در آيه تطهير كلمه «ليذهب» يعني اينكه خداوند اراده كرد و رجس را از ائمه برداشت اين معنا است كه ائمه عصمت ذاتي نداشتند اين شبهه را چگونه مي توان پاسخ گفت؟
دقت كنید كه آیه فرموده است: خداوند ميخواهد پليدي را از شما دور گرداند و نفرموده خداوند ميخواهد شما را از پليدي دور گرداند.
مطابق بیان قرآن ساحت آن ها آن قدر مقدس و متعالي است كه خداوند خود مدافع آن تقدس گشته و نميگذارد رجس و پليدي بدان نزديك گردد. كسی كه طالب و خواستار رجس و پلیدی بوده و دنبال آن برود ، ارزش این كه برگزیده شود و تحت حمایت خاص قرار گیرد ، ندارد؛ ولی اگر كسی پاكی طلب بود و از رجس و پلیدی گریزان و منزه بود ، ارزش دارد كه برگزیده شده و تحت حمایت قرار گیرد .
مشابه اين تعبير و عنايت خاص در سوره يوسف نسبت به آن جناب نيز مطرح شده و علت آن عنايت نيز بيان گردیده است:
«كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ؛(1) اين چنين (با يوسف عمل كرديم) تا سوء و فحشا را از او بگردانيم زيرا او از بندگان مخلَص ما بود».
از مقايسه اين دو آيه معلوم ميگردد در اينجا نيز خداوند اهل بيت (ع) را به خاطر مخلص بودنشان مورد عنايت قرار داده و هر نوع پليدي را از ساحت آنان دور ساخته است.
"مخلص" اسم مفعول يعني خالص شده ، كسي كه خدا او را براي خود خالص كرده و متولي وي شده و براي غير خودش در او نصيبي قرار نداده است. (2)
مخلَصين آنانند كه پس از آن كه ايشان خود را براي خدا خالص كردند ( و مخلِص شدند)، خدا آنان را براي خود خاص گردانيده است. كساني كه به بندگي محض رسيده و نور و محبت و عشق به خدا تمام وجودشان را فرا گرفته و خدا هم دوستدار آنان شده و آنان را براي قرب خود بر گزيده است . برگزيدگان خدا از بين بندگان، كساني كه به مقام اصطفاء و اجتباء رسيده و خدا آنان را از بين بندگان دست چين كرده و بر گزيده ، مخلص و خالص شده و به خدا اختصاص يافته اند. كسي كه به بندگي محض رسيد و خدا او را بر گزيد و به خود اختصاص داد ، چنين كسي از "مخلَصين " مي شود .(3)
در آیه تطهیر هم سخن از این نیست كه خدا می خواهد شما را از ارتكاب پلیدی و گناه و زشتی بازدارد؛ زيرا آنان از پليدي دور بودند. بلكه مي فرمايد: خدا مي خواهد پليدي را از ساحت شما دور سازد . ("لیذهب عنكم الرجس" نه لیذهبكم عن الرجس)
البته پیامبران مانند ملائكه نیستند كه ذاتا اقتضای گناه نداشته باشند. ملك ذاتا از نور است و اقتضا و اسباب و دعوت كننده به گناه ندارد؛ ولی امامان و معصومان بشر هستند و خلقتشان از خاك و ماده است كه از روح خدا در او دمیده شده و به این جهت مانند بقیه انسان ها خشم و شهوت و نیاز جنسی و ... دارند. ولی آن ها نفس و گرایش های مادی را مهار كرده و در خدمت عقل و نورانیت خدایی خود گرفته اند. شیطان نفس و شیطان جن برای دعوت آنان به گناه و زشتی اقدام می كنند ولی نورانیت آنان چنان قوی است كه شیطان ها راهی به اغوای آنان نمی یابند و به تسلیم وا داشته و منصرف می شوند.
خلاصه آن كه مساله دفع نيست؛ رفع است . به عبارت ديگر درمان نيست پيشگيري است.
پی نوشت ها:
1. یوسف (12) آیه 24.
2. طباطبایی، الميزان ، قم ، انتشارات اسلامی ، ج11، ص 79.
3. ر. ك. آيات:بقره،130؛آل عمران ،33 و 42 و 87؛ نمل، 59؛ يوسف، 6؛ نحل، 121؛ مريم، 58؛ طه، 122؛ حج، 75؛ نمل،59؛ ص، 47؛ قلم،50.