سرنوشت

رزق و روزی كه خداوند آن را بعهده گرفته و ضمانت كرده عبارت است از سهم و نصیبی كه باید به مخلوقات برسد تا بتوانند به وجود و بقاء خود ادامه دهند...
چند نکته برای برکت و افزایش روزی

اینكه در قرآن كریم آمده: «و ما مِن دابة فی‏الارض الا علی الله رزقها؛ رزق و روزی هر جنبنده ‏ای بر عهده خداوند است.» (سوره هود، آیه 6) باید در نظر داشت كه آنكه ماجرای رزق جنبندگان را به عهده گرفته است الله است نه یك مخلوق. الله یعنی آن كس كه آفریننده نظام‏ های هستی و خالق موجودات است و لذا تعهد الهی تفاوت دارد با تعهد مخلوقی كه جزئی از همین نظام و تحت تأثیر موجودات این نظام است.
شناختن فعل خدا و رزّاقیت خدا شناخت نظامات عالم است. ما خود جزء عالمیم و مانند سایر اجزاء عالم وظیفه ‏ای داریم. وظایفی هم كه ما در عالم درباره ارزاق و حقوق داریم و قانون خلقت ما را موظف به آن وظایف كرده است و یا قانون شریعت ما را به آن موظف ساخته است از شئون رزاقیت خداوند است.

رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) می فرماید: «ازدواج کنید زیرا رزق شما بیشتر می شود.» (وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۹) تقریباً همه کسانی که ازدواج کرده اند علی رغم اذعان به بعضی از مشکلات، اعتراف دارند که وضعیت مادی و معیشتی آنان، از قبل ازدواج بهتر شده است. گرچه معمولاً دراین گونه از مسائل اجتماعی استثناءاتی نیز وجود داشته است.

قوه جذب و تغذّی كه در گیاهان است همینطور جهازات تغذیه، میل‏ها و غریزه ‏هائی كه در جانداران است و آنها را به سوی مواد غذایی می ‏كشاند همه از مظاهر رزاقیت حضرت حق است. خداست كه هر جانداری را بوسیله یك سلسله میل‏ ها و رغبت‏ ها مسخر كرده كه در پی مایحتاج خود برود. و برای ارضای این میل ‏ها همیشه در تلاش باشد. همین اندیشه و تلاش و كوشش جد و جهد در این زمینه به موجب رزّاقیت خداوند  است و رزاقیت اوست كه روزی و روزی خوار. رزق و مرزوق را عاشق یكدیگر قرار داده و در پی هم واداشته است. در متن واقع پیوستگی خاصی بین اجزاء خلقت وجود دارد كه آن‏ ها را به یكدیگر تطبیق می ‏دهد. تا طفل طفل است و قادر به تحصیل روزی و تهیه آن نیست، روزی او را آماده و مهیا در اختیار او قرار داده است و تدریجاً كه او قدرت بیشتری پیدا می ‏كند و با كنجكاوی می ‏تواند روزی خود را بدست آورد دیگر روزی او به آسودگی در اختیارش نیست مثل اینكه روزی او را بر می‏ دارند و در نقطه‏ ای دور دست می‏ گذارند تا برود و آن را پیدا كند و استفاده نماید. 
بطور كلی یك تناسبی است میان آمادگی روزی و مقدار توانایی روزی‏ خوار و مقدار هدایتی كه به سوی روزی خود شده است.
انسان چون نسبت به گیاهان و حیوانات موجودی عالی ‏تر است و آنچه برای زندگی گیاهان و حیوانات كافی است برای او كافی نمی ‏باشد مسئله تحصیل روزی او شكل و وضع دیگری دارد. فاصله بین روزی و روزی ‏خوار در عرصه زندگی انسان بیشتر است. از این رو وسائل زیادتری در اختیار او قرار داده شده و دستگاه هدایت در وجودش تقویت گشته به او عقل و عمل و فكر داده شده. وحی و نبوت به یاری‏اش آمده و برایش وظیفه و تكلیف مقرر شده و همه اینها از شئون رزاقیت خداوند است. و لذا اینكه گفته شده:
مخور هول ابلیس تا جان دهد 
هر آنكس كه دندان دهد نان دهد
توانا است آخر خداوند روز 
كه روزی رساند تو چندین مسوز
نگارنده كودك اندر شكم  
نویسنده عمر و روزی است هم(سعدی)
سخن درستی است اما نه به این معنی كه دندان داشتن كافی است كه نان پخته و آماده بر سر سفره انسان مهیا شود. بلكه به این معنی كه در دستگاه خلقت بین نان و دندان رابطه است. اگر نان نبود دندان نبود و اگر دندان و صاحب دندان نبود نان نبود. بین روزی و روزی‏ خوار ووسائل خوردن و هضم و جذب روزی و وسائل هدایت و راهنمایی به سوی روزی در متن خلقت ارتباط است. آن كس كه انسان را در طبیعت آفریده و به او دندان داده نان یعنی مواد غذایی قابل استفاده را هم در طبیعت آفریده و اندیشه و فكر و نیروی عمل و تحصیل و حسن انجام وظیفه را هم آفریده است همه اینها توأما مظهر رزاقیت خداوند است.(بیست گفتار، آیت‏الله مطهری، گفتار ششم، ص 127 تا 137)

