متأسفانه به دلايل مختلف، جعل سخن به نام پيامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از زمان پيامبر (ص) شروع شد. جريان حديث سازي، در طول تاريخ با شدت و ضعف ادامه يافت و هزاران حديث به نام پيامبر، امامان و بزرگان دين ساخته شد و نقل گرديد.
1. پيامبر و امامان و عالمان دين براي مقابله با اين جريان شيطاني و خطرناك، تدابيري انديشيدند، از جمله:
رسول خدا و امامان(ع) اعلام كردند كه چون حديث سازان احاديث دروغ فراواني را به ما نسبت داده اند، هر حديثي را به نام ما شنيديد، آن را بر قرآن عرضه كنيد؛ اگر موافق قرآن بود، بپذيريد و اگر مخالف بود، به كنار نهيد؛ زيرا ما مخالف قرآن سخن نمي گوييم.
2. به دستور امامان از صدر اسلام راويان حديث معرفي مي شدند و شيعيان، بلكه مسلمانان به گونه اي تربيت مي شدند كه روايات را مستند بپذيرند؛ آن هم سند هاي معتبر؛ يعني بايد معلوم گردد روايت را چه كساني از معصوم يا صحابي نقل مي كنند و اين افراد، افراد معتبري باشند و راستگو و خداترس و اهل حفظ و فهم باشند. همچنين از دروغ بستن به خدا و پيامبر و امامان و اصحاب دوري كنند.
3. علمي در حوزه اسلام از صدر اسلام پيدا شد به نام «علم رجال» كه شناسايي راويان حديث و نقاط قوت و ضعف آن ها را مورد توجه قرار داد و آن ها را در كتاب هاي معتبر ثبت كرد. همچنان كه علم ديگري پايه گرفت به نام علم «دراية الحديث» كه بررسي متن روايات و نقاط قوت و ضعف آن ها را پيگيري مي كرد. عالمان بزرگ حديث شناس و راوي حديث، به پالايش احاديث پرداختند و سعي كردند احاديث معتبر را در مجموعه هايي جمع آوري كنند؛ همچنان كه جمعي ديگر به جمع آوري و معرفي احاديث جعلي همت گماردند.
بنابراين، بايد به احاديثي كه افراد معتبر و شناخته شده از پيامبر و امامان نقل كرده اند و آن احاديث با اصول قرآني مخالف نيست، بها دهيم و عمل كنيم. عمل به چنين احاديثي، حكم عقل و دين است. اگر به چنين احاديثي بها ندهيم، از ديدگاه همه عاقلان كار ناپسندي كرده ايم.
با توجه به آنچه گفته شد، روايات بسياري وجود دارد كه از لحاظ سند و متن معتبرند؛ يعني هم افراد شناخته شده و مورد اطمينان آن ها را نقل كرده اند و هم متن آن ها از نظر معنا با اصول قرآني و عقلي كاملاً سازگار است. كتاب هاي حديث بسياري داريم كه بيش تر احاديث شان معتبر است، مثل كافي از كليني، و تهذيب و استبصار از شيخ طوسي، و فقيه از شيخ صدوق و...؛ اما هيچ كتاب حديثي را نمي توان معرفي كرد كه صد درصد احاديث آن معتبر باشد.
كتب حديثي اهل سنت نيز به نقل احاديث اعتقادي و تاريخي و... پرداخته كه اين احاديث حجت تعبدي نيستند و بايد با مباني و برهان هاي عقلي و تاريخي و... سنجيده شده و بر اساس آن ها قبول يا رد گردند.
اما اگر حديث روايت شده در باره فقه باشد، چنانچه افراد سلسله سند از حيث موازين رجالي معتبر باشند و مضمون روايت هم با مباني قرآني و روايي ناسازگار نباشد، مورد قبول است و بر اساس آن، فتوا داده مي شود.
البته شيعه در ابواب مختلف فقهي از امامان معصوم روايات كافي دارد و روايات اهل سنت از باب تأييد مورد استفاده واقع مي شوند. طبيعي است كه روايات اهل بيت كه همگي مستند به رسول خدا است، بر روايات اصحاب از رسول خدا مقدم است؛ زيرا اهل بيت(ع) بهتر به زير و بم روايات و شرايط صدور و قراين روشنگر معنا، اطلاع و آگاهي دارند.