مخلصین

استدلال مذكور در صدد تبيين عصمت أنبياء در مقام عمل مي باشد

استدلال مذكور در صدد تبيين عصمت أنبياء در مقام عمل (گذشته از مقام تلقي و ابلاغ وحي ) مي باشد و در توضيح اين استدلال بايد بگوييم كه از آيات كريمه قرآن بر مي آيد كه در ميان انسان ها كساني هستند به نام بندگان «مخلَص» كه شيطان طمعي در گمراه كردن آنها ندارد چنانكه ابليس بعد از رانده شدن از درگاه الهي قسم خورد و گفت: «قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ

إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ(1) « گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد مگر بندگان مخلَص تو، از ميان آنها» مخلَصين چگونه بندگاني هستند كه خود ابليس هم مي دانست كه نمي تواند آنان را اغواء كند. ايشان چه بندگاني هستند و چه خصوصياتي دارند؟

 از تعبير مخلَص مي توان استفاده كرد كه آنان كساني هستند كه خداوند متعال ايشان را براي خودش خالص كرده است لازم به تذكر است كه مخلَص غير از مخلِص (به كسر لام) است؛ مخلِصين كساني هستند كه خودشان كار را خالص انجام مي دهند ولي مخلَصين انسان هايي هستند كه خدا آنها خالص كرده است و نه تنها عملشان بلكه خودشان هم مخلَص هستند يعني سراسر وجودشان براي خدا خالص شده است ديگر در اين افراد بهره اي براي شيطان وجود ندارد اين تعبير مخلَص تقريبا بر همان اصطلاح معصوم منطبق مي شود ما وقتي مي گوييم معصوم يعني بنده اي كه خدا او را از گناهان حفظ كرده است.(2)

در قرآن تعبير معصوم نداريم؛ تعبيري كه منطبق بر آن مي شود مخلَص است؛ بندگاني كه خدا آنها را خالص براي خودش قرار داده و سهمي براي شيطان در وجود آنها نيست و بگونه اي هستند كه شيطان هم طمعي در اغواء آنها ندارد.

 قرآن عده اي از انبياء را اسم مي برد كه از بندگان مخلصند و در وصف آنان فرموده:« إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصين» (3) «چرا كه او از بندگان مخلص ما بود» در جاي ديگر مي فرمايد:«إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً»(4) « كه او مخلص بود» هچنين بعد از ذكر نام عده اي از پيامبران مي فرمايد:« إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بخَِالِصَةٍ ذِكْرَي الدَّارِ وَ إِنهَُّمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَينْ‏َ الْأَخْيَارِ» (5) « ما آنان را با موهبت ويژه‏اي- كه يادآوريِ آن سراي بود- خالص گردانيديم. و آنان در پيشگاه ما جدّا از برگزيدگان نيكانند»

در مواردي تصريح شده است كه خدا عنايت دارد كه كارهاي زشت را از آنان دور كند و وجودشان را از انحرافات و پليدي ها مصون بدارد. چنانكه وقتي  داستان علاقمندي همسر عزيز مصر به حضرت يوسف و مهيا ساختن محيط گناه را بيان مي كند مي فرمايد ما برهان الهي را به يوسف نشان داديم تا او را از پليدي و زشتي بر كنار كنيم و اين كار ما بدين سبب بود كه حضرت يوسف در زمره مخلَصين بود:« كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصين» (6) « اين چنين كرديم تا بدي و فحشا را از او دور سازيم چرا كه او از بندگان مخلص ما بود.»

از مجموع اين آيات استفاده مي شود كه تعبير مخلَص كه در برخي آيات به انبياء نسبت داده شده اشاره به مقام عصمت ايشان در مقام عمل دارد بگونه اي كه از ارتكاب سوء و فحشا در امانند و شيطان طمعي در اغواي آنان ندارد.(7)

در عين حال اگر اين استدلال را قانع كننده نمي دانيد مي توانيد علت قانع كننده نبودن را براي ما ارسال كنيد تا به بحث و بررسي در خصوص آن بپردازيم.

پي نوشت ها:

1. ص(38) آيه 82-83.

2. البته بايد گفت اين با اختيار منافاتي ندارد. زيرا خداوند متعال قبل از خلقت ايشان به لياقت و شايستگي اختياري ايشان علم داشته و لذا متناسب با لياقت اختياري ايشان مقام عصمت را به ايشان داده است.

3. يوسف(12) آيه 24.

4. مريم(19) آيه 51.

5. ص (38) آيه 46 -47.

6. يوسف(12) آيه 24

7. ر.ك: آيت الله مصباح يزدي، راه شناسي (معارف قرآن 4)، قم، انتشارات مؤسسه امام خميني (ره)، 1384، ص 158.