 دو نوع رزق و روزی داریم

از مهمترین عوامل برکت در رزق و روزی، داشتن ایمان و تقوا (عمل به واجبات و ترک محرمات) است. امام رضا (علیه السلام) فرمود: «خدای عز و جل به یکی از پیامبران خود وحی فرمود که: هر گاه اطاعت شوم خشنود گردم و چون خشنود گردم برکت دهم و برکت من بی پایان است.» (میزان الحکمة، ج1، ح1700)

در واقع ما دو گونه رزق و روزی داریم: رزقی كه بسراغش می ‏رویم و رزقی كه به سراغمان می ‏آید.
امام علی (علیه السلام): اِن الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبك فان انت لم تأته اتاك   (نهج‏البلاغه، نامه 31)
رزق طالب  (كه به سراغ ما می ‏آید) رزقی است كه همواره ما را تعقیب می‏كند حتی اگر از آن فرار كنیم ما را رها نمی‏سازد همان طور كه رهایی از چنگال مرگ ممكن نیست. حضرت رسول اكرم(صلی الله و علیه وآله):  لو اَنَّ ابنَ آدم فَرَّ من رِزقِه كما یَفِرُّمن المَوتَ لادركه كما یدركه الموت (مكارم‏الاخلاق 2/377)
این گونه رزق ریشه در قضای الهی دارد و هیچ گونه تغییر و تحولی در آن صورت نمی ‏گیرد. در این زمینه مرحوم علامه طباطبایی می‏ فرماید: روزی و روزی‏ خوار متلازم همند و معنی ندارد كه روزی‏ خوار در مسیر زندگی طالب بقاء باشد اما رزقی برایش نباشد همینطور ممكن نیست رزقی محقق باشد و روزی‏ خواری در بین نباشد و نیز رزق از مایحتاج روزی‏ خوار افزون باشد و لذا رزق داخل در قضای الهی  است. (المیزان، ج 18، جزء 27، ص 377)
اما قسم دیگر روزی (رزق مطلوب) رزقی است كه برای طالب آن مقدّر شده است. اگر آن را طلب نمائیم و مشروط و علل لازم وصول به آن را مراعات نمائیم چنین رزقی را بدست می ‏آوریم و در واقع تلاش ما در جهت رسیدن به این‏گونه روزی، جزء العلّة است و اگر در كنار دیگر علل مهیای عالم غیب قرار گیرد مسلما دستیابی به آن حتمی است.
در این باره مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می ‏فرماید: طلب نمائید روزی را كه مضمون و مقدر است اما برای طلب‏ كننده آن: اطلبوا الرّزق فانّه مضمون لطالبِه (الارشاد، 1/303) همانطور كه طلب بدون ضمانت بی‏ معنی است تضمین رزق بدون طلب نیز در این قسم (روزی مطلوب) ناممكن است. 
لذا از این دو قسم روزی كه از ناحیه خدای بزرگ برای بندگان معین گشته است قسمی از آن بدون قید و شرط و به عبارتی رزق طالب و قسمی دیگر مشروط است و مطلوب. روزی بی‏ قید و شرط در هر حال انسان را طلب می ‏نماید و تا پیمانه قابلیت انسان از این ‏گونه رزق پر نگردد اجل و مرگ انسان فرا نمی ‏رسد. حضرت رسول اكرم (صلی الله و علیه وآله): الا و اِنّ الرُّوحَ الاَمینَ نَفَتَ فی روعِی اَنَّه لن تَموتَنَفْسٌ حَتّی تستكمل رزقها (الكافی، 2/74/2)
اما روزی مطلوب و مشروط حتمیت و ضرورتش مشروط به انجام اموری و در نظر گرفتن مسائلی است كه بدون ترتیب و انجام شرائط محقق نمی ‏گردد.

