي كند (در كتاب شيعه است ). اگر اين روايت مستند بود، مانند ديگر روايات سند را نيز مي آورد.
با مراجعه اي كه به متون معتبر اوليه و پيشين داشتيم، اين جريان به اين شكل گزارش نشده، بلكه متفاوت است. در متون اوليه آمده وقتي عباس فراواني كشته هاي ياران امام حسين (ع) را ديد، به برادران خود يعني فرزندان ام البنين گفت: پيش برويد تا ببينم كه براي خدا و رسول او نصيحت كرديد. پس از آن همراه با حسين بن علي (ع) به سمت فرات رفتند تا آب بردارند كه سپاه عمر بن سعد مانع آنان شدند. اين جا بود كه يكي از كوفيان تيري انداخت و به دهان امام حسين اصابت كرد. امام با دست خود آن تير را بيرون كشيد. خونش را به آسمان پرتاب كرد و در حق دشمن نفرين كرد. در اين وقت دشمن عباس را محاصره و از امام حسين جدا كردند. عباس يك تنه مي جنگيد تا زماني كه افتاد. به دليل جراحات نتوانست حركت كند. زيد بن ورقاء و حكيم بن طفيل او را كشتند.(2)
اينكه امام حسين به حضرت عباس اجازه ميدان رفتن و جنگيدن نداده، چندان معتبر نيست. بلكه طبق سند معتبر امام به همراه عباس در مسير شريعه فرات براي برداشتن آب رفتند و هر دو بزگوار جنگيدند و عباس در آن مرحله كه دشمن او را از امام جدا كرده بود، به شهادت رسيد.
البته بر فرض صحت گزارشي كه مرحوم مجلسي از برخي تأليفات شيعه مي كند، مانعي ندارد كه امام حسين به برادرش عباس بفرمايد كه قبل از جنگيدن براي اطفال آب بياور. سپس به ميدان برو و به جنگ بپرداز. اين جمله به آن معنا نيست كه اصلا اجازه ميدان رفتن و جنگيدن به او نداده، بلكه ضرورت رفع تشنگي كودكان مقدم بوده، افزون بر آن طبق اين گزارش آن بزرگوار در اين مسير نيز جنگيدند و به شهادت رسيدند.
پي نوشت ها:
1. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج45، ص 41 ناشر :اسلاميه،مكان چاپ: تهران.
2. ارشاد شيخ مفيد ،ج 2 ،ص113انتشارات علميه اسلاميه ،بي تا ؛
إعلام الورى بأعلام الهدى ،شيخ طبرسى ،ناشر: اسلاميه،مكان چاپ: تهران،سال چاپ: 1390 ق؛
الأخبار الطوال، ابو حنيفه احمد بن داود الدينورى (م 282)، تحقيق عبد المنعم عامر، مراجعه جمال الدين شيال،قم، منشورات الرضى، 1368شُ؛
تاريخ الأمم و الملوك ، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم ، بيروت، دار التراث ، چ الثانية، 1387/1967؛
الطبقات الكبرى، محمد بن سعد بن منيع الهاشمي البصري (م 230)، تحقيق محمد عبد القادر عطا، بيروت، دار الكتب العلمية، چ الأولى، 1410/1990.
۱۳۸۹/۰۷/۲۳ ۰۴:۱۵ شناسه مطلب: 20537
در واقعه عاشورا چرا ایرانیان با امام حسین (علیه السلام) همراه و به ایشان کمک نکردند؟
پاسخ:
اسلام هيچ گاه خواهان جنگ نيست و امام حسين نيز خواستار جنگ نبود. اصلا به قصد جنگ سرزمين مکه را به سوي عراق ترک نکرد. تا آن که به همراه لشکرياني از اطراف و اکناف عربستان و عراق وارد سرزمين کوفه گردد، تاريخ گواه بر اين است که امام حسين نه به قصد جنگ بلکه براي اجابت دعوت کوفيان که نامههاي بسياري نوشته و فرستادههايي نزد امام حسين گسيل داده بودند و دست ياري به سوي امام دراز کرده بودند که با حضرت بيعت کنند، مکه را به سوي عراق ترک کرد.
طبيعي است که در چنين شرايطي به قشون کشي و گرد آوري همرزم نه نيازي هست و نه اصلا شايسته ميباشد. پس بناي امام بر اين نبوده که با لشکري که داراي آرايش نظامي و جنگي است به سوي عراق حرکت کند. تا اين سوال پيش آيد چرا ايرانيان به کمک امام حسين نشتافتند.
حضرت از مکه با خانواده خود و چند تن از دوستداران و مواليان خويش به سمت عراق سفر کردند بدون آن که قصد جنگ داشته باشند حتي پيشاپيش پسر عموي خويش مسلم بن عقيل را راهي کوفه نموده تا چنانچه کوفيان بر عهد و پيمان خويش باشند، او را با خبر کند. اين موارد همگي گواه هايي است که امام حسين به قصد جنگيدن سفر را آغاز نکرده بود اما در نزديکي کوفه با بيوفايي کوفيان مواجه شد ،درحالي كه مسير را بر آن ها بسته بودند ، و آن ها را درحلقه محاصره محبوس كرده بودند. در چنين شرايطي باز هم آن حضرت مايل به آغاز جنگ نبود، و کوفيان آغازگر جنگ بودند.
نتيجه آنکه اگر ايرانيان به همراه امام حسين نبودند،به اين جهت است كه اولا دعوتي از سوي امام حسين مبني بر همراهي ايرانيان با حضرت به عمل نيامده بود زيرا كه سفر حضرت جنگي نبود.
ثانيا: ايرانيان حاظر در مدينه و مکه عمدتا برده بودند و اختياري از خود نداشتند تا به همراه حضرت حرکت کنند. ايرانيان مقيم در ايران هم در بي خبري به سر مي بردند. امکان حضور و همراهي با امام را نداشتند.
ايرانيان از دير باز در زمره مواليان اهل البيت بوده وخوش درخشيدند . بنا به گفته دينوري اکثر سپاه همراه مختار در نبرد با شاميان، که به خونخواهي امام حسين به پا خواسته بودند، ايراني بودند. که اين نيز مدال افتخاري است براي ايرانيان. (1)
پينوشت:
1- اخبار الطوال، دينوري، ص 293، چاپ اول، سال چاپ 1960، ناشر: دار احياء الکتب العربي.