قرآن كتابي است كه بر قلب پيامبر نازل شد و پيامبر آن را بر مردم خواند و مردم ابتدا با گوش خود آن را شنيدند و بعد شنيده خود را ثبت كردند و خود پيامبر هم دستور داد قرآن نازل را با خطي كه در آن زمان مرسوم بود و خط ابتدايي اي بود كه نقطه و حركات و علامات را نداشت، كتابت كردند همچنان كه دستور داد ديگر مطالب علمي را به قيد كتابت درآورند تا از تحرف و گم شدن و از بين رفتن در امان باشد:
قيدوا العلم بالكتابة (1)
علم را با نوشتن به قيد بكشيد.
بنا بر اين قرآن به خطي كه مرسوم بود، توسط مسلمانان نوشته شد و اين خط تكامل يافت و خط قرآن توقيفي نيست. به همين جهت رسم الخط امروز با رسم الخط زمان پيامبر تفاوت دارد. البته مسلمانان براي در امان ماندن قرآن از تحريف، سعي كردند قرآن را بر همان رسم الخطي كه قرآن هاي خليفه سوم (مصحف هاي امام كه خليفه سوم نوشت و به بلاد اسلامي فرستاد تا مرجع مسلمانان باشد) نوشته شده بود حفظ كنند و حتي غلط هاي املايي معدودي كه توسط نويسندگان رخ داده بود ، تصحيح نكردند (البته اين اغلاط در رسم و نوشتن بود. ولي در خواندن آن گونه كه نازل شده بود ، مي خواندند) و تقطه گذاري و حركت گذاري بر روي همان رسم الخط انجام شد تا خواندن آن راحت تر و قاعده مند بوده و افراد به غلط و اشتباه خواند نيفتند.
الآن هم قرآن ها از حيث كتابت و رسم الخط با هم اختلاف هايي دارند. ولي از حيث قرائت همه به يك نحو مي خوانند.
براي اطلاع بيشتر به سيد محمد باقر حجتي، تاريخ قرآن كريم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1377 ش، ص57 به بعد مراجعه كنيد.
پي نوشت ها:
1. ابن شعبه حرّاني، تحف العقول، قم، انتشارات اسلامي، 1404 ق ، ص 36؛ سيوطي، جامع صغير، بيروت، دار الفكر، 1401 ق، ج 2، ص 261.