نکاتی درباره ی برکت در مال

در کنار این انواع رزقی که عرض شد، دستورالعمل هایی داده شده است که همین نوع رزق را با برکت کنیم تا بهتر زندگی کنیم.
در ادامه به نکاتی از آن ها می پردازیم:

1- داشتن ایمان و تقوا

امام صادق ‌(علیه السلام) می‌فرماید: "هر كس سوره ذاریات  را روز یا شب بخواند، خداوند وضع زندگی او را اصلاح می ‌كند و روزی فراوانی برایش می ‌دهد..."( اعلام الدین‌، دیلمی‌، ص 377)

یکی از عوامل مهم برکت زا در زندگی، داشتن ایمان  و کسب تقوا  می باشد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ ؛ اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزکاری پیشه کرده بودند، برکت های آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم» (سوره اعراف، 96)
از مهمترین عوامل برکت در رزق و روزی، داشتن ایمان و تقوا (عمل به واجبات و ترک محرمات) است. امام رضا (علیه السلام) فرمود: «خدای عز و جل به یکی از پیامبران خود وحی فرمود که: هر گاه اطاعت شوم خشنود گردم و چون خشنود گردم برکت دهم و برکت من بی پایان است.» (میزان الحکمة، ج1، ح1700)

2- ازدواج کنید

ازدواج  دارای فوائد فراوانی است که در معارف نورانی  اسلام به آنها اشاره شده است: بقاء نسل، آرامش و تعادل روحی، تأمین نیازهای طبیعی و غریزی انسان و ازدیاد رزق.
بر خلاف بیشتر تصورات ابتدایی از ازدواج، که عده ای آن را موجب زیاد شدن نان خور و تقسیم سرمایه می دانند. دین اسلام ازدواج را موجب برکت و ازدیاد رزق و روزی  می داند. خداوند می فرماید: «اشخاص مجرد و بردگان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید که اگر فقیر باشند خداوند آنان را از فضل خود بی نیاز می کند.» (نور، 32) 
رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) می فرماید: «ازدواج کنید زیرا رزق شما بیشتر می شود.» (وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۹) تقریباً همه کسانی که ازدواج کرده اند علی رغم اذعان به بعضی از مشکلات، اعتراف دارند که وضعیت مادی و معیشتی آنان، از قبل ازدواج بهتر شده است. گرچه معمولاً دراین گونه از مسائل اجتماعی استثناءاتی نیز وجود داشته است.

