سلام . من یک پسر 20 ساله دانشجو هستم یک مشکل اساسی برایم پیش اومده و این که چون من ظاهر زیبایی دارم بچه ها چند مرتبه من را ازار جنسی از قبیل بوسیدن کردند و این مشکل از بچگی گریبان گیر من بوده اما الان به ته خط رسیدم لطفا یک چاره اساسی بگید که این خاطرات به کلی پاک شوند من همه ی راه حل های روانشناسی را پیش گرفتم اما فایده نداشت. با تشکر
همان طور كه مي دانيد اين خاطرات به خاطر بار هيجاني بسيار بالايي كه دارند تا حد زيادي فراموش شدني نيستند و اساساً نيازي به فراموشي آن ها نيست. چرا ما بايد حال خوب را متوقف بر فراموشي خاطرات بد كنيم؟ آيا نمي توان با خاطرات بد به استقبال حال و آينده خوب رفت؟ قطعاً همه ما انسان ها از خاطرات بسيار آزار دهنده بي نصيب نيستيم و اين خاطرات آزاردهنده در بسياري موارد تداخلي با خاطرات مثبت فعلي ما ندارد. پس اصل وجود خاطرات منفي هيچ اشكالي ندارد. فقط بايد به ساده سازي و پيش پا افتاده سازي آن ها همت گماشت. مثلاً بسياري از سوء رفتارهاي ديگران هيچ ربط مستقيمي به افعال ارادي و اختياري شما ندارد و نبايد ما به خاطر امور غيراختياري، خود را اذيت كنيم. حتي اگر شما با اراده و اختيار خودتان خود را در معرض سوء استفاده ديگران قرار داده بوديد، باز راه بسته نيست و شما مي توانيد با يك توبه خالصانه از گذشته ناپاك خود برهيد. پس گذشته شما در حقيقت پاك شده است و اين شماييد كه احياناً خواسته يا ناخواسته سعي در نبش قبر گذشته خود داريد. در شرايط فعلي نيز مي توان با كمي اقدام پيشگيرانه از جمله گذراندن دوره هاي مهارت هاي جرأت مندي و قاطعيت ورزي سعي در مواجهه جرأتمندانه و قاطعانه با هر سوء استفاده گر نماييد. همان طور كه در كوچه و خيابان شاهديد هزاران پسر به زيبايي شما حتي زيباتر از شما وجود دارند كه هيچ بيمار دلي جرأت نگاه چپ به آنان ندارد. دليل آن واضح است و آن اين كه جرأتمندي و اقتدار از سر و روي آنان مي بارد و فرد مي داند هر عمل خلافي با عكس العمل بسيار دندان شكن طرف مقابل مواجه خواهد شد.
در برخي موارد فرد به جاي آرايش و پيرايش و پوشيدن لباس هاي جذاب به گونه اي ديگر رفتار مي كند. مثلاً موهايش با شماره چهار مي زند عينك با فرم نازيبا استفاده مي كند لباس هايش از لباس هاي معمولي وغير جذاب انتخاب مي كند و ريش سبيل خود را به نحو غير محرك بلند نگه مي دارد.
پس مي توان با كمي تغيير و تصرف در ظاهر به جاي جذاب سازي به جذابيت زدايي از آن پرداخت. در برخي موارد دغدغه ذهني ما نسبت به اين گونه مسائل و خاطرات ربط مستقيمي به يك يا چند آزار جنسي ندارد، بلكه چيزي جز وسواس فكري و نشخوار ذهني نيست. همين فرد فارغ از بحث سوء استفاده يا عدم سوء استفاده ديگران از وسواس فكري در رنج است. اين وسواس فكري باعث پردازش مكرر و افراطي خاطرات گذشته مي گردد و فرد به ناچار به صورت غير ارادي به يك مسأله منفي مي انديشد. اين احتمال وجود دارد كه مشكل ذهني فعلي شما صرفاً همين وسواس فكري باشد اگر وسواس فكري شما از طريق رواندرماني و دارودرماني حل گردد خاطرات گذشته تا حد زيادي بي اثر گردد. اگر شاهد وسواس فكري در ساير زمينه هاي زندگي خود هستيد در گام اول در اسرع وقت براي رهايي از افكار آزارنده به يك روانپزشك مراجعه نماييد و در گام دوم و در كنار دارو درماني موقت و سبك به روان شناس باليني براي 7 و 8 جلسه روان درماني مراجعه كنيد. پس اگر افكار و خاطرات شما از جنس وسواس فكري باشد خود درماني به هيچ وجه كار ساز نيست و راه كاري كار آمدتر از مراجعه به روان پزشك و روان شناس باليني نيست.
موفق باشید.