سلام. من پسری 22 ساله هستم. ترم4 دانشگاه. کمرو و خجالتی هستم. ارتباطات اجتماعی ام ضعیف است. از پارسال در خوابگاه با شخصی به نام سعید آشنا شدم. خیلی دوستش دارم. بهش وابسته شدم. تا الان خیلی وقتها ازش گلایه کردم و ناراحت شدم فقط به خاطر این که میخواستم بیشتر برای من وقت بگذارد. زیرا من در دانشگاه دوست صمیمی دیگری ندارم. لطفا کمکم کنید. چه کار کنم که وابستگی ام کم شود. نمیدانم 2 سال دیگر که دانشگاه تمام شود چگونه میخواهم از او جدا شوم.
برادر گرامي؛ از لحاظ لغوي در روان شناسي بين وابستگي و دلبستگي تمايز وجود دارد. به اعتقاد روان شناسان، وابستگي جنبه مرضي و آسيب زايي است كه به علل مختلفي كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت ايجاد مي شود. اما دلبستگي نه تنها اختلال نيست بلكه، موجب سلامت روحي و رواني انسان ها مي شود. شخصي كه دلبسته است نه تنها در برقراري روابط ميان فردي، به خواسته هاي فرد مقابل احترام مي گذارد، بلكه عزت نفس خود را هم در نظر داشته و به هيچ عنوان شخصيت خود را به خاطر فرد مقابل به خطر نمي اندازد. البته اين مسئله به معناي تكبر يا غرور نيست و كاملا با آن فرق دارد.
اما وابستگي: وابستگي عاطفي به ديگران (چه همجنس چه غير همجنس) دلايل متعددي مي تواند داشته باشد به عنوان مثال عزت نفس پايين باعث مي گردد فرد عزت و ارزش زيادي براي خودش قائل نباشد و به خاطر همين عدم خود ارزشمندي كافي نيازمند تاييد يا توجه ديگران مي گردد. از بودن با خودش لذتي نمي برد و اين بازخوردها يا توجه هاي مثبت ديگران است كه به او عزت و ارزش مي بخشد. اگر ديگران به او بگويند تو پسر خوبي هستي او خود را خوب مي داند و اگر ديگران او را بد قلمداد كنند او خود را بد مي پندارد. خود پنداره ضعيف و غير واقعي مي توانند از علل وابستگي به ديگران گردد.
اضطراب بالا باعث مي گردد كه فرد براي كاهش سطح اضطراب خود به ديگران به عنوان كاهنده اضطراب پناه برد افسردگي و روحيات افسرده وار باعث مي گردد فرد معناي خاصي براي زندگي خود قائل نباشد و با صميمي شدن افراطي با ديگري سعي در دست و پا كردن يك معناي براي زندگي خود گردد.
همه اين مشكلات در روان شناسي با عنوان اختلال شخصيت وابسته شناخته مي شود. اختلال شخصيت وابسته يكي از انواع اختلالات شخصيت مي باشد كه ويژگي هاي خاص خود را دارد. البته تشخيص وجود اختلال وابستگي يا عدم آن نيازمند مراجعه به روان شناس متخصص در اين زمينه است.
اما در رابطه با پرسش اصلي شما بايد بگوييم: مشكل وابستگي بر خلاف ظاهر ساده اش بسيار پيچيده است و به راحتي نميتوان به حل اين مساله همت گماشت. متأسفانه در سنين جواني بروز چنين وابستگي هايي رواج دارد. اما علت اينكه فردي خيلي زود وابسته مي شود مي تواند بر اساس اصل مجاورت باشد. خواه ناخواه وقتي يك نفر براي مدتي در مجاورت فرد ديگري قرار مي گيرد، به تناسب و توافق ويژگيهاي شخصيتي طرفين و همچنين شرايط فيزيولوژيك آن دو ، نسبت به هم يا دل بستگي پيدا مي كنند و يا وابستگي. البته از اين نكته نمي توان غفلت كرد كه، علاقمندي غير طبيعي به جنس مخالف يا موافق به شدت تحت تأثير انگيزههاي ناهشيار يا هشيار جنسي است. بنابراين به دليل اينكه سوال شما تا اندازه اي كلي است، نمي توان به همه جنبه هاي آن پرداخت. اميد است با مراجعه به روانشناس دانشگاه خود يا در مكاتبات بعدي، سوالتان را به صورت مفصل تري بيان كنيد.
موفق باشید.