3 سوره برای افزایش رزق و روزی

در کنار معنویات و سوره هایی که تأکید شده، یادمان نرود که باید اسباب دیگر چون تلاش و ... هم باشند. برخی از سوره‌هایی كه در روایات اسلامی برای زیاد شدن رزق و روزی توصیه شده عبارتند از:
1. سوره واقعه.: امام صادق ‌(علیه السلام) می‌فرماید: "كسی كه هر شب سوره واقعه  را بخواند... در دنیا سختی‌، فقر، نیازمندی و آفتی از آفت دنیا را نمی ‌بیند و از دوستان حضرت علی ‌(علیه السلام) می‌شود..."( وسائل الشیعه‌، شیخ حر عاملی‌، ج 6، ص 112)
2. سوره مزمل:‌ رسول اكرم‌ (صلی الله علیه و آله) می‌ فرماید: "هر كس سوره مزمل  را بخواند در دنیا و آخرت سختی از او برداشته می شود".( مستدرك الوسائل‌، محدث نوری‌، ج 4، ص 354)
3. سوره ذاریات‌: امام صادق ‌(علیه السلام) می‌فرماید: "هر كس سوره ذاریات  را روز یا شب بخواند، خداوند وضع زندگی او را اصلاح می ‌كند و روزی فراوانی برایش می ‌دهد..."( اعلام الدین‌، دیلمی‌، ص 377)

منابع:
پرسمان
بیست گفتار، شهید مطهری
اسلام پدیا

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

می خواستم بدونم که آیافردی مثل ادیسون دارای مقامی والانزد خدا است یاامامان ومعصومین.اصلا جایگاه دانشمندانی که کارشون خدمت به خلق بود چیست. ازنظر من فردی مثل ادیسون فرستاده خدابود.

