نزول قرآن

گرچه برخي از آيات قرآن كريم در پي حادثه و يا واقعه اي كه رخ داده و يا پرسشي كه مطرح شده نازل شده اند. اما برخي ديگر از آيات بدون اين كه رويدادي رخ داده و پرسشي مطرح شده باشد نازل شده اند مانند آيات متعددي كه اشاره به مسائل معرفتي همچون توحيد و معاد و ... دارند و لذا اينكه ما انتظار داشته باشيم كتابي براي بيان لحظه لحظه نزول قرآن و زمان نزول آن وجود داشته باشد انتظاري نا ممكن است.

درباره آياتي هم كه داراي شأن نزول هستند و در پي حادثه و يا واقعه اي كه رخ داده و يا پرسشي كه مطرح شده نازل شده اند كتابهايي مانند اسباب النزول واحدي تأليف شده اند. اما نكته اي كه لازم به ذكر است اين است كه پس از رحلت حضرت رسول اكرم (ص) ، ياران و اصحاب آن حضرت به جمع آوري دست نوشته هاي آيات قرآن اقدام كردند.

جهت انجام اين امر، اميرالمؤمنين علي(ع) نخستين پيرو رسول خدا (ص) كه از همه ياران آگاه تر به مواقع تنزيل و تاويل قرآن بود، پيش از همه به اين كار اقدام كرد و آيات قرآن را با ويژگي هاي خاصي در سه روز و به نقلي در شش ماه در يك جا در كنار هم قرار داد و به مردم عرضه كرد لكن به دلايلي مورد استقبال و پذيرش دستگاه رسمي خلافت واقع نشد. آنرا به خانه بر گرداند و بنا بر روايتي فرمود: از اين پس هرگز آن را نخواهيد ديد. آن مصحف پس از امام(ع) نزد فرزندان و امامان معصوم(ع) باقي ماند.

علاوه بر روايات شيعه در برخي از كتب اهل سنت نيز بر وجود چنين مصحفي تصريح شده و درباره آن رواياتي نقل شده و از جمله علماي اهل سنت كه اين مطلب را در كتابهاي خود نقل كرده اند به ابن نديم در الفهرست (1) و سيوطي در الاتقان (2) و هندي در كنزالعمال (3) و ذهبي در سير اعلام النبلاء(4) مي توان اشاره نمود.

قرآني كه حضرت علي (ع) جمع آوري نمودند با قرآن موجود كه در دست مسلمانان است، از نظر تعداد آيات و سوره ها و نام هاي آن هيچ تفاوتي نداشت. اما مشتمل بر ويژگي هاي منحصر به فردي بود كه به آنها اشاره مي شود:

1. ترتيب دقيق آيات و سور، طبق نزول آن ها رعايت شده بود (5) يعني در اين مصحف وره هاي مكي پيش از مدني آمده و مراحل و سير تاريخي نزول آيات روشن بود بدين وسيله سير تشريع و احكام، مخصوصا مساله ناسخ و منسوخ در قرآن به خوبي به دست مي آمد.

2. قرائت مصحف حضرت دقيقاً مطابق با قرائت پيامبر(ص) كه اصيل ترين قرائت بود، ثبت شده بود و هرگز براي اختلاف قرائت در آن راهي نبود بدين ترتيب راه براي فهم محتوا و به دست آوردن تفسير صحيح آيه هموار بود اين امر اهميت به سزايي داشت، زيرا چه بسا اختلاف قرائت موجب گمراهي مفسر مي شود كه در آن مصحف هرگونه موجبات گمراهي وجود نداشت.

3. اين مصحف مشتمل بر تنزيل و تأويل بود يعني موارد نزول و مناسبت هايي را كه موجب نزول آيات و سوره ها بود، در حاشيه مصحف توضيح مي داد. اين حواشي بهترين وسيله براي فهم معاني قرآن و رفع بسياري از مبهمات بود و علاوه بر ذكر سبب نزول در حواشي، تاويلاتي نيز وجود داشت اين تاويلات برداشت هاي كلي و جامع از موارد خاص آيات بود كه در فهم آيه ها بسيار مؤثر بود.(6)

بنابراين حضرت علي (ع) چنين عمل عظيمي را انجام داده بود اما مورد پذيرش دستگاه خلافت قرار نگرفت. مساله ديگر ان كه علاوه بر مصحف امير المومنين، در طول تاريخ بسياري از روايات و كتب شيعه را از بين بردند و ما را از آنها درياي معارف محروم ساختند.

پي نوشت ها:

1. ابن نديم، الفهرست، بيروت، دارالمعرفه، 1417 ق، ص 45.

2. سيوطي، الاتقان في علوم القرآن، بيروت، دارالفكر، 1416 هـ ق، ج1، ص 161.

3. المتقي الهندي، كنز العمال، بيروت، مؤسسه الرساله، 1409 هـ ق، ج 13،ص 151.

4. ذهبي، سير اعلام النبلاء، بيروت، موسسه الرساله، 1413 هـ ق، ج 14، ص 22.

