سلام
اخيرا يه گروه اينترنتي با استفاده از منبع اهل تسنن نظير کتاب تاريخ طبري موضوعاتي رو عليه شيعه جمع آوري و منتشر کردند. جالب اينجاست که براحتي ميتوانيم جوابشون رو بدهيم و در همون سايت به اشتراک بگذاريم تا بقيه هم استفاده کنند
حالا اگر جوابي براي مطالب پاييين داريد بفرماييد تا من در معرض ديد همه قرار دهم تا شبهات رفع شودخواهشن جوابها رو جوری بدین که محکم باشه ضمن اینکه منبع رو هم ذکر کنین تا بکوبیمش تو دهنشون
.باتشکر
جواب رو به ايميلم بفرستيد
نقد زندگی تاریخی حضرت علی ( حضرت علی در کشتارهای دسته جمعی )
1- حضرت علی درکشتار قبیله بنی قریظه :
حضرت علی پس از پیروزی بر قبیله بنی قریظه تعداد 900 نفر از مردان قبیله را در مقابل گودالهایی که از پیش کنده بودند سر بریدند. (تاریخ طبری. جلد 3 . صفحه 1088) پیامبر بگفت تا در زمین گودالها بکندند و حضرت علی و" زبیر" در حضور پیامبر گردن انها را زدند. (تاریخ طبری .جلد 3. صفحه 1093)
2- حضرت علی در کشتار خاندان " ازد " :
حضرت علی و یارانش در یک روز تعداد 2500 نفر از خاندان " ازد" را سر بریدند.بنحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب . جلد اول . صفحه 729)
3- حضرت علی در کشتار خوارج :
در نهم صفر سال 38 هجری در محلی واقع در دشت نهروان جنگ خونینی بین لشگریان حضرت علی و خوارج روی داد که در این جنگ در حدود 1800 نفر از خوارج بدست حضرت علی و یارانش بقتل رسیدند.
5- حضرت علی در نبرد " لیله الحریر" :
حضرت علی در نبردی بنام " لیله الحریر" در حدود 500 تا 900 نفر را از دم تیغ گذراند. (منتهی الا مال . جلد 1. صفحه 153)
تعداد کسانی که در ان شب و روز حضرت علی به دست خود کشته بود 523 کس بود. (مروج الذهب . جلد 1 . صفحه 746)
6- حضرت علی در کشتار" عبدالله خرمی و یارانش" :
عبدالله خرمی و 70 تن از یارانش از بیم جان به قلعه ای پناه برد.به دستور حضرت علی قلعه به آتش کشیده شد که در جریان آن تمامی این افراد در آتش سوختند بطوری که بوی گوشت بریان شده آنها آنچنان در هوا پخش شده بود که مردم را آزار می داد. (علی مرز نامتناهی . صفحه 199)
7- حضرت علی در کشتار کسانی که بعد از فوت حضرت محمد از دین اسلام برگشتند:
آنانکه دست رنگ کرده بودند و شادی و شعف در اثر در گذشت حضرت محمد نشان داده بودند حضرت علی و خالد بن ولید همه را بکشتند و اجسادشان را در آتش سوزاندند. (تاریخ طبری .جلد 4 . صفحات 1380.1464) (تاریخ طبری .جلد 6.صفحات 2420.2265)
پرسش 1:
جواب اهل تسنن
شرح : سلام اخيرا يه گروه اينترنتي با استفاده از منبع اهل تسنن نظير کتاب تاريخ طبري موضوعاتي رو عليه شيعه جمع آوري و منتشر کردند. جالب اينجاست که براحتي ميتوانيم جوابشون رو بدهيم و در همون سايت به اشتراک بگذاريم تا بقيه هم استفاده کنند حالا اگر جوابي براي مطالب پاييين داريد بفرماييد تا من در معرض ديد همه قرار دهم تا شبهات رفع شودخواهشن جوابها رو جوري بدين که محکم باشه ضمن اينکه منبع رو هم ذکر کنين تا بکوبيمش تو دهنشون .باتشکر جواب رو به ايميلم بفرستيد نقد زندگي تاريخي حضرت علي ( حضرت علي در کشتارهاي دسته جمعي ) 1- حضرت علي درکشتار قبيله بني قريظه : ? حضرت علي پس از پيروزي بر قبيله بني قريظه تعداد 900 نفر از مردان قبيله را در مقابل گودالهايي که از پيش کنده بودند سر بريدند. (تاريخ طبري. جلد 3 . صفحه 1088) پيامبر بگفت تا در زمين گودالها بکندند و حضرت علي و" زبير" در حضور پيامبر گردن انها را زدند. (تاريخ طبري .جلد 3. صفحه 1093)
