سلام. می خواستم کمکم کنید تا بدانم اگر با یک مسیحی روبه رو شدم و خواستم با او بحث کنم از دین خود (اسلام) چه بگویم؟ دین من چه برتری هایی نسبت به ادیان دیگر دارد؟ دین مسیحی چه ضعف هایی نسبت به اسلام دارد؟ اگر می شود به صورت فهرست وار وجامع برای من بگویید و اگر کتابی یا منبعی می شناسید به من معرفی کنید. ممنون
پاسخ:
دوست بزرگوار در مواجهه با پیروان سایر ادیان نظیر یک مسیحی همواره به چند نکته توجه فرمائید:
1. اگرچه حقیقتا دین اسلام به عنوان برترین دین الهی و با رسالتی جهانی و ابدی ضامن سعادت و هدایت همه انسانهای عالم می باشد. و تنها دین حق بر روی زمین محسوب می گردد. لکن این حقیقت را نباید بدون ملموس نمودن آن برای پیروان سایر ادیان مطرح نمود، به بیان دیگر باید اجازه داد تا خود افراد با نگاهی مقایسه ای و منصفانه به این نتیجه برسند، و الا در صورتی که در همان ابتدای بحث مطالبی نظیر انحرافی بودن دین مسیحیت فعلی و ناحق بودن آن مطرح گردد. به جهت تعلقات خاطری که هر فرد نسبت به باورهای دینی خود دارد طبیعتا در موضع تدافعی کلام حق شما را هم متعصبانه نشنیده می گیرد. لذا باید در مسیر با هدفی الهی و فقط به قصد هدایت دیگران به مسیر الهی قدم برداشت نه تحقیر و منکوب کردن آنها که حتی در صورت موفقیت نیز ثمری معنوی برای شما در پی نخواهد داشت.
2. اولین شرط قدم گذاشتن در این مسیر آشنائی کامل خود شما با مبانی و استدلالهای عقلانی و منطقی در مورد اثبات اعتقادات و باور های دینی خود می باشد، و الا نمی توان به صرف اتکا به باور های قلبی که غالبا با تقلید از اطرافیان و والدین و شنیده های خود به دست آورده اید، اکتفا نمود، البته این مهم در هر صورت و برای همه انسانهای مؤمن لازم و ضروری است ولی برای فردی که قصد دفاع و تبلیغ از اعتقادات دینی در مقابل سایر ادیان را دارد ضرورتی دو چندان می یابد.
3. بهترین روش در چنین مواجه ها با یک فرد مسیحی ایجاد یک نگرش مقایسه ای بین معارف دین اسلام با سایر ادیان می باشد، که در این زمینه یکی از بهترین منابع اولیه برای شما می تواند مقاله ای باشد که استاد شهید مطهری در این زمینه نگاشته اند که به عنوان شروع مطالعه آن برای شما بسیار مفید می باشد. البته لازم است با پیگیری تک تک مطالب آن برای خود مطالب را مرور فرمائید تا تسلط لازم را پیدا نمائید:
شهید مطهری در این مقاله دین اسلام را از دو منظر با سایر ادیان مقایسه می فرمایند: یک منظر درون دینی و دیگرى از منظر برون دینی و بدون نگاه به معارف اسلامی که در ادامه بخش هائی از این مقاله محضرتان ارائه می گردد:
الف) منظر درون دینی:
یک مسلمان با توجه به آموزه هاى دینی، حکم مى کند اسلام بر دیگر ادیان برترى دارد، با این توضیح که در اندیشه برون دینی، ایمان به تمامى پیامبران الهى پیشین جزء ضرورى دین است.(1) لیکن شریعت یا دین برتر، اسلام است. در این خصوص قرآن مى گوید: « هر که دینى جز اسلام اختیار کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود». (2)
از منظر درون دینی، اسلام، دین تکامل یافته حضرت آدم، نوح، ابراهیم، موسى و عیسی (ع) است، که با تکمیل رهنمودهاى وحیانی، این دین مورد رضاى خداوندى است.
دینی که خداوند آن را دین کامل و مورد رضاى خداوندى معرفى کرده است (الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دیناً ؛ (3) امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم» و نیز فرمود: «و تمّت کلمة ربک صدقاً و عدلاً؛ (4) (با اين قرآن)پیام راستین خدا کامل گشت».
به همین جهت پیام آور این شریعت را خاتم انبیا معرفى کرده است. (5)
خاتم مایه زینت و گُل سرسبد پیامبران است. آیات بر شمرده، برترى پیامبر اسلام و شریعتش را بر پیامبران پیشین و شرایعشان دلالت دارد.
