چرا امام علی (علیه السلام) در نماز این قدر حواسشون جمع بوده که تیر از پاشون در میارن؟ ولی از طرف دیگه انگشتر به فقیر میدن؟
پاسخ:
انگشتر دادن حضرت علي(علیه السلام) به فقير، از امور مسلم و متواتر در تاريخ است كه قرآن هم بر آن تأكيد دارد؛ (1) در حالي كه داستان بيرون كشيدن تير از پاي حضرت، ظاهراً در منابع معتبر نقل نشده است و بيشتر داستاني مشهور محسوب مي شود، نه يك روايت داراي سند محكم. در واقع اين ماجرا در منابع مستند و قابل اعتماد نقل نشده و در كتاب هاي نقل شده هم سندي كامل براي آن ذكر نشده است. (2) روشن است كه در فرض تعارض اين روايت كنار گذاشته مي شود.
در هر صورت، بر فرض صحت سند اين نقل و درستي روايتي كه ميگويد در هنگام نماز تير را از پاي حضرت در آوردند و متوجه نشد، بايد گفت: اين حادثه و اعطاي انگشتر در نماز به فقير، هيچ منافاتي با هم ندارند. در هر دو، حضور قلب وجود داشته و هر دو عمل، عبادت خالصانه محسوب مي گردد؛ زيرا:
اول: شنيدن صداي درخواست كننده و كمك به او، پرداختن به امور غير خدايي نيست. آنچه در نماز مطلوب نيست، سرگرمي به امور غير خدايي است. از آن جا كه قلب پاك امام علي در برابر امور الهي، از جمله اظهار نياز درخواست كنندگان حساس بود، كم ترين نكته اي در اين خصوص براي ايشان جلب توجه مي نمود.
در واقع، حضرت با اين كار، عبادتي را با عبادت ديگر در آميخت. در حال نماز زكات داد و به فقير انفاق نمود. هر دو كار، براي خدا و در راه نزديكي به او بود. اين عمل را قرآن به بهترين وجهي تأييد كرده و ستوده است. اگر اين عمل نشانه غفلت و دوري از ياد خدا بود، قرآن آن را به عنوان يك كار با ارزش تلقي نمي كرد.
دوم: حالات پيامبران، امامان و اولياي خداوند در همه حال و در حال نماز، هميشه به يك شكل نيست. گاهي حال متوسطي دارند و با حفظ حضور قلب، به عالم كثرت و مظاهر مادي هم توجّه دارند و از آن ها غافل نيستند. اگر مسئله اي پيش آيد، در صورت لزوم واكنش نشان مي دهند. اعطاي انگشتر به فقير و مستمند توسّط امام هنگام نماز، يكي از نمونه هاي بارز همين حالت است.
نظير اين حالت را از پيامبر گرامي اسلام (ص) و ديگر امامان هم نقل كرده اند:
در كتاب هاي معتبر روايي نقل شده كه:
در يكي از روزها كه پيامبر به نماز اشتغال داشت و اصحاب هم به وي اقتدا كرده بودند، در هنگام نماز، كودكي شروع به گريستن نمود. حضرت نمازش را به سرعت به پايان رسانيد. بعد از نماز، علت اين كار را از حضرت جويا شدند. فرمود: «أو ما سمعتم صراخ الصبي»؛ (3) «آيا فرياد بچه را نشنيديد؟» يعني نماز را به سرعت به پايان رساندم تا اين كه مادر كودك هر چه زودتر به دادش برسد و او را ساكت نمايد.
گاهي هم غرق در عالم ملكوت مي شوند و به جز ذات پاك كبريايي، چيزي نمي بينند و به آنچه در اطراف شان رخ مي دهد، هيچ توجهي ندارند؛ حتي از بدن خود غافل مي شوند. گويي كه دستگاه حواس اهري آنان در هنگام جذبه عشق و عرفان رباني، از فعاليت خويش باز مي ماند. آنچه را مربوط به بدن شان مي شود، احساس نمي كنند.
پس حالات روحي و معنوي انبيا و اوليا هم مختلف و متفاوت بوده است. چه بسا حالات حضرت علي در نماز هاي واجب و در خلوت هاي شان، با وقتي كه در مسجد و در جمع مردم نماز مستحبي مي خواندند، متفاوت باشد.
پي نوشت ها:
1. مائده (5)، آيه 55.
2. مرحوم فيض كاشاني در محجّه البيضاء بعد از ذكر اوصاف خاشعين مي نويسد: «گفته شده اين امر به امام علي(ع) نسبت داده شده كه در پاي حضرت تيري واقع شد كه خاج كردن آن ممكن نبود. پس حضرت زهرا(س) فرمود آن را در حال نماز خارج كنيد كه در اين حال، امام آنچه بر او وارد مي شود را در نمي يابد. پس تير را در حالي كه ايشان در نماز بودند، خارج كردند». (فيض كاشاني، محجه البيضاء، ج 1، ص 397 و 398).
3. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1365 ه ش، ج 6، ص 48.
4. يوسف (12)، آيه 98.
5. مصلح الدين سعدي شيرازي ، كليات اشعار ، نشر هرمس ، تهران ، بي تا ص 53.
موفق باشید.