پاسخ:
جنگ هاي امروزي و اقتضائات آن با جنگ هاي پيشين تفاوت هاي بسياري دارد؛ شما بايد خود را در ظرف زماني و مكاني آن عصر قرار داده و به قضاوت بنشينيد. نه آنكه با اصول و قوانين جنگ امروزي به قضاوت در باره جنگ هاي آن دوران بنشينيد. جنگ اقتضائاتي دارد در جنگ هاي حق در برابر باطل طبيعي است كه تعدادي از افراد دشمن كشته و تعدادي اسير گردند و اين امر مورد پذيرش هر دو طرف است. اين احتمال وجود دارد چنين عاقبتي براي مسلمانان هم بوجود آيد؛ همان طور كه در ماجراهايي چون هجوم هاي معاويه و حمله هاي به مناطق مرزي تعداد زيادي كشته مي شدند و يا مانند فتنه خوارج
در مورد آمار کشته شدگان طرفين درتمامي جنگها کتابهاي تاريخي آمار گوناگون است. ضمن آنکه مبالغه آميز است.
مورخان در باره آمارلشكريان و يا گشته شدگان به دليل وجود خصوصياتي چون تعصب قبيلهاي، روابطي که با حاکمان و زورمندان آن روزگار داشتند، دروغهاي بسياري را در کتابهاي تاريخي و روايي خود وارد کرده اند.
بنا بر اين آمار واقعي و صحيحي در دست نيست.
براي روشن شدن ماجراي جنگ با بني قريضه نكاتي ياد آوري مي شود
1. ميان پيامبر و بنيقريظه و دو طايفه ديگر يهود، پيماني منعقد شده بود که براساس آن، تعهد کرده بودند که هرگز عليه پيامبر و ياران وي قدمي برندارند. با دست و زبان به آنان صدمهاي نرسانند، نيز اسلحه و مرکب در اختيار دشمنان حضرت قرار ندهند. اگر برخلاف اين رفتار نمودند، پيامبر با آنان همانند دشمن رفتار نمايد. (1)
2. يهود بنيقريظه، در جريان جنگ احزاب، شهر مدينه را دچار ناامني کردند. براي ترساندن مسلمانان به خانههاي آنان ريختند. اگر مراقبت پيامبر نبود و گروهي را براي استقرار امنيت در شهر، از لشکرگاه به داخل شهر اعزام نميکرد، چه بسا نقشه شوم بني قريظه عملي ميشد . شهر به دست آنان سقوط ميکرد. مجاهدان مسلمان را ميکشتند و اموال شان را به غنيمت ميگرفتند .زنان و اولاد آنان را اسير ميکردند. (2)
3. حکم تورات درباره جنگ چنين است: «هنگامي که به قصد نبرد، آهنگ شهري نموديد، نخست آنان را به صلح دعوت نما، اگر آن ها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره کن . چون بر شهر مسلط گشتي، همه مردان را از دم تيغ بگذران، ولي زنها و کودکان و حيوانات و هر چه در شهر موجود است، همه را به عنوان غنيمت بردار». (3)
4. به روايت تاريخ مجازات يهوديان بنيقريظه، بر اساس حکم تورات انجام شد. سعد با بنيقريظه همپيمان بود و بنيقريظه پذيرفتند به هر صورت که سعد داوري کند، بپذيرند. او داوري کرد مردان آنان که در توطئه شرکت داشتند، کشته شوند؛ زنان و کودکان اسير گردند؛ اموال شان در اختيار مسلمانان قرار گيرد. (4)
5. پيامبر پذيرفته بود که يهود بني قريظه با وجود خيانت بزرگي که کرده بودند، ميتوانستند اسلام بياورند، تا از جنايات آنان صرف نظر کند و آنان به زندگي خود ادامه دهند، ولي لجاجت کرده، بر دشمني نسبت به اسلام پافشاري کردند! (5)
6. پيش از بنيقريظه، پيامبر(ص) يهوديان بنيقينقاع و بنيالنضير را بخشيد؛ اما آنان رفتند و کفار قريش را تحريک کردند، که جنگ بدر و احزاب را عليه مسلمانان راه انداختند . صدمات و خسارات زيادي به مسلمانان وارد شد! اگر مجدداً به يهوديان اجازه ميدادند که از مدينه خارج شوند، باز عليه مسلمانان دست به توطئه و دشمني ميزدند.
