۱۳۹۶/۰۶/۲۲ ۱۲:۳۲ شناسه مطلب: 96208
سوال:
دوروایتی که درذیل می آید گریه وعزاداری را در مصیبت ها نهی می کند ،چه جوابی برای آنها دارید؟
1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي جَمِيلَةَ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا الْجَزَعُ قَالَ أَشَدُّ الْجَزَعِ الصُّرَاخُ بِالْوَيْلِ وَ الْعَوِيلِ وَ لَطْمُ الْوَجْهِ وَ الصَّدْرِ وَ جَزُّ الشَّعْرِ مِنَ النَّوَاصِي وَ مَنْ أَقَامَ النُّوَاحَةَ فَقَدْ تَرَكَ الصَّبْرَ وَ أَخَذَ فِي غَيْرِ طَرِيقِهِ وَ مَنْ صَبَرَ وَ اسْتَرْجَعَ وَ حَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ رَضِيَ بِمَا صَنَعَ اللَّهُ وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَي اللَّهِ وَ مَنْ لَمْ يَفْعَلْ ذَلِكَ جَرَي عَلَيْهِ الْقَضَاءُ وَ هُوَ ذَمِيمٌ وَ أَحْبَطَ اللَّهُ تَعَالَي أَجْرَهُ.
2- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْمِيثَمِيِّ عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الصَّبْرَ وَ الْبَلَاءَ يَسْتَبِقَانِ إِلَي الْمُؤْمِنِ فَيَأْتِيهِ الْبَلَاءُ وَ هُوَ صَبُورٌ وَ إِنَّ الْجَزَعَ وَ الْبَلَاءَ يَسْتَبِقَانِ إِلَي الْكَافِرِ فَيَأْتِيهِ الْبَلَاءُ وَ هُوَ جَزُوعٌ.
پاسخ:
روايات فوق دعوت به ترك جزع و فزع و بي تابي و اعتراض به قضاي خدا و ... كارهاي ديگري است كه در جاهليت رواج داشته و با صبر جميل و راضي بودن به قضاي خدا منافات دارد. در عين حال با اظهار غم و اندوه و گريه بر مصيبت فقدان و از دست دادن عزيزان كه خالي از بي تابي و اعتراض به تقديرهاي خدا و نوحه پردازي هاي باطل باشد ، منافات ندارد و از آن نهي نمي كند و درقران و روايات فراواني اين نوع عزاداري كه همراستا با صبر جميل است ، مجاز شمرده شده و نشانه انسانيت مي باشد.
مگر درسوره يوسف (آيه 84) بيان نشده كه حضرت يعقوب بر اثر گريه براي فراق يوسف نابينا شد
همان گونه كه نوشته ايد شيعه روايات فراواني از پيامبر ارائه مي دهد كه غالب آنها در كتب روايي خود اهل سنت ثبت است كه عزاداري و گريه و اظهار غم در مصيبت خويشاوندان جايز است و در مصيبت اهل بيت رسول خدا از اعمال پسنديده است. بعضي از اين احاديث به شرح زير است:
شمس الدين ذهبي كه از استوانههاي علمي اهل سنت به حساب ميآيد ، در كتاب تاريخ الإسلام(1) مينويسد:
احمد بن حنبل در مسندش گفته است كه رواي همراه علي مي رفت و ظرف آب حضرت را همراه داشت . پس وقتي به نينوا رسيد (در حالي كه به صفين مي رفت ) پس صدا زد : اي ابا عبد الله (نام رواي ) در شط فرات صبر كن . گفتم اين چه معني دارد ؟ فرمود: نزد رسول خدا رفتم و حال آن كه دو چشم ايشان (مانند چشمه) مي جوشيد. پس به من فرمود كه جبرئيل در كنار من ايستاد و گفت كه حسين در كنار شط فرات كشته مي شود . گفت: آيا مي خواهي كه بوي تربت وي را احساس كني ؟ گفتم: آري ، پس كفي از خاك وي را گرفته، به من داد ، پس نتوانستم كه جلوي اشك چشم خود را بگيرم ...
همچنين حاكم نيشابوري از علماي اهل سنت در كتاب المستدرك علي الصحيحين (2)مي نويسد :
ام الفضل دختر حارث روزي حضور رسول خدا شرفياب شده ، عرضه داشت: ديشب خواب وحشتناكي ديدم . در خواب ديدم مانند آن كه قطعه از بدن شما جدا شد و در دامن من افتاد . رسول خدا فرمود : خواب بسيار خوبي ديدي . به زودي فاطمه فرزندي خواهد آورد و آن فرزند در دامن تو خواهد بود و چون حسين متولد شد، حضرت در دامن من قرار گرفت .
