تعقل

تدبر اين است كه قلب با توجه به عواقب در كارها مي انديشد .(1)

به خاطر اهميتي كه فكر و انديشه در شكوفايي كمالات انسان دارد، در قرآن 47 بار كلمه "عقل‌" 18 بار   "فكر"، 16 بار  "لُب‌ّ" چهار بار   "تدبر" و چند بار  "فقه‌" تكرار شده. برخي از آياتي كه در آن‌ها انسان به تفكر و تفقه فرا خوانده شده،(1) كه در زير به آن اشاره شده است .

 تدبر اين است كه قلب با توجه به عواقب در كارها مي انديشد   .(1)

 فكر و تفكر اين است كه قلب با توجه به دلائل و برهان در كار يا موضوعي مي انديشد . به گفته راغب اصفهاني فكر نيرويي است كه علم را به سوي معلوم برد. به گفته فلاسفه حقيقت تفكر مركب از دو حركت است، حركتي به سوي مقدمات هر مطلب، سپس حركتي از  مقدمات به سوي نتيجه كه مجموعه اين دو حركت سبب شناخت و معرفت اشيا مي شود . (2)

 تفقه تلاش براي فهميدن ژرف و عميق است . فقه عبارت است از آگاهي بر مطلب پنهان به كمك مطلب حاضر و موجود .(3)

اما معناي عقل و تعقل به نيرويي گويند كه انسان نفس خود را حبس كند.نگذارد كه هواها به او سرايت نمايد .در اصل از عقال به معني طنابي است كه بر پاي شتر مي بندند تا حركت نكند . از آن جا كه نيروي عقل انسان را از كارهاي ناهنجار باز مي دارد، عقل گفته مي شود .(4) به همين جهت ادراكي كه انسان دل به آن مي‏بندد و چيزي را با آن درك مي‏كند، عقل ناميده مي‏شود. هم چنين نيرويي كه به واسطه آن خير و شر و حق و باطل را از يكديگر تشخيص مي‏دهد. مقابل آن جنون، سفه و جهل است. (5)

 

براي آگاهي بيش تر در اين زمينه به كتاب پيام قرآن‌،آية الله مكارم جلد اول‌، مراجعه نماييد .

پي‏نوشت‏‌ها:

1. بقره‌، 219 ، سبأ، 46 و 266; انعام‌، 50; آل‌عمران ،191; اعراف‌، 176; رعد،3 .

 تفقّه‌: انعام‌، 65 و 98; توبه‌، 81 و 123

2.  مجمع البحرين، ج 2 ،ص 8. ماده دبر .

3. همان ،ج3 ،ص 42.

4. همان ،ص 222؛ مفردات راغب ،ماده عقل .

5. تفسير الميزان، ج 2، ص 250 و  ج 5 ،ص 267 به بعد .