7. گزارشها درباره تعداد کساني که کشته شدند، بسيار متفاوت است. برخي تعداد آنان را چهل تن ذکر کرده و برخي بيش تر. ناهمگوني آمار، درستي گزارشها را زير سؤال ميبرد. (6)
کساني که کشته شدند، جنگجويان و توطئهگران بنيقريظه بودند، نه افراد ديگر.
8. يهوديان، در طول تاريخ سعي کردهاند که مظلوم نمايي کنند . آمار کشتههاي خود را که توسط مخالفان به قتل رسيدهاند، همچنين چگونگي کشته شدن آنان را به صورتي جلوه دهند که نشانگر مظلوميت و مقاومت آنان در راه عقيده و ايمان باشد! بر همين اساس درباره کشته شدگان يهود در جنگ جهاني دوم، آمار بسيار متفاوت و اغراق آميز است. برخي شش ميليون، بعضي هشت ميليون و حتي نه ميليون تن آمده، گروهي تعداد کشتهها را در اردوگاه «آشويتس» يک ميليون و 350 هزار تن نوشتهاند! در اردوگاههاي ديگر اختلاف نقلها متجاوز از يک ميليون تن ذکر کردهاند. (7)
در اين که تعدادي از جنايتکاران و توطئهگران يهوديان بنيقريظه کشته شدهاند ، ترديدي نيست، ولي چند نفر و چه افرادي بودند، توسط چه کساني و چگونه کشته شدند، جاي بحث و ترديد فراواني است.
از روحيه پيامبر (ص) و عفو و بخشش حضرت، ميتوان برداشت کرد سران يا جنگجويان شان (8) ( که تعدادشان محدود بود) کشته شدهاند. در اسلام اسيران عادي را اعدام نمي کنند اما کساني که از سران دشمن به حساب مي آيند يا اگر آزاد شوند از دشمني و جنگ دست بر نمي دارند ، حاکم اسلامي مي تواند آنان را به قتل برساند. يهوديان بني قريظه که کشته شدند، جزو همين گروه بودند.
با توجه به مطالب بيان شده، آنان اسيران جنگي به معناي خاص آن نبودند، بلکه در واقع پيمان شکناني بودند که از داخل به اسلام ضربه وارد کردند. حکم جاسوس را داشتند و جاسوس غير از اسير جنگي است.
در باره كشتار يهوديان بني قريظه به دست امام علي به نظر مي رسد امام علي نيز از جمله كساني بودند كه حكم الهي را در باره يهوديان اجرا نموده اند. اما تاريك نمايي هايي كه در اين باره انجام شده با آنچه بيان شد قابل پذيرش نبوده و مورد تاييد منابع نيست. زيرا واقدي مي گويد كمتر مردي از ياران پيامبر بود كه يكي دو نفر از آنان را نكشته باشد .اسيد بن حضير يكي ديگر از بزرگان اوس به پيامبر پيشنهاد كردتعدادي ازاسيران را به محله هاي اوس بفرسد تا همه در كشتن آنان شريك باشند .وپيامبر چنين كرد. (9)
براي آگاهي بيش تر به کتاب: پيامبر و يهود حجاز، نوشته مصطفي صادقي و فروغ ابديت از ايت الله جعفر سبحاني ، مراجعه نماييد.
