پرسش:
در آیه 52 سوره احزاب به پیامبر گفته میشود از این به بعد اجازه نداری تعداد همسرانت را تغییر دهی هرچقدر هم شگفتزده شوی از زیبایی آن زن ﴿ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُن﴾. این برایم نامفهوم و عجیب است. مگر ملاک پیامبر در انتخاب همسر فقط زیبایی بوده؟ مگر پیامبر با دیدن زن زیبا تحت تأثیر قرار میگرفته؟ چرا قرآن چنین تعبیری میآورد؟ این تعبیر را اگر برای مردی بگوییم نشانه هوس بازی اوست. چرا قرآن چنین تعبیری برای پیامبر خدا به کار میبرد آیا تعبیر بهتر و مناسبتری نمیشد به کار برد؟
پاسخ:
خداوند متعال در قرآن کریم شش گروه از زنان را بر پیامبر اسلام صلیالله ¬علیه ¬و آله حلال نموده و اجازه ازدواج داده است (۱) که آن شش گروه عبارتاند از:
1. زنانى که مهرهاى آنها را داده است.
2. دخترعموهای آن حضرت،
3. دخترعمههایش،
4. دختران دایى،
5. دخترخالههایی که با او مهاجرت کردند،
6. زنى که خودش را به او بخشیده است. (۲)
سپس در آیه دیگری فرمود: ﴿ لا یَحِلُّ لَکَ النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ وَ کانَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ رَقیباً﴾؛ [غیر از زنهایى که گفته شد] از این پس زنان دیگر براى تو حلال نیست و [نیز] جایز نیست که آنان را به همسرانى دیگر تبدیل کنى گرچه زیبایى آنان تو را خوش آید، مگر کنیزى که مالکش شوى؛ و خدا نگهبان و مراقب همهچیز است. (۳)
این آیه در بیان توقف ازدواج پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله بعد از گرفتن 9 زن از بین این شش طایفه است؛ یعنی بعد از این زنان که از بین این شش طایفه تزویج کردهاى زن دیگرى بر تو حلال نیست و نیز نمىتوانى یکى از اینها را طلاق دهى و زن دیگرى را بهجای آن بگیرى، هرچند زیباتر هم باشد؛ و ازدواج تو را به همین نُه نفر محدود و متوقف مینماییم، مگر خریدن کنیزان. (۴)
نکته ادبی
واژه «حُسن» منحصر به زیبایی صورت و شکل نیست، بلکه مفهوم وسیعی دارد و هر خوبی و نیکی را شامل میشود؛ لذا زیبایی ظاهری یکی از مصادیق حُسن است. در قرآن کریم نیز فارغ از مشتقات «حسن» که زیاد است، خصوص واژه «حُسن» در مصادیق و موارد متعدد و مختلف به کار رفته و واضح و مسلّم است که همه به معنای زیبایی شکلی و ظاهری نیست؛ بنابراین، حسن و نیکویی میتواند ناظر به جمال یا تمکن مالی و ثروت یا مقام و موقعیت یا ... باشد و لزوماً منحصر به زیبایی شکلی و ظاهری نیست. به فرض هم حُسن در این آیه را زیبایی شکلی و ظاهری معنا کنیم، بامطالعه مطالبی که در ادامه میآید، به این شبهه پاسخ داده میشود.
علت حکم
تعبیر ﴿ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ﴾؛ در آیه بدین معنا نیست که -العیاذ بالله- پیامبر اسلام هوسران باشد، بلکه دو احتمال درباره آن میتوان در نظر گرفت:
1. انسان بودن پیامبر صلیالله علیه و آله پیامبر نیز همانند دیگر انسانها دارای طبع و غریزه انسانی است، چنانکه خداوند حکیم در قرآن میفرماید: ﴿ قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ﴾؛ بگو من فقط بشرى هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحى مىشود (۵) و اقتضای بشر بودن ایشان این است که او نیز همانند دیگر انسانها، دارای احساس و عاطفه و زیبا پسندی است؛ بنابراین به پیامبر سفارش میشود اگرچه زیبایی زنی تو را به شگفتی آورد، هرچند که تو نیز مانند همه انسان ها زیبایی را دوست داری، نمیتوانی با آن زن ازدواج کنی. (۶)
2. کنایی بودن تعبیر
پیامبر اسلام از ناحیه قبائل مختلف تحتفشار بود که از آنها همسر بگیرد و هر یک از قبائل مسلمان افتخار میکردند که زنى از آنها به همسرى پیامبر صلیالله علیه و آله درآید. پیوند زناشویى با این اقوام تا حدى براى پیامبر و اهداف اجتماعى و سیاسى او مشکلگشا بود، ولى طبیعى است اگر از حد بگذرد، خود مشکلآفرین میشود و هر قبیلهای چنین انتظارى را دارد، لذا خداوند حکیم با یک قانون محکم جلو این کار را گرفت و او را از هرگونه ازدواج مجدد و یا تبدیل زنان موجود نهى کرد.
