فقد تواترت الأخبار عنهم (عليهم السلام) بأن الله تعالي يخرج العبد من الشقاوة إلي السعادة ولا يخرجه من السعادة إلي الشقاوة (1)
اخبار و روايات از امامان متواتر است كه خداوند بنده را از شقاوت به سوي سعادت خارج مي كند، ولي از سعادت به شقاوت هرگز.
خداوند عادل است و به هيچ كس ذره اي ظلم نمي كند و سوق دادن كسي از سعادت به شقاوت بدون اين كه خود بنده دليل و علتش باشد، ظلم است و با عدالت سازگاري ندارد و از خداي عادل به هيچ وجه سر نمي زند.
گمراه كنندگي و مضلّ بودن خدا هم ابتدايي نيست. زيرا گمراه گري ابتدايي با هدايتگري كه وصف خداست و با عدالت خدا منافات دارد و خداوند هيچ بنده اي را ابتدا گمراه نمي كند و هدايتگري خدا عام است و همه انسان ها را در بر مي گيرد. بله گمراه گري خدا كيفري است يعني كساني كه دست رد به سينه هدايتگري خدا بزنند و به اختيار خود ضلالت و گمراهي را برگزينند و عناد ورزند، مستحق كيفر شده و خداوند آنها را كيفر كرده و از هدايت خود محروم ساخته و بر دل آنها مهر مي زند و بر گمراهيشان مي افزايد و اين كيفري است سزاورا كساني كه با علم و آگاهي ستيز با خدا پيشه كنند.
اما سوق دادن از شقاوت به سعادت لطف است و خداوند لطف مطلق دارد و به همه، چه كساني كه خود استحقاق دارند يا به خودي خود استحقاق ندارند، ولي به جهاتي كه خدا خود مي داند، لطفش را نصيب آنان مي سازد و از شقاوت به سوي سعادت رهنمون مي گردد.
ممكن است انسان خودش استحقاق اين لطف را نداشته باشد، ولي به دعاي ديگري اين لطف نصيب او شود يا به جهت عنايتي كه خدا مثلا به پدر و مادر وي دارد، اين لطف نصيب او شود يا ...
پس لطف كردن به افراد و اخراج آنها از شقاوت به سعادت، مانعي ندارد و لطف و حسن است. اما اخراج آنان از سعادت به سوي شقاوت بدون اين كه از جانب خود آنان اقدامي سرزده كه مستحق اين كيفر شده باشند، ظلم است و از خدا سر نمي زند.
پي نوشت ها:
1. محمد امين استرآبادي، الفوائد المدنية والشواهد المكية، قم، انتشارات اسلامي، 1424ق، ص 449.