5. سيوطي، الاتقان في علوم القرآن ، بيروت، دارالفكر، 1416 هـ ق، ج 1، ص 171.

6. براي مطالعه تفصيلي درباره اين مسئله مراجعه شود به كتاب «التمهيد في علوم القرآن»، تأليف آيت الله معرفت، مؤسسه فرهنگي التمهيد، جلد اول ، از ص 292 تا صفحه 299 و يا ترجمه اين كتاب با عنوان «آموزش علوم قرآن» مركز چاپ و نشر تبليغات اسلامي، جلد اول، درس سي و هفتم.

زبان را انسان ها كه داراي عقل و درك خدادادي بودند، براي ارتباط برقرار كردن با يكديگر و انتقال مفاهيم به هم ، اختراع كرده اند

. البته الهام عام خداوند در اين زمينه مانند ديگر زمينه ها عامل مهمي است . چه بسا وحي و پيامبران هم در اين زمينه دخالت مستقيم داشته باشند، هم چنان كه در زمينه صنعت و تكنولوژي دخالت داشته اند، مثلا حضرت نوح صنعت كشتي سازي را به تعليم خداوند ياد گرفت و به انسان ها ياد داد:

فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا ؛(1)

ما به نوح وحي كرديم كه: «كشتي را در حضور ما، و مطابق وحي ما بساز.

حضرت داود به تعليم خداوند به صنعت ذوب آهن و ساختن زره و آلات جنگي دست يافت:

وَ عَلَّمْناهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُم؛ (2)

 ساختن زره را به خاطر شما به او تعليم داديم، تا شما را در جنگ هاي تان حفظ كند. آيا شكرگزار (اين نعمت هاي خدا) هستيد؟

َوَ أَلَنَّا لَهُ الْحَديدَ؛ (3)

 آهن را براي او نرم كرديم.

بنا بر اين بعيد نيست در وضع لغات و اختراع خط هم وحي دخالت مستقيم داشته است، گر چه روايت و آيه اي كه از اين مطلب آگاهي صريح بدهد ، نيافتيم.

اما نزول يعني مفاهيم وحياني از عالم ملكوت و معنا كه برتر و عالي تر و بلند مرتبه تر از عالم دنيا است ، تنزل كند و در قالب لفظ و سوره و آيه  يا نوشته بر الواح درآيد و به قلب پيامبر نازل شود يا به دست او برسد و او بر مردم بخواند و به آنان ارائه دهد تا با سرلوحه قرار دادن وحي نازل شده و عمل به آن ، اوج يابند و شايسته آسماني شدن و باريافتن به عالم ملكوت را پيدا كنند.

پس نزول مكاني نيست، بلكه از عالم بلند مرتبه تر به عالم پايين مرتبه است.

اين كه آيا ممكن بود زباني غير عربي با واژگاني ديگر پديد آيد، همه چيز امكان داشته ،ولي هر ممكني تا مقدمات و لوازمش حاصل نشود ، وجود نمي يابد . آنچه حاصل شد ، مقدماتي بود كه به وجود آمدن زبان عربي منتهي شد . پيامبر در بين قومي كه به اين زبان تكلم مي كردند ، مبعوث شد . لازم بود با اين زبان تعاليمش را ارائه دهد تا مخاطبان بفهمند. آيا عوامل ديگري هم در علم الهي براي اين مطلب وجود داشته؟  خبر نداريم و در قبال آن تكليفي هم نداريم.

پي نوشت ها:

1. مؤمنون (23) آيه 27.

2. انبياء (21) آيه 80.

3. سبأ (34) آيه 10. 

قرآن به صورت هاي مختلف نازل شده است....

قرآن به صورت هاي مختلف نازل شده است. سوره هاي كوتاه و بعضي سوره هاي بلند به طور كامل و يكجا بر پيامبر اكرم (ص) نازل مي شدند و حضرت آنان را بر مردم تلاوت مي كرد. مثل سوره انعام كه يكجا نازل شده است. پس درباره اين سوره ها كه يكباره و به طور كامل نازل شده آيه اي از سوره هاي ديگر نازل نمي شده، اما در مورد بعضي سوره هاي بزرگ كه يكجا نازل نشده مثل سوره بقره دو صورت بوده در بعضي سوره ها تا سوره كامل و تمام نمي شده آيه اي از سوره ديگر نازل نشده چرا كه تكرار شدن آيه بسم الله الرحمن الرحيم نشانه تمام شدن سوره قبل و شروع سوره جديد بود و گاهي هم در اثر حوادث و وقايعي آياتي نازل مي شد كه پيامبر مي فرمود اين آيات را در فلان جاي فلان سوره قرار دهيد. مثل آيه 281 بقره كه برخي معتقدند آخرين آيه اي بود كه بر پيامبر نازل شد و به دستور پيامبر در آنجا قرار گرفت يا آيه « اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي...» كه در مورد نصب علي بن ابيطالب است و مربوط به واقعه غدير مي باشد ميان دو جمله از آيه 3 سوره مائده قرار گرفت.(1)

پي نوشت:

1. حجتي، محمد باقر، تاريخ قرآن كريم، ص38-62.