در منظر درون دینی، پیامبران جملگى در یک مسیر در حرکتند و آخرین آنان، بهترین و پیامش بهترین پیامها است، که از آن به دین حق، در برابر ادیان باطل، یا دین برتر در برابر شرایع پیشین آسمانی، یاد مى شود.
ادیان الهى هر کدام براى تکامل بشر آمده اند، بنابراین ادیان بعدى باید کاملتر از ادیان قبلى باشند. چون دین حق در هر زمانی، یکى بیش نیست، در این زمان، دین اسلام که آخرین و کاملترین دین است، باید پیروى شود.
استاد شهید مرتضى مطهرى با استناد به آیة «و من یبتغ غیرالاسلام دیناً فلن یقبل منه» مىفرماید: دین تسلیم است، ولى حقیقت تسلیم در هر زمان، شکلى دارد و در این زمان، شکل آن، دین گران مایهاى است که به دست حضرت خاتم الانبیا ظهور یافته است. لازمه تسلیم خدا بودن، پذیرفتن دستورهاى او است.
روشن است که همواره به آخرین دستور خدا باید عمل کرد و آخرین دستور همان است که آخرین رسول آورده است. (6)
ب) منظر برون دینی:
در این منظر نمى توان براى برترى دین اسلام به آیات قرآنى و روایات اسلامى تمسک نمود، چون که غیر مسلمان اینها را قبول ندارد، بلکه باید نخست حقانیت اسلام را ثابت نمود.
در قدم بعدى نوبت به این مى رسد که دین بر حق تنها یک دین است، نه بیشتر. نمى شود پذیرفت هم اسلام بر حق است و هم ادیان دیگر. پلورالیسم دینى و تکثر گرایی(برابری و تساوی تمام ادیان در حقانیت) قابل پذیرش نیست.
اگر در پى اثبات حقانیت دین اسلام بر آییم، بحث به درازا مى کشد که در این فرصت اندک نمى توان به طور مبسوط و کافى آن را بیان نمود. از این رو به صورت مختصر به آن پرداخته میشود.
برای پى بردن به حقانیت اسلام و برترى آن بر سایر ادیان، راههایى وجود دارد که یکى از آنها بررسى ویژگىهاى اسلام در بُعد شناخت شناسی، جهان بینی، انسان شناسی، عقیده و مسائل اخلاقى و ارزشى با معیار عقل و خِرَد است. اگر در این زمینه خواهان بررسى گسترده هستید، توجه شما را به کتابهاى شهید مطهرى و کتابهاى شهید محمد باقر صدر(به ویژه کتاب فلسفتنا که در فارسى به نام هاى «فلسفة ما»، «جهان بینى ما» و «شناخت ما» ترجمه شده است) جلب میکنیم. به عنوان نمونه شهید مطهرى دربارة ویژگىهاى اسلام مىنویسد: دیدگاه اسلام از نظر شناخت شناسى چنین است:
1ـ بشر میتواند جهان و حقایق آن را بشناسد و خود مشوق آن است....
2ـ شناخت حقایق جهان از این راهها ممکن است: طبیعت یا آیات آفاقی، انسان یا آیات انفسی، تاریخ یا سرگذشت اجتماعى اقوام و ملل و عقل....
3ـ ابزار شناخت عبارتند از: حواس، قوه تفکر و استدلال، تزکیه و تصفیة نفس و مطالعه آثار علمى دیگران.
4ـ موضوعات شناخت عبارتند از: خدا، جهان طبیعت، انسان با جامعه و زمان.
از نظر جهان بینى و انسانشناسى عبارت است از:
1ـ جهان واقعیتش از خدا است. یعنى تمام واقعیتش انتساب به حق است.
2ـ واقعیتش و نسبتش به حق یکى است.
3ـ این واقعیت متغیر و متحرک است.
4ـ واقعیتهاى این جهان درجة تنزل یافته و مرتبة نازلة واقعیات جهانى دیگر است که جهان غیب نامیده میشود.
5ـ این جهان ماهیت «به سوى اویی» دارد؛ یعنى همان طور که از اوست به سوى او هم هست....
6ـ جهان داراى نظام متقن علّى و معلولى و سببى و مسببى است. فیض الهى و قضا و قدر او به هر موجودى تنها از مسیر علل و اسباب خاص خود او جریان مى یابد....
7ـ جهان یک واقعیت هدایت شده است. تمام ذرات جهان در هر مرتبهاى که هستند از نور هدایت برخوردارند.
8ـ بعد از این جهان جهانى دیگر است....
9ـ روح انسان حقیقتى جاودانه است.
