از جمله شبهاتي كه در باره جواز تخصيص قرآن كريم به وسيله روايت وارد شده ، همين شبهه است .فقهاي اصولي پاسخ داده اند مخالفتي كه منجر به طرد روايت مي شود ، مخالفتي است كه به نحو تباين يا عموم و خصوص من وجه باشد. مفاد روايت با آيه به هيچ وجه قابل جمع نباشد. اما اگر مخالفت به صورت عموم و خصوص و مطلق و مقيد باشد، نزد عرف مخالفت محسوب نمي شود و قابل جمع با مفاد آيه مي باشد. در عرف هم مرسوم است كه عبارت خاص را قرينه اي براي تصرف در عام و عبارت مقيد را قرينه اي براي تصرف در مطلق قرار مي دهند.
دليل مطلب هم اين است كه مشاهده مي كنيم روايات متعدد و معتبري از معصومين (عليهم السلام) وارد شده كه مخصص و مقيد عمومات و اطلاقات آيات قرآن مي باشد. اگر اين گونه مخالفت هم مشمول حكم روايات دال بر طرد مخالف قرآن باشد، چگونه ممكن است كه اين گونه روايات از معصومين صادر شود؟!(1)
به تعبير آيت الله جوادي روايت مي فرمايد: اگر مخالف قرآن بود، به ديوار بزنيد . نفرموده بايد موافق هم باشد ، زيرا خيلي از مسائل جزئي در روايات آمده كه در قرآن ذكر نشده است اما قرآن هم با آن مخالفتي ندارد.
پي نوشت :
1. خوئي، محاضرات في الاصول، انتشارات انصاريان، 1417ق، ج5، ص 312.