پاسخ:
گره انداختن در کار دیگران همان سحر و جادو است و با دعانویسی متفاوت است. سحر و جادو یک واقعیت است و از خود اثر میگذارد. سحر و جادو به شکل کلی وجود دارد، یعنی امری واقعی و از علوم غریبه است. تأثیر و کارایی خود را در محدوده مشخصی و بر افراد معینی خواهد داشت. تبیین دقیق این امر چندان کار آسانی نیست؛ اما در این اندازه مشخص است که بر اساس روایات متعدد دینی کسانی که دارای اعمال خاصی مانند عمل به برخی توصیههای معصومان برای در امان ماندن از این آفات باشند، مورد صدمه و آسیب سحر و جادو نخواهند بود؛ پس اثر سحر مطلق و بر روی همه افراد نیست.
سحر و جادو یک سبب است که ساحر با به کار بردن آن بر کارهایی مختلف توانمند میگردد. انسان میتواند با تعلیمات خاص، یا با تقویت نفس و روح و. به کارهایی دست زند و چون علت تحقق یابد، معلول نیز تحقق مییابد. خداوند نیز با ایجاد نظام اسباب و مسببات به آن اجازه داده، اما اینکه انسانی چگونه استفاده کند، درراه درست یا نادرست مربوط به خود اوست و خداوند از او سلب اختیار نمیکند.
درعینحال در همان بخش نیز اگر خداوند اراده نماید، سحر آنها، باطل میشود. قدرت الهی برتر از آن است که ساحران بتوانند با آن رویارویی کنند، همانگونه که در داستان حضرت موسی (ع) و ساحران، با معجزه حضرت، سحر جادوگران باطل شد، بهگونهای که حتی ساحران به اعجاز و برتر بودن معجزه از سحر آگاه شدند و به خداوند و حضرت موسی (ع) ایمان آوردند.
پرسشگر گرامی
غالب آنچه امروزه میان مردم درباره بسته شدن بخت دختران و پسران شایع است، بیاساس است؛ زیرا سرنوشت انسانها در دست خدا و درگرو عمل او است. اینکه بخت کسی را بستهاند، اعتقادی عوامانه است که بیشتر به افکار روانی، تخیلات، سوءظنها و مشکلات موجود در رفتار آنها مربوط است.
برفرض موردی نیز پیدا شود که سحری در کار باشد، میتوان از راههای زیر برای بطلان آن استفاده کرد:
1-پناه بردن به خداوند (گفتن اعوذبالله من الشیطان الرجیم) و خواندن سورههای فلق و ناس.
2-خواندن آیه 51 و 52 سوره قلم (از: و إن یکادالّذین 0000) وهم چنین خواندن «آیتالکرسی».
3-همچنین جهت محفوظ ماندن از سحر و جادو، خواندن هفت مرتبه «بسمالله و بالله»سنشدّ عضدک بأخیک و نجعل لکما سلطاناً فلا یصلون إلیکما بآیاتنا أنتما و مَن اتّبعکما الغالبون-قصص آیه 35- شبها پس از نماز و روزها پیش از نماز نقلشده است. (1)
پینوشت:
1. بحار الأنوار، علامه مجلسي، مؤسسه الوفاء، بيروت، 1404 ه ق، ج 92، ص 125.