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
خودتان هم خوب مي دانيد كه افرادي مثل اديسون فرستاده خدا نبوده اند . خودشان هم چنين ادعايي را ندارند . نبايد كاسه داغ تر از آش باشيم اما به هر حال با اختراعي كه انجام داده ،خدمت خوبي به بشر انجام داده است و مي توان اين سوال را اين طور اصلاح كرد كه چنين افرادي وارد بهشت مي شوند ؟
دربارة وضع غير مسلمان (مبني بر اين كه بهشت مي‌روند يا نه) سه ديدگاه عمده وجود دارد:
1ـ نظر افراط.
برخي از روشنفكران عقيده دارند كه بين مسلمان و غير مسلمان در پاداش و رفتن به بهشت فرقي وجود ندارد. شهيد مطهري مي‌نويسد:
" معمولاً كساني كه داعيه روشنفكري دارند، با قاطعيت مي‌گويند هيچ فرقي ميان مسلمان و غير مسلمان، بلكه موحد و غير موحد نيست. هر كس عمل نيكي انجام دهد! خدمتي از راه تأسيس يك مؤسسة خيريه و يا اكتشاف و اختراع و يا از راه ديگر انجام دهد، استحقاق ثواب و پاداش از جانب خداوند دارد. مي گويند خداوند عادل ميان بندگان خود تبعيض نمي‌كند. . . ". (1)
طرفداران اين نگرش هم به دليل عقل استدلال كرده‌اند و هم به دليل نقل. دليل عقلي آنان بر دو مقدمه استوار است:
يكم: خداوند با همه موجودات نسبتي مساوي داشته. . . بندگان و مخلوقات براي او يكسان هستند .با هيچ‌كس خويشاوندي و رابطة خصوصي ندارد؛ بر اين اساس به افعال و عملكرد همگان پاداش و ثواب مي‌دهد؛ چون نسبت خداوند به همة موجودات يكسان است، دليلي ندارد كه عمل نيك از يك نفر مقبول باشد و از يك نفر ديگر مقبول نباشد. (2)
دوم: خوبي و بدي اعمال، قراردادي نيست، بلكه واقعي است، يعني حسن و قبح افعال ذاتي بوده و هر كدام آثار خود را دارد؛ از اين رو پاداش و ثواب آن در راستاي حسن ذاتي آن است. هر گاه اعمالي به ‌وجود آمد كه حسن ذاتي داشته باشد، ثواب دارد.
شهيد مطهري مي‌نويسد: ". . . از اين دو مقدمه چنين نتيجه مي‌گيريم كه چون خداوند اهل تبعيض نيست و چون عمل نيك از هر كس نيك است، پس هر كس كار نيك بكند، ضرورتاً و الزاماً از طرف خدا پاداش نيك خواهد داشت. . . ". (3)
دليل نقلي نيز دليل عقل را تأييد و تأكيد مي كند؛ زيرا در آيات و روايات تصريح شده است كه عمل نيك پاداش و عمل بد عذاب را در پي دارد: " فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره و من يعمل مثقال ذرة شراً يره". (4): "انا لا نضيع اجر من احسن عملاً". (5)
از اين آيات استفاده مي‌شود كه پاداش و عذاب بر اعمال مترتب بوده ، مسلمان بودن در اعطاي پاداش شرط نشده، همان‌طوري كه در عذاب شدن غير مسلمان بودن شرط نشده است.
2ـ نظر تفريط.
برخي ديگر عقيده دارند كه به فعاليت‌هاي نيكوي غير مسلمانان پاداش داده نشده و به بهشت نمي‌روند. اين نگرش معمولاً از سوي مقدس مآب ها ابراز شده است. طرفداران اين نگاه نيز به دليل عقل و نقل استدلال نموده‌اند. دليل عقلي اين است كه اگر بنا باشد اعمال غير مسلمان و يا مسلمان غير شيعه مقبول درگاه خداوند باشد، پس فرق ميان مسلمان و غير مسلمان چيست؟ اصولاً اگر تفاوت مسلمانان با غير مسلمانان در پاداش ظهور نكند، اسلام و تشيع لغو خواهد بود. در برخي از آيات آمده كه عمل كافر غير مقبول است. در آيه 18سورة ابراهيم اعمال كفار به خاكستري تشبيه شده است كه به وسيلة تند بادي پراكنده شود:
"مثل الّذين كفروا بربهم اعمالهم كرماد اشتدت به الريح في يوم عاصف لا يقدرون مما كسبوا علي شيء ذلك هو الظلال البعيد"؛(6)