پينوشتها:
1. فروغ ابديت، ج1، ص 466، جعفر سبحاني، ناشر : مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي سال چاپ 1370 ش .
2. همان، ص 155.
3. تورات،سفر تثنيه، فصل 20.
4. ارشاد، ج1، ص 98 ـ 99، شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلاتي، تهران، انتشارات علميه اسلاميه .
5. همان، ص 103.
6. مصطفي صادقي، پيامبر(ص) و يهود حجاز، ص 184-192، قم، بوستان کتاب، 1382 ش، چاپ اول.
7. همان، ص 183.
8. جعفر مرتضي، الصحيح من سيرةالنبي الاعظم، ج12، ص 117. قم ، دارالحديث للطباعه والنشر، 1426 ق، چاپ اول .
9. واقدي، المغازي، تحقيق: مادرسون جونز، دفتر تبليغات اسلامي1414ق، ج1، ص514؛ سيره ابن هشام، بيروت دار المعرفه، ج2، ص48.
پرسش 2:
2- حضرت علي در کشتار خاندان " ازد " : حضرت علي و يارانش در يک روز تعداد 2500 نفر از خاندان " ازد" را سر بريدند.بنحوي که کسي زنده نماند تا ديگري را دلداري دهد. (مروج الذهب . جلد اول . صفحه 729)
پاسخ:
آنچه در كتاب مروج الذهب آمده اين است كه در ضمن نقل ماجراي جنگ جمل چنين مي گويد به ابى لبيد جهضمى كه از قوم ازد بود گفتند «على را دوست دارى؟» گفت «چگونه كسى را كه در يك قسمت روز دو هزار و پانصد كس از قوم مرا كشته است دوست داشته باشم؟ آنقدر از مردم كشت كه كسى نبود كسى را تسليت گويد و هر خاندانى بكشتگان خود مشغول بود.»
چنانچه خوب به آمار هايي كه توسط مورخان در باره جنگ جمل نظري داشته باشيد خواهيم يافت كه آمار دقيقي در دست نيست.
از آمار كه بگذريم دفاع امام علي از كيان اسلامي و سركوب شورشيان جمل بود كه در آغاز شورش و كودتا ودر بصره ماموران مسجد و دار الاماره و زندان را و بيش از سيصد نفر از قبيله عبد القيس را كشتند و به بيت المال دست اندازي كردند و جنايات فراواني به جا آوردند عثمان بن حنيف استاندار علي(ع) را دستگير کردند. او را مورد ضرب و هتک قرار دادند و موهاي سر و محاسنش را کندند. دربارة قتل او مشورت کردند، ولي چون از نفوذ برادرش سهل بن حنيف واهمه داشتند، او را رها کردند. (1)
پس علت پيكار على (ع) با آنان اين بود كه عليه او طغيان كرده بودند و براى همين به اصحابش فرمود: شما شروع به جنگ نكنيد تا آنان نبرد را با شما آغاز كنند. (1)
از اين جا معلوم مى شود كه امام در صدد دفاع از كيان اسلام و مسلمين بوده و اين حق خليفه مسلمانان است كه در برابر خروج كنندگان ايستادگى و دفاع نمايد. حتى حضرت على به اصحاب جمل سه روز مهلت داد تا از شورش عليه حكومت اسلامى دست بردارند. امام با عايشه ، طلحه و زبير سر جنگ نداشت كه با آنان بجنگد .
