۱۳۹۶/۰۳/۳۰ ۱۲:۵۷ شناسه مطلب: 95806
ماجراي خلقت انسان و نحوه آگاهي شيطان و كشاندن شان به عصيان را بايد اين گونه تبيين كرد:
محضري كه شيطان از آن رانده شد، محضر علم و شهود و محضر حق متعال بود در چنين محضري خداي متعال طرح تفصيلي خلقت آدم با همه سرگذشت هايش را با قلم تقديرش نگاشته و تصوير روشني از گل سرشت انسان بر پرده سينمايي كه به وسعت عالم بود به نمايش گزارده بود.
شيطان با ملائك مي زيست و در عالم مجردات سير مي كرد، پس اگر بگوييم علم شيطان به وجود انسان اكتسابي نبود، سخني بر حق گفتيم، زيرا وقتي موجودي همپاي ملائك در عالم مجردات و نزد حضرت حق سر به فرمان داشت، او نيز شاهد اين طرح عظيم و خود نمايان (كه موجب فخر خلايق شد) بود شاهد مثالش اين آيه شريف است:
"وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ"(1)
(به خاطر بياور) هنگامي را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روي زمين، جانشيني [نمايندهاي] قرار خواهم داد. فرشتگان گفتند: پروردگارا! آيا كسي را در آن قرار ميدهي كه فساد و خونريزي كند؟! (زيرا موجودات زميني ديگر، كه قبل از اين آدم وجود داشتند نيز، به فساد و خون ريزي آلوده شدند. اگر هدف از آفرينش اين انسان، عبادت است،) ما تسبيح و حمد تو را به جا ميآوريم، و تو را تقديس ميكنيم. پروردگار فرمود: من حقايقي را ميدانم كه شما نميدانيد.
اين آيه يعني طرح اجمالي خلقت آدم كه خداي متعال به ملائكش ارائه كرد و آن جوا ب را دادند و پاسخ خود را گرفتند كه در ادامه صورت نهايي آدم، تفصيل اين طرح و بهانه سجود فرشتگان شد اگر چه اين تفصيل در مقام خلقت انسان آشكار و در همان محدوده به ملائك عرضه شد، ولي همه آن چه كه مي بايست از اسرار خلقت بشر مي دانستند، از نگاه آنان مخفي و موجب سوال استفهام شان شد. آنان صورتي از انسان را ديدند كه وابسته به ماده و دنيا طلب و خون ريز بود! شيطان نيز از همين نقطه ضعف انسان در مسير انحراف شان استفاده كرد.
در هر صورت گفتگوي خداي متعال با ملائك شنيدني و خواندني است كه فرمود:
من قصد دارم براي خودم در زمين جانشيني خلق كنم!اين گفتگو ميان خدا و ملائك به گوش شيطان كه تا آن زمان ميان آنان و خود ملكي مجرد و مقرب در صف قدسيان بود خوب شنيده شد، اين يك گفتگوي ساده نبود، بلكه هر آن چه مربوط به امر خلقت آدم بود، تبيين شد.
از همين آيه معلوم مي شود، ملائك و نيز ابليس از سوي خود به سر گذشت انسان آگاه نشده بودند، بلكه ايشان از قبل به موضوع آفرينش چنين موجودي با همه اتفاقاتي كه بر او قابل تصور بود، تا حدي آگاهي پيدا كرده بودند كه به صورت سوال صريح به خداي خود مي گويند، آيا قصد داري موجودي افساد بر انگيز و خون ريز در زمين قرار دهي ؟....و گرنه دليلي بر اعتراض نبود و شيطان نيز ازهمين گفت و گوها به ماهيت وجودي انسان آگاه شد و فهميده بود كه اين موجود تشكيل يافته از جسم و روح است، پس از يك نظر براي ادامه حيات كاملا وابسته به ماده مي باشد، اگر چه خداي متعال در ادامه آيه به آن ها فهماند كه من چيزي را مي دانم كه شما نمي دانيد! پس معلوم مي شود ملائكه باز هم به طور كامل بر تمام ابعاد وجودي انسان و توانايي هايش اطلاع پيدا نكرده بودند كه آن سوال را مطرح كردند.
