پرسش:
در آیه 74 بقره میگوید از سنگ آب جاری میشود! حتی میگوید رودها جاری میشود! و یا اینکه بعضی سنگها از ترس خدا پایین میافتند! اینها چطور با علم سازگار است؟! افتادن سنگ به دلیل جاذبه زمین است. چه سنگهایی بدون جاذبه میافتند؟ فرقشان با بقیه سنگها چیست؟ نیروی جاذبه این وسط چه میشود؟!
پاسخ:
مسأله اعجاز و معجزه، ازجمله مسائلی است که آیات بسیاری از قرآن به آن پرداخته و به معجزات پیامبران تصریح کرده است، ازجمله بیرون آمدن ناقه از دل کوه، تبدیلشدن عصا به اژدها، قرار گرفتن کوه طور بالای سر بنیاسرائیل(۱) تکلم در گهواره، جان دادن به مجسمه.(۲) برخی معتقدند که اینها با علم سازگار نیست، زیرا هیچ حادثهای در جهان بدون علت نیست؛ بنابراین اینکه ناگهان درخت خشکیدهای بدون هیچ عامل طبیعی سبز و بارور شود یا نوزاد چند ساعتهای سخن بگوید، نقض قانون علیت و وقوع آن غیرممکن است؛ که در ادامه به این موضوع پرداخته خواهد شد.
قانون علت و معلول
قبل از هر چیز باید توجه داشت که قانون علت و معلول، قانونی عقلی و ضروری است که نقض آن ممتنع است و اگر وجود معلولی بدون علت ممکن و محتمل باشد، موجودی که وجود، عین ذات آن نیست باید خودبهخود یافت گردد، چنین چیزی باعث هدم و نابودی همه قوانین عینی و علمی خواهد بود.(۳) بنابراین قانون علیّت جزء اصول مسلم و غیرقابلانکاری است که هیچکس در اصالت، صحت و عمومیت آن تردید ندارد و مسلماً هیچ حادثهاى در جهان بدون علت نیست.(۴)
معجزه و قانون علیّت
معجزه هرگز به معنای به وجود آمدن معلول بدون علت نیست، بلکه بحث در این است که علت گاهی عادی و معمولی و گاهی غیرعادی است. عللى که ما به آن خو گرفتهایم یک سلسله علل عادى است، مثلاً: ما سخن گفتن طفل را به این صورت دیدهایم که پس از گذشتن چندین ماه از عمر او کمکم الفاظ مفرد و ساده را بهصورت بریدهبریده و توأم با لکنت شروع کند و سپس روزبهروز لهجه، اداء حروف و طرز جملهبندیهای او بهصورت کاملترى درآید تا بهطور کامل بر حرف زدن مسلط شود.
البته اگر از روز اول غیرازاین دیده بودیم، مثلاً: دیده بودیم بچهها همانطور که از روز اول مىخورند، مىآشامند، مىبینند و مىشنوند، سخن هم مىگویند، به همان عادت مىکردیم و هیچ جاى تعجب هم نبود. چه مانعى داشت که زبان بهگونهای آفریده مىشد که از همان ابتدا بهخوبی بزرگترها سخن مىگفت یا لااقل تمام گفتههاى ما را تقلید مىکرد؟ و یا برعکس، چشمهاى نوزاد یکمرتبه قدرت بینایى پیدا نمىکرد بلکه بهتدریج بعد از دو سه سال به کار مىافتاد؟ هیچیک از اینها محال نیست و هیچ دلیل عقلى برخلاف آن وجود ندارد، تنها چیزى که هست سلسله علل و معلول عادى، اینچنین تنظیم شده که: چشم از روز نخست ببیند؛ ولى زبان در طى ماهها قدرت سخن گفتن را پیدا کند.
حال اگر حادثهای برخلاف علل عادى واقع شود ما نباید خیال کنیم معلولى بدون علّت به وجود آمده؛ بلکه باید گفت: آن هم علتى دارد که ما تاکنون نشناختهایم و چیزهاى بسیارى است که اینچنیناند! این علت ممکن است که یک مبدأ ماوراء طبیعى باشد یا یک عامل طبیعى ناشناخته و درهرصورت کسى که توانسته آن نظم عادى علت و معلول طبیعى را بر هم بزند و آن حادثه را پدید آورد یک فرد عادى و معمولى نیست؛ زیرا فرض بر این است که این کار (معجزه) از هیچ بشرى، حتى نوابغ جهان، ساخته نیست و چنین کسى حتماً با مبدائی مافوق جهانِ طبیعت رابطه دارد.
بدیهى است مبدائی که این نظم فعلى را در میان علت و معلولهای جهانِ طبیعت به وجود آورده و آن را به عالیترین وجهى اداره میکند، محکوم و گرفتار این علل نیست؛ بلکه حاکم و مسلّط بر آنها است و تغییر موقتى و استثنایى آن براى او هیچ اشکالى ندارد. همانطور که اگر از روز نخست آن را طور دیگرى قرار میداد مانعى نداشت؛ بنابراین معجزه یک تغییر استثنایى در نظام عادى و معمولى علل طبیعى با استفاده از علل ناشناخته و مرموزى است که علوم طبیعى نتوانسته پرده از روى آن بردارد، نه استثناء از اصل قانون علّیت(۵) و هرگز معجزه، محال عقلی را ممکن نمیکند، بلکه محال عادی را بر اساس خرق عادت، محقق میسازد.(۶)
نتیجه گیری
قانون علیت، قانونی عقلی و ضروری است که نقض آن محال است و ممکن نیست معلولی بدون علت یافت شود و معجزه نیز هرگز به معنای به وجود آمدن معلول بدون علت نیست، بلکه معجزه یک تغییر استثنایى در نظام عادى و معمولى علل طبیعى است، نه استثناء از اصل قانون علّیت؛ به تعبیر دیگر اقامه معجزه از سوی انبیاء، به معناى انجام یک محال عقلى نیست بلکه فقط خرق یک محال عادى است. یعنى طبق روال معمولى قانون علت و معلول چنین چیزى با اسباب و شرایط معمولى و با نیروى انسانى قابل تحقق نیست ولى عقلا هیچ مانعى ندارد که با نیروى الهى و علّت فوق طبیعی یا علّت ناشناخته طبیعی حاصل گردد.
پینوشتها
۱. سوره اعراف آیات ۷۳، ۱۰۸ و ۱۷۱
۲. سوره آلعمران، آیات ۴۶ و ۴۹
۳. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ایران قم، نشر اسراء، ۱۳۸۸ ش، چاپ هشتم، ج ۱، ص ۲۲۹
۴. مکارم شیرازی، ناصر، رهبران بزرگ، ایرانقم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب علیهالسلام، ۱۳۷۳ ش، چاپ اول، ص ۱۱۳
۵. مکارم شیرازی، ناصر، رهبران بزرگ، ایرانقم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب علیهالسلام، ۱۳۷۳ ش، چاپ اول، ص ۱۱۴
۶. تفسیر تسنیم، ج ۱، ص ۲۲۹