بيهقى در اين باره گويد: «على با اهل جمل نجنگيد تا آن كه سه روز آنان را به اطاعت و حق فراخواند. در اين سه روز سپاه آن حضرت مجروحين فراوانى داد، ولى به دستور امام از جنگ پرهيز مى كردند. بعد از جنگ نيز به دستور امام كارى به مجروحان و فراريان نداشتند. بنا بر اين امام فقط در مقام دفاع بوده است و بس».
در گزارش ديگرى بيهقى مى نويسد: « در جنگ جمل، على ميان مردم ندا كرد: هيچ كس را با تير نزنيد و با نيزه زخمى نكنيد و با شمشير مضروب نسازيد و شروع كننده جنگ نباشيد و با آنان با لطيف ترين نحوه ممكن سخن بگوييد». (2)
پس از جنگ نيز مشغول تدفين تمامي كشتگان گشت و حتي بر كشگان دشمن نماز خواند. حتي اموال آنان را محترم شمرد ودستور داد تمام اموال مردم را به جز اموال علامت دار حكومتي به صاحبانش برگردانند. (3)
نتيجه آن كه: امام در راستار حفظ وحدت امت اسلامي و منافع مسلمين وبيت امال و دفاع از جان لشكريان اسلام اقدام به جنگيدن نموده و در اين راستا تعدادي كشته شده اند و پس از فرونشاندن آتش فتنه ديگر مخالفان را مجازات نكردند.
پي نوشت ها :
1.کامل، ابن اثير، ج 3، ص 217.
2. احقاق الحق، ج 8، ص 554 ـ 550، دارالكتاب الاسلامى، بيروت.
3. السنن الكبرى، بيهقى، ج 8، ص 181 ـ 180، نشر دارالفكر، بيروت.
4. تاريخ الأمم و الملوك، أبو جعفر محمد بن جرير الطبري (م 310)، تحقيق محمد أبو الفضل ابراهيم، بيروت، دار التراث ، ط الثانية، 1387/1967، ج4،ص 539.
پرسش 3:
- حضرت علي در کشتار خوارج : در نهم صفر سال 38 هجري در محلي واقع در دشت نهروان جنگ خونيني بين لشگريان حضرت علي و خوارج روي داد که در اين جنگ در حدود 1800 نفر از خوارج بدست حضرت علي و يارانش بقتل رسيدند.
پاسخ:
خوارج نيزاگر كشته شدند نه به خاطر اين بود كه دگرگونه فكر مي كردند. بلكه به خاطر اين بود كه با تجهيز نيرو و توان خود در صدد تضعيف و از بين بردن حكومت اسلام بر آمدند و در شهرهاي مختلف سر به شورش و قتل و غارت گذاشتند و امنيت جامعه اسلامي را به مخاطره انداختند. به نظر نمي رسد كه عاقلي در دنيا پيدا شود كه بگويد به چنين انسانهائي بايد جايزه و هديه مي دادند و نبايد با آنها مقابله مي كردند.
در ماجراي صفين ، خوارج به جاي اطاعت از امام علي (ع) و آماده شدن براي سرکوبي دشمنان، خود دست به طغيان و سرکشي زدند و هر جا مينشستند با شعار «لا حکم الا لله» و کافرخواندن امام علي(ع) و معاويه، به تبليغ عقيدهء باطل خود ميپرداختند و مردم را عليهاميرمؤمنان(ع) ميشوراندند. اميرمؤمنان(ع) با مدارا و محبّت ميکوشيد آنان را آگاه کند و به دامن حقّ بازگرداند، بابياني روشن به اعتراضهايشان پاسخ ميگفت و به آنان ميفرمود که شما سه حق برگردن ما داريد: اوّل آن که هرگز شما را از اقامه نماز در مسجد جامع شهر و شرکت دراجتماعات منع نکنيم و دوم آن که تا هنگامي که با ماييد، حقوقتان را از بيت المالپرداخت کنيم؛ و سوم آن که تا به روي ما شمشير نکشيدهايد، با شما جنگ نکنيم.