عقیل

در كتب روايي آمده آن شخص كاسب نبود، بلكه سائلي بيابان نشين بود. در مناقب ابن شهر آشوب آمده كه :« سأله أعرابي شيئا...(1) ؛ بيابان نشيني از حضرت چيزي را درخواست نمود...».

 كمك نمودن حضرت به  سائل از اموال شخصي خود  صورت گرفته ،نه از بيت المال . در روايت مذكور تعبيري كه دلالت بر پرداخت آن از بيت المال باشد ،وجود ندارد، بلكه قرائني در روايت وجود دارد كه دلالت دارد بخشش از اموال شخصي حضرت بود، زيرا  اين جا فرمود: طلا و نقره نزد من يكسان هستند.

 روشن است  يكسان بودن در جايي مطرح است كه اموال مذكور شخصي باشد، نه اينكه حضرت نسبت به اموالي كه مربوط به بيت المال  است ،اين تعبير را داشته باشد.

 درخواست عقيل مربوط به زياده طلبي نسبت به بيت المال بوده  ، شايد گمان مي‏كرد اموال در اختيار حاكم اسلامي است كه هرگونه مايل باشد ،در آن تصرف كند ،به خصوص اينكه زمان عثمان را مشاهده كرده بود كه خليفه وقت با اين اموال چه‏ها مي‏كرد.

بنابراين تناقضي در رفتار حضرت وجود ندارد.

 حضرت مي دانست اين مراد دروغ نمي گويد و زياده خواه نيست . از اين رو فرمود :ببينيد مشكل او با چه حل مي شود. اگر با نقره ، نقره بدهيد ( نبايد طلا بدهيد ) اگر با طلا....پس حضرت اضافه بر نياز مرد را اجازه نداد.

 با توجه به شخصيت عقيل نمي توان گفت كه با علم به اين كه اين كار خلاف شرع است ، تقاضاي خلاف شرع كرده است، بلكه چه بسا فكر مي كرد حضرت  اين اجازه را دارد. از اين رو بعد از اين كه با عكس العمل حضرت مواجه شد، قانع شد  و اصرار نكرد.

پي نوشت :

1. ابن شهر آشوب، مناقب آل أبي طالب (عليهم‏السلام)، قم، مؤسسه انتشارات علامه ، 1379ق، ج 2 ، ص118.

 

با توجه به اين مطلب چرا حضرت اميرالمؤمنين سلام الله عليه براي ازدواج با ام‌البنين (س) به سراغ عقيل آمد كه علم انساب مي‌دانست؟

در مورد علم پيامبر و امام زياد بحث شده و آيات و روايات هم در اين زمينه فراوان است. شك نيست كه پيامبر و امام علم استقلالي به غيب ندارند .از پس پرده و منايا و بلايا و نسب و طهارت مولد افراد و ... كه جلوه هاي مختلف علم غيب است ، به خودي خود آگاهي ندارند.
رسول خداست كه به بيان قرآن مي فرمايد:
ُوَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ؛ (1)
اگر از غيب (بالاستقلال ) با خبر بودم ، سود فراواني براي خود فراهم مي‏كردم ، و هيچ بدي (و زياني) به من نمي‏رسيد.
از طرف ديگر شكي نيست كه خداوند عالم مطلق به جهان ملك و ملكوت است . همه اجزاي جهان در حضور اوست . هيچ ذره اي از محضر علمي خدا غايب نيست:
وَ ما تَكُونُ في‏ شَأْنٍ وَ ما تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُوداً إِذْ تُفيضُونَ فيهِ وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين؛ (2)
در هيچ حال (و انديشه‏اي) نيستي، و هيچ قسمتي از قرآن را تلاوت نمي‏كني، و هيچ عملي را انجام نمي‏دهيد، مگر اينكه ما گواه بر شما هستيم ،در آن هنگام كه وارد آن مي شويد! هيچ چيز در زمين و آسمان، از پروردگار تو مخفي نمي‏ماند حتّي به اندازه سنگيني ذرّه‏اي، و نه كوچك تر از آن و نه بزرگ تر، مگر اين كه (همه آن ها) در كتاب آشكار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است!
خداوندي كه قاهر و مسلط بر جهان است و همه جهان محضر اوست ، مي تواند بندگاني را برگزيند. بر همه ملك و ملكوت يا بر حوزه هايي از ملك و ملكوت (كه خودش مصلحت مي داند) آگاه گرداند . بنا به آيات قرآن چنين برگزيدگي صورت گرفته و برگزيدگان خدا به اذن و اراده او بر همه جهان غيب يا بر حوزه هايي از آن مطابق اراده خدا آگاهي دارند:
ِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَي الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبي‏ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاء؛ (3)
چنين نبود كه خداوند شما را از اسرار غيب، آگاه كند (تا مؤمنان و منافقان را از اين راه بشناسيد. اين بر خلاف سنت الهي است) ولي خداوند از ميان رسولان خود، هر كس را بخواهد برمي گزيند (و قسمتي از اسرار نهان را كه براي مقام رهبري او لازم است، در اختيار او مي‏گذارد.)
پس هيچ منعي ندارد كه امامان به اذن خدا بر اين علوم آگاهي داشته باشند . بنا بر روايات دارند ؛ اما اين علم كه به امامان داده شده ، بايد در راستاي رسالت هدايتي كه بر دوش آنان گذارده شده ، مورد استفاده قرار گيرد . اجازه ندارند جز در مواقع خاص كه خدا اجازه داده ، اين علم را به كار گيرند .
امام علي علاوه بر اين كه به افاضه خدايي از اين علوم بهره مند است ، مجاز نيست در امور شخصي از آن بهره بگيرد . بنا به بهره گيري در امور شخصي از اين علم هم ندارد . برادرش در اين زمينه تبحر خاصي دارد . امام كه مجاز نيست و ضرورتي ندارد در اين زمينه به علم امامت مراجعه كند ، از برادر كمك مي گيرد تا با توجه به آگاهي وسيعي كه به انساب عرب و ويژگي هاي هر قبله دارد ، فردي مناسب كه ويژگي هاي شجاعت و سخاوت و ... را در خود جمع دارد ، براي همسري او بر گزيند . اين گونه كمك گرفتن در زندگي پيامبران و معصومين بي شمار است . با علم غيب افاضي آنان هيچ منافاتي ندارد.
شبي كه حضرت علي (ع) در بستر پيامبر(ع) خوابيد، اگر مي دانست كه كشته نمي شود، فضيلتي براي حضرت نبود، در حالي كه هم در قرآن (4) و هم در روايت ذيل همين آيه ،اين كار را يكي از فضايل حضرت شمرده است، پس در اين جا هم حضرت به اذن الهي از آينده اين كار آگاه نبود.
خداوند متعال در برخي موارد به خاطر مصلحت هايي معصومان را به علم غيب آشنا نمي كند .
پي نوشت ها :
1. اعراف (7) ايه 188.
2. يونس (10) آيه 61.
3. آل عمران (3) آيه 179.
4.بقره (2) آيه 207