روزي همچنان كه حسين در دامن من بود ، خدمت ر رسول خدا وارد شدم . حضرت نگاهي به حسين نمود و ديدگانش اشك آلود شد . عرضه داشتم: چرا گريستيد ؟ فرمود : اكنون جبرئيل بر من نازل شد و خبر داد: امت من به زودي همين فرزند مرا شهيد ميكنند و خاكي از خاك سرخ رنگ او براي من آورد .
طبراني در معجم كبير و هيثمي در مجمع الزوائد و متقي هندي در كنز العمال (3)مي نويسند:
«از ام سلمه نقل شده است: در يكي از روزها كه پيغمبر در منزل من نشسته بود ، به من فرمود: مواظب باش احدي بر من وارد نشود. مراقب بودم كه ناگهان حسين وارد شد و صداي گريه رسول خدا به گوشم رسيد. ديدم حسين در دامان پيغمبر ـ يا در كنار حضرت ـ قرار گرفته بود و حضرت رسول گريهكنان دست بر سر او ميكشيد. پوزش خواستم و گفتم : به خدا سوگند ! متوجه ورود او به اتاق نشدم . رسول خدا فرمود: از اين كه گفتم مواظب باش تا كسي بر من وارد نشود ،به اين دليل بود كه جبرئيل در اين جا حضور داشت. همين كه حسين را مشاهده كرد پرسيد : آيا او را دوست ميداري؟ گفتم : آري ! جبرئيل گفت : امّتت او را در سرزميني به نام كربلا شهيد ميكنند .
ام سلمه ميگويد: آن گاه از خاك كربلا مشتي برداشت و به حضرت رسول نشان داد . هنگامي كه لشكر دشمن ، حسين را محاصره كردند و خواستند او را به شهادت برسانند، پرسيد: اين زمين چه نام دارد ؟ گفتند :كربلا . حسين فرمود: رسول اكرم راست فرمود كه اين زمين ، «كرب» و «بلا» است.
روايات متعدد ديگري هم نقل شده است . براي مطالعه و دريافت متن عربي و اسناد و روايات ديگر مي توانيد به سايت «موسسه تحقيقاتي ولي عصر (عج)»(4) مراجعه نماييد.
درباره عزاداري عايشه و زنان مدينه در سوگ نبي مكرم، احمد بن حنبل ( امام حنبلي ها) در مسند خود ( كه از كتابهاي معتبر اهل سنت است و معتقدند كه هر چه در اين كتاب است، صحيح است ) از قول عايشه نقل ميكند:
«و قمت ألتدم مع النساء و اضرب وجهي؛(5) وقتي پيامبر از دنيا رفت،با زنان عزاداري كرديم و به سينه و صورتمان مي زديم.»
البته اظهار جزع و بيتابي و نوحه سرايي به ناحق و لطمه زدن بر خود در عزاداري كه با صبر جميل منافات دارد ، نهي شده است.
براي اطلاع بيشتر به كتب زير مراجعه كنيد:
راه و روش ما ، راه و روش پيامبر ما ،
تاريخ النياحة الامام الشهيد الحسين بن علي
.سياهپوشي در سوگ ائمه نور
و ...
پي نوشت ها:
1. ذهبي ، تاريخ الإسلام، بيروت، دار الكتاب العربي، 1407 ق، ج 5 ، ص102.
2. حالكم نيشابوري، المستدرك، ج 3 ، ص 176 - 177 ؛ ابن عساكر ، تاريخ مدينة دمشق ، بيروت ، دار الفكر ، 1415 ق ، ج 14، ص 196 - 197؛ ابن كثير ، البدايه والنهايه ، بيروت ، دار احياء التراث العربي ، 1408 ق ، ج 6 ، ص 258 و ...
3. الطبراني ،المعجم الكبير، بيروت ، دار احياء التراث العربي، ج 23 ، ص 289 - 290 ؛ الهيثمي ، مجمع الزوائد ، بيروت ، دار الكتب العلميه ف 1408 ق ، ج 9 ، ص 188 - 189؛ المتقي الهندي ، كنز العمال ،لبنان ، الرساله ، 1409 ق ، ج 13 ، ص 656 - 657 و ... .
4.
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?frame=1&bank=maghalat&id=86
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=4087
5. احمد بن حنبل، مسند، بيروت، دار صادر، ج6، ص274؛ أبو يعلي، مسند، دار مأمون، ج8، ص63 ؛ و ...