(1)ولي خوارج که داراي جمود فکري بودند، همان مرام باطل خود را پي ميجستند و خود را براي جنگ با امام(ع) آماده ميساختند. سرانجام، به تحريک شيطان صفاتي، چون عبداللََّه بن وهب به نهروان رفتند و مخالفت خويش را نخست با راهزني و غارتگريو ناامن ساختن راهها آغاز کردند. روزي، فردي مسلمان را به شهادت رسانيدند. ولي همسفر مسيحياش را رها کردند (2)در عملياتي ديگر، عبداللََّه بن خبّاب، کارگزار اميرمؤمنان(ع) را همراه با همسرش، به گونهاي فجيع به شهادت رسانيدند (3) امام علي(ع) که براي جنگ با معاويه آماده شده بود، با آگاه شدن از جنايات خوارجبه ويژه، قتل ابن خبّاب به سوي نهروان حرکت کرد. امام (ع) رها ساختن آنان را، که عليه حکومت اسلامي قيام کرده بودند و دست خويش را به خون ناحق، رنگين ساخته بودند، جايز نشمرد؛ زيرا اگر خوارج را رها ميکرد و به نبرد معاويه ميرفت، اينان پشت جبههءمسلمانان را سخت ناامن ميکردند و زنان و فرزندان رزمندگان را ميکشتند. وقتياميرمؤمنان(ع) دربارهء قاتل ابن خبات تحقيق کرد و از خوارج خواست که براي قصاص قاتل را تحويل دهند، همگي گفتند: «ما قاتل اوييم». (4) امام (ع) براي چندمين بار با خوارج اتمام حجّت کرد و راههاي مسالمت را پيمود تاشايد خوني ريخته نشود مهمترين کوششهاي امام (ع) در اين باره عبارت بودند از:
?- از خوارج خواست تا قاتلان عبداللََّه و ديگر شهدا را تسليم کنند، ولي آنان امتناع ورزيدند.
?- جواني را با قرآن به سوي آنان روانه کرد تا به کتاب خدا دعوتشان کند، ولي او راتيرباران کردند. (5)
3- شخص امام (ع)و يارانش براي خوارج سخنرانيها کردند تا شايد هدايت شوند.
?- پرچم امان به دست ابوايّوب انصاري داد و فرمود: «هر کس زير اين پرچم درآيد،در امان است و ما را نيازي به ريختن خون شما نيست.» از دوازده هزار نفر، تعدادزيادي به زير پرچم درآمدند (6) و حدود هزار وهشتصد نفر باقيمانده، همچنان بر عقيدهء باطل خود وجنگ با امام(ع) پاي فشردند. سرانجام، جنگ از سوي خوارج آغاز شد. که آنان کشته يا زخمي شدند.(7) بدينسان، اميرمؤمنان عليه السلام با حقانيت وعدالت مارقين را سرکوب کرد.
پي نوشت:
1. محمد بن جرير طبري، تاريخ الرسل و الملوك، تهران، اساطير، 1352، ج ?، ص ??.
2. ر.ک. سيد ابراهيم خوئي، شرح نهج البلاغه، تهران، مكتبه الاسلاميه ، 1400 هـ.ق ، ج ?، ص ??? - ???.
3.همان.
4. ابن ابي الحديد ، شرح نهج البلاغه، قم ، مكتبه آيت الله المرعشي النجفي ، 1378 هـ.ش، ج ?، ص ???.
5. سيد ابراهيم خوئي، پيشين، ص ???؛ فروغ ولايت، جعفر سبحاني، قم، انتشارات صحيفه ، 1368 ه ش،654 -655.
6. فروغ ابديت، همان.
7 . همان.
پرسش 4:
حضرت علي در نبرد " ليله الحرير" : حضرت علي در نبردي بنام " ليله الحرير" در حدود 500 تا 900 نفر را از دم تيغ گذراند. (منتهي الا مال . جلد 1. صفحه 153) تعداد کساني که در ان شب و روز حضرت علي به دست خود کشته بود 523 کس بود. (مروج الذهب . جلد 1 . صفحه 746)
پاسخ:
همان گونه كه پيشتر گفتيم. آمار موجود اغراق آميز است.