همه اين ها موجب شد شيطان بهانه خوبي براي انحراف انسان در دست داشته باشد. بقيه ماجرا را همه مي دانيم كه عاقبت موجب هبوط آدم از بهشتي شد كه خدايش آن را ارزاني آدم و حوا كرده بود.
بنابر اين، چون انسان از نظر بعد مادي اش كاملا به دنيا وابسته است، به همين دليل به طور فطري به امورمادي نظير جاه و مقام و يا مال و منال علاقه مند و حتي وابسته مي شود و اين به معناي نقطه ضعف براي انحراف انسان توسط شيطان است.و الله العالم
در تاييد اين مطالب،مي توانيد به آدرس تفاسيري كه در پي مي آيد، مراجعه كنيد. (2)
و اما درباره قسمت دوم سوال شما از نحوه انحراف شيطان انسان ها را، اين موضوع به شكل جالبي در قرآن بيان شده است كه قبل از پرداختن به آن، بايد گفت اين جمله كه شيطان مي گويد من از چهار طرف انسان را وسوسه مي كنم، ابزارآن منحصر به فريب از راه لذات مادي نيست.
خداي متعال فرمود:
"ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ" (3)
سپس از پيش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آن ها، به سراغ شان مي روم و بيشتر آن ها را شكرگزار نخواهي يافت!
در تفاسير در اين باره كه مقصود از اين كه شيطان گفته است از چهار سو به سراغ بندگان خدا مي رود و آنان را مي فريبد، نوشته است:
" جمله" ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ" بيان نقشه و كارهاي او است، ميگويد: ناگهان بندگان تو را از چهار طرف محاصره ميكنم تا از راهت به دربرم. و چون راه خدا امري است معنوي ناگزير مقصود از جهات چهارگانه نيز جهات معنوي خواهد بود نه جهات حسي.(4)
درتفسير ديگر نوشته شده است:
شيطان، براي تاييد و تكميل گفتار خود، اضافه كرد كه نه تنها بر سر راه آنها كمين ميكنم بلكه" از پيشرو، و از پشت سر، و از طرف راست، و از طرف چپ از چهار طرف، به سراغ آن ها ميروم، و اكثر آن ها را شكرگزار نخواهي يافت...
ممكن است تعبير بالا، كنايه از اين باشد كه شيطان، انسان را" محاصره" ميكند و سعي دارد به هر وسيلهاي كه ممكن است براي وسوسه و گمراهي او بكوشد، و اين تعبير در كلمات روزمره نيز ديده ميشود، كه ميگوييم فلان كس از چهار طرف گرفتار قرض يا بيماري يا دشمن شده است.
و اينكه سمت بالا و پائين ذكر نشده به اين دليل است كه انسان معمولا در چهار سمت، حركت و فعاليت دارد.
اما در روايتي كه از امام باقر(ع) نقل شده، تفسير عميق تري براي اين چهار جهت ديده ميشود، آن جا كه ميفرمايد: منظور از آمدن شيطان به سراغ انسان از" پيش" رو اين است كه آخرت و جهاني را كه در پيش دارد در نظر او سبك و ساده جلوه ميدهد، و منظور از" پشت سر" اين است كه آن ها را به گرد- آوري اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت ميكند، و منظور از" طرف راست" اين است كه امور معنوي را به وسيله شبهات و ايجاد شك و ترديد، ضايع ميسازد، و منظور از" طرف چپ" اين است كه لذات مادي و شهوات را در نظر آن ها جلوه ميدهد.(5)
البته همانطور كه ذيل آيه 30 بقره مفسران آورده اند
پي نوشت ها :
1. سوره بقره،آيه 30.
2. ر ك، ترجمه تفسير الميزان، موسوي همداني محمد باقر، قم، انتشارات اسلامي، سال 1374 ه ش، چاپ پنجم، ج1، ص 178 و رك،مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات اسلاميه،سال 1374 ه ش، چاپ اول، ج1، ص 174.
3. سوره اعراف،آيه 17.
4. ترجمه تفسير الميزان پيشين، ج1، ص 178.
5. تفسير نمونه پيشين، ج6، ص 110.