تکرار توبه

توبه از گناه، واجب شرعی است که انسان نیت کند تمام تلاش خود را بکار می گیرد که دیگر مرتکب عمل حرام، بخصوص آنچه تا حال انجام می داده است نشود.
چگونگی توبه از گناهان

پرسش:
برای گناهان، چند بار باید توبه کرد؟ آیا هر بار یادمان آمد باید باز توبه کنیم یا یک‌بار توبه کافی است؟
 

پاسخ:
لطف خداوند شامل حال انسان گشت و بابی به نام توبه برای بازگشت دوباره انسان به آغوش خداوند باز شد. مهربانی او اقتضا می‌کند که اگر صدبار هم توبه خویش را شکستیم باز به‌سوی او برگردیم چراکه او کریم است و با کریمان کارها دشوار نیست.
 برخی تصور می‌کنند به‌محض اینکه از انجام گناه خود پشیمان شدند؛ یعنی توبه صورت گرفته است حال‌آنکه برای توبه شرایطی وجود دارد که تا محقق نشود توبه انجام نمی‌پذیرد. مهم‌ترین و اولین شرط توبه ندامت نسبت به انجام گناه است. وقتی انسان گناه کرده و بعد از گناه خود حقیقتاً پشیمان شد؛ یعنی گام در مسیر توبه نهاده است. 
قدم بعدی عزم و تصمیم جدی بر ترک گناه است بدین معنا که انسان با خود و خدا قرار محکمی ببندد مبنی بر ترک همیشگی گناه. در ادامه وظیفه شخص توبه‌کار جبران گناهان گذشته است. چنانچه حق‌الله بر گردن اوست باید ادا کند و اگر حق‌الناسی اعم از مادی و معنوی بر عهده دارد باید به جبران آن همت گمارد و رضایت صاحب حق را بگیرد.

توبه دفعی یا تدریجی
آنچه در ترک گناه اولویت دارد، ترک دفعی گناه است بدین معنا که انسان دفعتاً از تمام گناهان توبه نماید و درصدد جبران همه خطاهای خویش برآید؛ اما چنانچه شخصی چنین اراده‌ای را در خود سراغ ندارد می‌تواند به شکل تدریجی اقدام به توبه نماید. منظور از ترک تدریجی گناه این است که شخص یک یا چند گناهی که بیش از سایر گناهان مبتلا می‌شود را انتخاب نموده و تمام همت خویش را بر ترک آن‌ها گمارد. بعد از موفقیت در ترک این چند گناه، دوباره همین روش را برای ترک سایر گناهان به کار گیرد.
بنابراین برای گناهان می‌توان یک‌بار توبه کرد و تمامی گناهان را کنار گذاشت و یا هر دفعه برای تعداد مشخصی از گناه توبه نمود. اینکه انسان هر بار به یاد گناهان خویش بیفتد اگر گناهان را ترک نموده نیاز به توبه نیست؛ اما احساس ندامت و پشیمانی و عذرخواهی از خداوند همواره حتی بعد از توبه بر ما لازم است. البته این احساس تا جایی مورد تأیید است که انسان را به افسردگی و خمودی نکشاند؛ بلکه او را به فعالیت و جبران گناه و تلاش برای رسیدن به مقامات بالاتر ترغیب نماید. قرآن می‌فرماید: ﴿وَهُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَعْفُو عَنِ السَّیِّئَاتِ وَیَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ﴾؛ «او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدی‌ها را می‌بخشد و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند». (1)

فطرت پاک
انسان فطرتاً پاک آفریده شده و گناه، فطرت انسان را مکدر می‌کند؛ اما توبه از گناه منجر می‌شود دوباره قلب انسان سلیم گردد و قلبی که سلیم شود ذاتاً مقبول خدا می‌گردد. امام باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کَمَنْ لاذَنْبَ لَهُ، وَ الْمُقیمُ عَلَى الذَّنْبِ وَ هُوَ مُسْتَغْفِرٌ مِنْهُ کَالْمُسْتَهْزِءُ»؛ (۲) «کسی که از گناه خویش توبه [کامل و جامع‌الشرایط] کند، مانند کسی است که گناهی از او سر نزده، امّا کسی که گناه را ادامه می‌دهد درحالی‌که از آن استغفار می‌کند، مانند کسی است که استهزاء می‌نماید».

انواع توبه
امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «التَّوبَهُ حَبْلُ اللّه و مَدَدُ عِنایَتِهِ و لا بُدَّ للعبدِ مِن مُداوَمهِ التّوبَهِ علی کُلِّ حالٍ و کلُّ فِرقَهٍ مِن العِبادِ لَهُم تَوبَهٌ، فتَوبَهُ الأنبیاءِ مِنِ اضْطِرابِ السِّرِّ و تَوبَهُ الأصْفیاءِ مِن التَّنفُّسِ و تَوبَهُ الأولیاءِ مِن تَلْوِینِ الخَطَراتِ و تَوبَهُ الخاصِّ مِن الاشْتِغالِ بِغَیرِ اللّه و تَوبَهُ العامِّ مِن الذُّنوبِ»؛ (۳)«توبه، ریسمان خدا و لشکر عنایت اوست. بنده باید درهرحال بر توبه مداومت ورزد. هر گروهی از بندگان را توبه‌ای است: توبه انبیا از اضطراب درون، توبه اصفیا از نَفَس کشیدن [بدون یاد خدا]، توبه اولیا از وارد شدن خطورات گوناگون به دل، توبه خاصّان از پرداختن به غیر خدا، و توبه عوام از گناهان است».

نتیجه:
بعد از انجام هر گناه، توبه‌کردن واجبی شرعی می‌شود که بر شخص خطاکار لازم است بدان همت گمارد. اگر توبه حقیقی باشد انسان دوباره به سمت گناه بازنمی‌گردد؛ بنابراین همان یک‌بار توبه برای گناه کافی است به شرطی که رجوع دوباره‌ای به گناه وجود نداشته باشد؛ اما اگر شخص توبه‌اش را شکست و برخلاف قول و قرارش دوباره گناه کرد در این حالت توبه دوباره برای او واجب می‌شود و باید اقدام کند. نهی از به تأخیر انداختن توبه، مذمت تسویف یعنی امروز و فردا کردن در توبه، پرهیز از اصرار بر گناه و تأکید بر مداومت بر توبه ازجمله مؤلفه‌های لازم در جبران گناهان است.

پی‌نوشت‌ها:
1. سوره شوری، آیه ۲۵.
2. الشیخ الکلینی، الکافی، المحقق / مصحح: غفاری علی‌اکبر و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق، ج ۲، ص ۴۳۵.
3. المجلسی، الشیخ محمدباقر بن محمدتقی، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، ۱۴۰۳ هـ. ق، ج ۶، ص ۳۱.