مثلا نصربن مزاحم در يکجا کشته هاي ليلة الهرير و روز آن را هفتاد هزار نفر نوشته و در جاي ديگر کل تلفات صفين را هفتاد هزار نفر ذکر کرده است; (1) هم چنين مسعودي در مروج الذهب مجموع سپاه کوفه و بصره را چهل و پنج هزار نفر ذکر کرده است، در برخي نسخ 68000 آمده است است(2) .
يا آنكه ابن اعثم گفته است: «فقط کشته هاي طرفين در ليلة الهرير سي و شش هزار تن بود و هنوز جنگ برقرار بود» . يا خليفة بن خياط شهداي صحابه را 63 نفر و طبري شهداي قبيله همدان را 180 نفر گزارش کرده اند. (3)
امام علي نيز در جنك صفين به دفاع پرداخته است اگر در برابر آنان دفاع نمي كرد نشانگر ضعف و سستي او بوده است ضمن آنكه در ماجراي ليله الهرير و جنگ صفين آمار گشتگان از سوي دو طرف بسيار بوده جنگجو يان شامي و طرفداران معاويه نيز تعداد زيادي از ياران امام علي را به شهادت رساندند.
ما ايرانيان نيز در جنگ تحميلي ايران با عراق تعداد زيادي از عراقيان را كشتيم. آيا بايد فرماندهمان را ظالم بدانيم يا کساني که ظالمان را عقب راندند همان گونه كه پيشتر بيان شد امام علي تا سرحد امكان مانع جنگ وخون ريزي ميشدند و آغاز گر جنگ نبودند اما چنانچه ياغيان و دشمنان جنگ را آغاز مي كردند در برابر آنان مي ايستادند.
پي نوشت ها :
1. نصر بن مزاحم المنقري، وقعة الصفين، تحقيق عبدالسلام محمد هارون (قاهره، المؤسسة العربية، 1382 ه . افست: کتابخانه آيت الله نجفي، قم)، ص 475 و 558 .
2. علي بن حسين مسعودي، مروج الذهب، تحقيق محمدمحيي الدين (بيروت، دارالفکر، 1409ه) ، ج 2، ص 415.
3. ابن اعثم کوفي، الفتوح، ترجمه مستوفي (تهران، انتشارات علمي و فرهنگي، 1374ش) ، ص 668; خليفة بن خياط، تاريخ خليفة (بيروت، دارالکتب العلمية، 1415ه) ، همان، ص 118.
پرسش 5:
حضرت علي در کشتار" عبدالله خرمي و يارانش" : عبدالله خرمي و 70 تن از يارانش از بيم جان به قلعه اي پناه برد.به دستور حضرت علي قلعه به آتش کشيده شد که در جريان آن تمامي اين افراد در آتش سوختند بطوري که بوي گوشت بريان شده آنها آنچنان در هوا پخش شده بود که مردم را آزار مي داد. (علي مرز نامتناهي . صفحه 199)
پاسخ:
به چنين شخصي در متون تاريخي كه معاصر با امام علي باشد برخورد نكرديم . و منبع ذکر شده شناخته شده نيست .شايد منظور علي مرد نامتناهي باشد. که از منابع معاصر است و معلوم نيست از کجا نقل کرده است.
پرسش 6:
حضرت علي در کشتار کساني که بعد از فوت حضرت محمد از دين اسلام برگشتند: آنانکه دست رنگ کرده بودند و شادي و شعف در اثر در گذشت حضرت محمد نشان داده بودند حضرت علي و خالد بن وليد همه را بکشتند و اجسادشان را در آتش سوزاندند. (تاريخ طبري .جلد 4 . صفحات 1380.1464) (تاريخ طبري .جلد 6.صفحات 2420.2265)
پاسخ:
امام علي (ع) بعد از رحلت پيامبر (ص) در زمان خلفاي سه گانه در هيچگونه در گيري حضور نداشت . و در منبع ذکر شده هم چنين مطلبي يافت نشد.