 

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

سلام ممنون از لطفتون نماز روزتون ان شا الله مورد قبول درگاه حق قرار بگیره سوالم این بود: دلیل تکرار بعضی آیات قرآن در سوره های مختلف چیست؟ آیا دلالت بر توجه بیشتر نسبت به آن آیه است یا بدلیل خیلی مهم بودن آن آیات لطفا توضیح کاملی دهید 

با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
قرآن کتاب تربيت است و تربيت بر ذکر و يادآوري و تکرار است.
اما در قرآن تکرار به معنايي که در ذهن ما است، وجود ندارد زيرا در هر موردي که مثلا داستان موسي بيان شده، گوشه اي از آن براي بيان پيامي خاص بيان شده و در جاهاي ديگر از زاويه هاي ديگر براي رساندن پيام هاي ديگر؛ و چون تکرار معهود و متعارف، در قرآن نيست و هر موردي پيام و نکته خاص خود را دارد و در هر بار با تامل خواندن هم ، تلاوت کننده به نکته هاي جديدي دست مي يابد، به همين جهت تلاوت کننده از تلاوت هاي پي در پي خسته نمي شود بلکه قرآن هميشه براي او جديد و داراي پيام هاي جديد است.
اگر در داستان حضرت موسي در مواضع مختلف دقت کنيد، مي بينيد در هر موردي يک زاويه روشن و بيان شده و از آن درس هايي ارائه شده که در موارد ديگر، آن زاويه مدنظر نبوده و زاويه ديگري مورد نظر واقع شده است.
اگر با تامل به اين نکته به قرآن مراجعه کنيد ، تکرار نمي يابيد و اگر تکرار يافتيد، با ما هم در ميان بگذاريد.
البته جمله هاي تکراري در قرآن هست ، ولي همين جمله ها، مفهوم ها و مفاد مختلف دارند . در مواردي هم تاکيد است که تکرار را لازم مي سازد.
بعضى از مفسران بر اين اعتقادند كه يك آيه در هر بار تكرار ، معناى ويژه اى را القا مى كند .(1)
در پايان به برخي از حكمت هاي تكرار توجه شما را جلب مي كنيم
1.آياتى كه تكرار شده اند ، هر كدام اهداف خاصى را تعقيب مى كنند . اين گونه نيست كه آيات تكرارى ، همه يك مسأله را مورد بررسى قرار دهند ; بلكه آيات قرآن كريم به مناسبت هاى مختلف مكرر شده است .
2 . تكرار در ارائه انديشه ها و آراى مشخص به مردم ، به استقرار و تثبيت آن ها در ذهن ها مى انجامد .
3 . «تكرار» ، يادگيرى را ـ اعم از اين كه آموخته انسان يك عادت نيك باشد يا زشت ـ آسان تر مى كند . گاهى متكلم ناچار مى شود كه عين لفظ يا جمله را به خاطر اهميت يادگيرى تكرار كند .
4 . در تكرار يك جمله در طول سخن ، نوعى تأثير خطابى وجود دارد كه عرب ها بيش تر با آن آشنا هستند و اين كار ، در جريان ايراد خطبه و سرودن شعر در ميان عرب ها مرسوم بوده است و اين مسأله در آيات قرآن ، به فصاحت و بلاغت قرآن كريم ـ كه در محل خود ثابت شده ـ بازگشت مى كند .
5 . ارائه برخى حوادث يا انديشه ها به شكل هاى گوناگون و عبارت هاى مختلف ، باعث جلب توجه و تنوع مى شود و از خسته شدن شنونده و يكنواختى كلام جلوگيرى مى كند .
6 . قرآن كريم ، مسايل مورد ابتلاى مردم و جريان هاى عبرت انگيز را زياد تكرار كرده ; به طور مثال : داستان حضرت موسى(عليه السلام) و قومش را در آيات زيادى يادآور شده است . خداوند مى فرمايد: «و لقد صرّفنا فى هذا القرءَان ليذّكّروا و ما يزيدُهُم إلاّ نُفُورا ; به راستى ، ما در اين قرآن حقايق را گوناگون بيان كرديم تا پند گيرند ; ولى ، آنان جز نفرت نمى افزايد .»
7 . با توجه به اين كه در بعضى موارد ، بين آيات و سوره ها فاصله وجود دارد ، تكرار ، نقش مهمى در ايجاد ارتباط با طرح مسايل به وسيله قرآن داشته و براى ناقص نماندن مفهوم بحث ، تكرار لازم و ضرورى مى شود .(2)
پي نوشت ها:
1 . تفسير نمونه،آيت الله مكارم شيرازي و ديگران ، ج 25 ، ص 431
2 . قرآن و تبليغ ، محسن قرائتى ، ص 192 و 194 ، مركز فرهنگى درس هايى از قرآن.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.

مطلب ارسالی شما بعد تایید مدیریت در سایت نمایش داده خواهد شد.