اعمال كساني كه به پروردگارشان كافر شدند، همچون خاكستري است در برابر تندباد، در يك روز طوفاني، آن‌ها توانايي ندارند كم ترين چيزي از آن چه را انجام داده‌اند، به دست آورند و اين گمراهي دور و درازي است.
شهيد بعد از بررسي آيات مي‌نويسد: ". . . از ضميمه ساختن اين آيه با آيه قبل چنين استنباط مي‌كنيم كه اعمال نيك كافران با همه ظاهر فريبا، سرابي بي واقعيت است اما اعمال بد ايشان شر اندر شر و ظلمت روي ظلمت است". (7)
3ـ ديدگاه اعتدال.
ديدگاه اعتدال از آيات و روايات استفاده مي‌شود. شهيد مطهري و برخي از نظرية سازان اسلامي، طرفداران اين ديدگاه هستند. بر اساس اين نگرش فعاليت و خدمات مخترعان و مكتشفان کافر كه با انگيزه انسان دوستي شكل مي‌گيرد، پاداش داشته و در عذاب آن‌ها تخفيف داده مي‌شود.
شهيد مطهري بعد از بررسي آيات و روايات دربارة وضع مخترعان و مكتشفان غير مسلمان مي‌نويسد:" افرادي اين‌چنين كه البته در همة زمان‌ها كم يا بيش پيدا مي‌شوند، حداقل اين است كه در عذاب آن‌ها تخفيف داده مي‌شود و يا عذاب آن‌ها به كلي برداشته مي‌شود ". (8)
در تفسير نمونه مي خوانيم :
از نظر جهان بيني اسلام مطالعة نفس عمل به تنهائي كافي نيست، بلكه عمل به ضميمة، محرک و انگيزة آن ارزش دارد، بسيار ديده شده كساني بيمارستان يا مدرسه يا بناي خير ديگري مي‌سازند و تظاهر به اين هم دارند كه هدف شان صد در صد خدمت انساني است به جامعه‌اي كه به آن مديونند، در حالي كه زير اين پوشش مطلب ديگري نهفته شده، حفظ مقام يا مال و ثروت يا جلب توجه عوام، و تحكيم منافع مادي خود، و يا حتي دست زدن به خيانت هائي دور از چشم ديگران است!. ولي به عكس ممكن است كسي كار كوچكي انجام دهد، با اخلاص تمام و انگيزه‌اي صد درصد انساني و روحاني. اكنون بايد پروندة اين مردان بزرگ را، هم از نظر عمل، هم از نظر انگيزه و محرك، مورد بررسي قرار داد، و مسلّماً از چند صورت خارج نيست:
ا) گاهي هدف اصلي از اختراع صرفاً يك عمل تخريبي است (همانند كشف انرژي اتمي كه نخستين بار به ‌منظور ساختن بمب هاي اتمي صورت گرفت) سپس در كنار آن منافعي براي نوع انسان نيز به‌وجود آمده كه هدف واقعي مخترع يا مكتشف نبوده و يا در درجة دوم قرار داشته، تكليف اين دسته از مخترعان كاملاً روشن است.
ب) گاهي مخترع يا مكتشف، هدفش بهره‌گيري مادي و يا اسم و آوازه و شهرت است. در حقيقت، حكم تاجري دارد كه براي درآمد بيش تر تأسيسات عام المنفعه­اي به ‌وجود مي‌آورد. براي گروهي ايجاد كار و براي مملكتي محصولاتي به ارمغان مي آورد، بي آن كه هيچ هدفي جز تحصيل درآمد داشته باشد. اگر كار ديگري در آمد بيش­تري داشت، به سراغ آن مي‌رفت.
البته چنين تجارت يا توليدي اگر طبق موازين مشروع انجام گيرد، كار خلاف و حرامي نيست، ولي عمل فوق العادة مقدسي هم محسوب نمي‌شود.
از اين‌گونه مخترعان و مكتشفان در طول تاريخ كم نبودند. نشانة اين طرز تفكر همان است كه اگر ببينند آن درآمد يا بيش تر از آن از راه هايي كه مضرّ به حال جامعه است، تأمين مي‌شود (مثلاً در صنعت داروسازي بيست درصد سود مي‌برند و در هروئين سازي 50 درصد) اين دسته خاص دومي را ترجيح مي‌دهند. تكليف اين گروه نيز روشن است. آن‌ها هيچ گونه طلبي نه از خدا دارند و نه از همنوعان خويش و پاداش آن‌ها سود و شهرتي بوده كه مي‌خواسته ‌و به آن رسيده‌اند.
ج) گروه سومي هستند كه مسلماً انگيزه‌هاي انساني دارند و يا اگر معتقد به خدا باشند، انگيزه‌هاي الهي، و گاهي ساليان دراز از عمر خود را در گوشة لابراتوارها با نهايت فلاكت و محروميت به سر مي‌برند، به اميد اين كه خدمتي به نوع خود كنند، و ارمغاني به جهان انسانيت تقديم دارند، زنجيري از پاي دردمندي بگشايند و گرد و غباري از چهرة رنجديده­اي بيفشانند.