10ـ انسانها به حسب خلقت مساوى آفریده شدهاند، تنها ملاک فضیلت، علم، جهاد و تقوا است.
11ـ انسانها به حسب اصل خلقت از یک سلسله استعدادهاى فطرى از جمله فطرت دینى و اخلاقی برخوردارند.
12ـ به حکم این که هر فردى بالفطره انسان متولد میشود. در هر انسانى استعداد توبه و بازگشت و پند پذیرى هست....
13ـ انسانها همواره در عمق جانشان یک تضاد درونى (تضاد بین عقل و هواى نفس) دارند و مختار و آزادند، از این رو مسئولیت دارند.
14ـ جهان زیر چتر اراده خداوند واحد است....
از نظر ایدئولوژی:
ایدئولوژی اسلام همه جانبه، جامع و فراگیر است، در آن اجتهاد راه دارد، از سماحت و سهولت برخوردار است. زندگىگرا است.(نه زندگى گریز)، اجتماعى است و مقررات اجتماعى دارد. در عین اجتماعى بودن، حقوق و آزادى فردى را محترم مىشمارد....(7)
با نگاه به ویژگی هایی که از اسلام بیان شد. مىگوییم: این معارف را مىتوان با معارف دیگر مکاتب و مذاهب مقایسه کرد؛ زیرا مقایسه یکى از مهم ترین معیارهاى ارزیابى است. تبلور اسلام در قرآن، و ساير اديان نيز در كتب مقدس خود متبلور هستند مسیحیت در انجیل و یهود در تورات و.زرتشت در گاتهاو .. با تأمّل در این كتب به راحتى حقانیت و برترى قرآن بر ساير کتب دیگر را مى توان دریافت نمود.
کوتاه سخن این که: با نگاه مقایسهاى بین اسلام و سایر ادیان و مکاتب مىگوییم: دین اسلام برترى دارد، به دلیل:
اوّل: دین هاى امروز، توحیدشان و تصویرى که از خدا ارائه مى کنند، قابل خدشه است، بر خلاف اسلام.
دوم: حقوق فردى انسانها در دین هاى دیگر به صورتى که در اسلام شمولیت دارد، لحاظ نشده و گاه نادیده گرفته شده است.
سوم: در دیگر ادیان تعادل میان زندگى دنیوى و اخروى رعایت نشده است، بر خلاف اسلام.
چهارم: رهنمودهاى دین هاى دیگر به جهاتى ایدئالیستىاند، مثلاً عدم خشونت بودایىها و مسیحیان، در حالى که دنیا پُر است از خیر و شر و نیک و بد. از این رو جا به جا باید خشن یا نرم بود. این دستور اسلام است. هم قانون دارد و هم اخلاق؛ یعنى رهنمودش با واقعیتها همخوان است.
پنجم: اکثر دینها عهده دار زندگى اجتماعى انسانها نیستند، یا اگر هستند، تعادلى در آنها دیده نمى شود و قوانین اجتماعى آنان سبب پایمال شدن حقوق انسانها مى شود. این وضع در اسلام بهتر است.
ششم: اکثر مذاهب با پیروان دیگر ادیان با خشونت برخورد مى کنند. در اسلام این امر تعدیل شده است. تاریخ هم نشان داد که در همزیستى مسالمت آمیز، مسلمانان گوى سبقت را از همه ربوده اند.
هفتم: تحریف در ادیان آسمانى تعالیم آنان را دچار خدشه کرده است، ولى در اسلام (قرآن) تحریفى وجود ندارد.
هشتم دين اسلام ديني جامع نگر است و براي تمام ابعاد زندگي انسان اعم از فردي و اجتماعي اخلاقي و سياسي و حتي ريزترين مسائل زنگي برنامه دارد در حالي كه در ساير اديان چنين جامعيتي نيست.
جهت مطالعه بیشتر می توانید به منابع زیر مراجعه فرمائید:
- توفيقي، حسين، آشنايي با اديان بزرگ
- عبدلله مبلغی، تاریخ ادیان و مذاب جهان، ج2 0بخش دین مسیح
- جان ناس، تاريخ جامع اديان، ترجمه علي اصغر حكمت
پینوشتها:
1. بقره (2) آیه285.
2. آل عمران (3) آیه85.
3.مائده (5) آیه 3.
4. انعام (6) آیه 115 .
5. احزاب (33) آیه 40.
6. مرتضى مطهری، عدل الهی،صدرا، تهران، 1388ه.ش، ص 329 تا334.
7. مرتضى مطهری، مجموعةآثار، انتشارات صدرا، تهران، 1378ش، ج 2، ص 229 تا250.