در این وسط شاید افرادى بودند که براى رسیدن به مقصود خود به این بهانه متوسل میشدند که همسران تو غالباً بیوه هستند و در میان آنها زنان مسنى یافت میشوند که هیچ بهرهای از جمال ندارند، شایسته است که با زنى صاحبجمال ازدواج کنى؛ قرآن مخصوصاً روى این مسئله نیز تأکید مىکند که حتى اگر زنان صاحبجمالی نیز باشند حق ازدواج با آنها نخواهى داشت.
به این ترتیب در این آیه خداوند در حالی که شخص پیامبر را مخاطب قرار میدهد اما حکمی را بهوسیله کنایه برای عموم قبایل در آن زمان بیان میفرماید که به دستور الهی از این پس ایشان قادر به هیچ ازدواجی با زنان آزاده نیست. اگر رسول خدا به دنبال همسران بیشتر بود، میتوانست از استثنایی که در این حکم آمده و کنیزان را از محدودیت ازدواج خارج میکند، استفاده کند اما به گواهی تاریخ، ایشان از این استثناء نیز استفاده نکرده است. (۷)
نتیجه:
واژه «حُسن» منحصر به زیبایی صورت و ظاهر نیست و مفهوم وسیعی دارد و هر نیکی و خوبی (اعم از جمال یا تمکن مالی و ثروت یا مقام و موقعیت یا ...) را شامل میشود. از طرفی تعبیر ﴿ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ﴾؛ در آیه بدین معنا نیست که -العیاذ بالله- پیامبر هوسران باشد، بلکه دو احتمال درباره آن میتوان در نظر گرفت:
1. پیامبر نیز همانند دیگر انسانها دارای طبع و غریزه انسانی است و اقتضای بشر بودن ایشان این است که او نیز همانند دیگر انسانها، زیباپسند است؛ بنابراین به پیامبر سفارش میشود اگرچه زیبایی زنی تو را به شگفتی آورد، نمیتوانی با آن زن ازدواج کنی.
2. پیامبر اسلام از ناحیه قبائل مختلف تحتفشار بود که از آنها همسر بگیرد، خداوند حکیم او را از هرگونه ازدواج مجدد و یا تبدیل زنان موجود نهى کرد. در این وسط شاید افرادى براى رسیدن به مقصود خود به این بهانه متوسل میشدند که در میان همسرانت زنان مسنى یافت میشوند که هیچ بهرهای از جمال ندارند، شایسته است که با زنى صاحبجمال ازدواج کنى، قرآن مخصوصاً روى این مسئله نیز تأکید مىکند که حتى اگر زنان صاحبجمالی نیز باشند حق ازدواج با آنها نخواهى داشت. به این ترتیب در این آیه خداوند در حالی که شخص پیامبر را مخاطب قرار می دهد، اما حکمی را بهوسیله کنایه برای عموم قبایل در آن زمان بیان میفرماید که به دستور الهی از این پس ایشان قادر به هیچ ازدواجی با زنان آزاده نیست.
نکته: اگر رسول خدا به دنبال همسران بیشتر بود، میتوانست از استثنایی که در این حکم آمده و کنیزان را از محدودیت ازدواج خارج میکند استفاده کند، اما به گواهی تاریخ، ایشان از این استثناء نیز استفاده نکرده -است.
منابع برای مطالعه بیشتر:
ابوالقاسم زاده، مجید، مقاله کنکاشی درباره علل تعدد همسران پیامبر صلیالله علیه و آله، مجله معرفت، 1385 ش، شماره 108.
پینوشتها:
1. ﴿ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَکَ أَزْواجَکَ اللاَّتی آتَیْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَکَتْ یَمینُکَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ وَ بَناتِ عَمِّکَ وَ بَناتِ عَمَّاتِکَ وَ بَناتِ خالِکَ وَ بَناتِ خالاتِکَ اللاَّتی هاجَرْنَ مَعَکَ وَ امْرَأَهً مُؤْمِنَهً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِیِّ إِنْ أَرادَ النَّبِیُّ أَنْ یَسْتَنْکِحَها خالِصَهً لَکَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَیْهِمْ فی أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ لِکَیْلا یَکُونَ عَلَیْکَ حَرَجٌ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً﴾؛ سوره احزاب، آیه 50.
2. طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمدجواد، ناصرخسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش، ج 8، ص 575.
3. سوره احزاب، آیه 52.
4. حسینی شاهعبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثناعشری، میقات، تهران، چاپ اول، 1363 ش، ج 10، ص 473.
5. سوره کهف، آیه 110.
6. مجمعالبیان، پیشین، ج8، ص 576.
7. ر.ک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374 ش، ج17، ص 391- 392.