اين گونه افراد اگر ايمان داشته باشند و محرك الهي، بحثي در آن‌ها نيست. اگر نداشته باشند اما محرك شان انساني و مردمي باشد، پاداش مناسبي از خداوند دريافت خواهند داشت. پاداش ممكن است در دنيا باشد، و ممكن است در جهان ديگر باشد،
مسلماً خداوند عالم عادل آن ها را محروم نمي كند، اما چگونه و چطور ؟ جزئياتش بر ما روشن نيست، همين اندازه مي توان گفت "خداوند اجر چنين نيكوكاراني را ضايع نمي‌كند" (البته اگر آن‌ها در مورد پذيرش ايمان، مصداق جاهل قاصر باشند، مسئله بسيار روشن تر است).
دليل بر اين مسئله علاوه بر حكم عقل، اشاراتي است كه در آيات و يا روايات آمده است.
هيچ دليلي نداريم كه جملة «ان الله لا يضيع اجر المحسنين» شامل اين‌گونه اشخاص نشود، زيرا محسنين در قرآن فقط به مؤمنان اطلاق نشده است. برادران يوسف هنگامي كه نزد او آمدند، بي آن كه او را بشناسند و در حالي كه او را عزيز مصر مي‌پنداشتند، به او گفتند:« انا نراك من المحسنين ؛ تو را از نيكوكاران مي‌دانيم».
از اين گذشته آية «فمن يعمل مثقال ذرة خيراً يره و من يعمل مثقال ذرة شراً يره؛ هر كس به اندازة سنگيني ذره اي كار نيك كند، آن را مي‌بيند و هر كس به مقدار ذره اي كار بد كند، آن را خواهد ديد» به وضوح شامل اين‌گونه اشخاص مي‌شود.
در حديثي از علي بن يقطين از امام كاظم(ع) مي‌خوانيم : " در بني اسرائيل مرد با ايماني بود كه همساية كافري داشت. مرد بي ايمان نسبت به همساية با ايمان خود نيك رفتاري مي كرد. وقتي كه از دنيا رفت، خدا براي او خانه‌اي بنا كرد كه مانع از گرماي آتش شود. . . به او گفته شد: به سبب نيك رفتاريت نسبت به همساية مؤمنت مي‌باشد".
نيز از پيامبر اكرم(ص) دربارة عبدالله بن جدعان كه از مشركان معروف جاهليت و از سران قريش بود، نقل شده : " كم عذاب ترين اهل جهنم ابن جدعان است، سؤال كردند : چرا؟ فرمود : گرسنگان را سير مي‌كرد".
پيامبر به عدي بن حاتم (فرزند حاتم طائي ) فرمود: دفع عن ابيك العذاب الشديد بسخاء نفسه ؛خداوند عذاب شديد را از پدرت به خاطر جود و بخشش او برداشت".
در حديث ديگري از امام صادق(ع) مي‌خوانيم: گروهي از يمن براي بحث و جدال خدمت پيامبر آمدند. ميان آن‌ها مردي بود كه از همه بيش تر سخن مي‌گفت و خشونت و لجاجت خاصي در برابر پيامبر مي‌نمود.
پيامبر چنان عصباني شد كه آثارش در چهرة مباركش كاملاً آشكار گرديد، در اين هنگام جبرئيل آمد و پيام الهي را ‌چنين به پيامبر ابلاغ كرد: خداوند مي‌فرمايد اين مردي است سخاوتمند. پيامبر با شنيدن اين سخن خشمش فرو نشست، رو به سوي او كرد و فرمود: پروردگار به من چنين پيامي داده است. اگر به خاطر آن نبود، چنان بر تو سخت مي‌گرفتم كه عبرت ديگران گردي.
مرد پرسيد: آيا پروردگارت سخاوت را دوست دارد، فرمود: بلي، عرض كرد: شهادت مي‌دهم كه معبودي جز "الله" نيست و تو رسول و فرستادة او هستي. به خدائي كه تو را مبعوث كرد سوگند كه تا كنون هيچ كس را از نزد خود محروم بر نگردانده‌ام". (9)
پي نوشت ها:
1. عدل الهي، ص 335.
2. همان، ص 337 ـ 338.
3. همان، ص 339.
4. زلزال (99) آية 7 ـ 8.
5. كهف (18) آيه 30.
6. ابراهيم (14) آية 18 و تفسير نمونه، ج 10، ص 308.
7. عدل الهي، ص 347.
8. همان، ص 377.
9. تفسير نمونه، ج 10، ص 312ـ 317.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.