با توجه به اینکه وقتی خداوند حضرت ادم را خلق کرد در بهشت ساکن بود و در صورتی که میوه ممنوعه را نمی خورد همچنان در بهشت ساکن بود یعنی اینطور استنباط میشود که امدن انسان به زمین بخاطر گناهی بود حضرت ادم مرتکب شد از طرفی وقتی خداوند انسان را خلق کرد به فرشتگان فرمود"انی جاعل فی الارض خلیفه"و فرشتگان نیز گفتند ایا میخواهی کسی را خلق کنی که "در زمین" ظلم و جور کند حال اینکه اگر مقدر شده بود که انسان در زمین باشد ماجرای میوه ممنوعه چیست؟
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
به دليل تعدد فرازهاي پرسش جواب در چند محور ارائه ميشود:
1- ماجراي اخراج آدم از بهشت به دليل ارتکاب گناه نبود، چون گناه در جايي معنا دارد که تکليف مولوي مخالفت شود . امر مولوي و شرعي در ماجراي ميوه ممنوعه مطرح نبود. امر در آن مسئله ارشادي است . مخالفت امر ارشادي پيامدش گناه نيست. (1)
2- از مجموع آيات قرآن کريم به دست ميآيد سکونت آدم و حوا در بهشت مشروط به نخوردن از ميوه ممنوعه بود، وقتي در پي تلاش و وسوسه شيطان آدم و حوا به آن شرط وفا نکردند و از درخت ممنوعه استفاده کردند، اين کار نه باعث گناه بلکه زمينه اي را فراهم ساخت که آن دو از بهشت اخراج گرديدند. بنابراين ماجراي زندگي انسان در زمين نه به خاطر گناه آدم بلکه به دليل عدم وفا به شرط ماندن در بهشت به وجود آمد، گذشته از اين بر اساس برخي روايات اساسا بهشتي که آدم و حوا در آن بودهاند، يکي از باغهاي روي زمين بوده و نه بهشت موعود، مثلا امام صادق در جواب کسي که از بهشت آدم پرسيد ،فرمود:
«جنه من جنات الدنيا يطلع فيها الشمس و القمر و لوکان من جنان الاخره ما خرج منها ابدا؛ (2) بهشت آدم باغي از باغهاي دنيا بود که خورشيد و ماه بر آن ميتابيد . اگر بهشت جاودان بود، هرگز آدم از آن بيرون رانده نميشد». طبق اين حديث آدم و حوا از اول در روي زمين بودند و هبوط در زمين هبوط مقامي بوده و نه مکاني. (3)
3- درباره ماجراي ميوه ممنوعه اين رويکرد نيز مطرح است که اساسا آدم براي زندگي در روي زمين ( زمين معمولي) آفريده شده بود، ولي در آغاز خداوند او را ساکن بهشت که يکي از باغ هاي سرسبز پر نعمت اين جهان بود ساخت، محيطي که در آن براي آدم هيچ گونه ناراحتي وجود نداشت. شايد علت اين جريان آن بوده که آدم با زندگي کردن روي زمين هيچ گونه آشنايي نداشت . تحمل زحمتهاي آن بدون مقدمه براي او مشکل بود. از چگونگي کردار و رفتار در زمين بايد اطلاعات بيش تري پيدا کند، بنابراين ميبايست مدتي کوتاه تعليمات لازم را در محيط بهشت ببيند . بداند زندگي روي زمين توام با برنامهها و تکاليف و مسئوليتهاست که انجام صحيح آن ها باعث سعادت و تکامل و بقاي نعمت است . سرباز زدن از آن سبب رنج و ناراحتي، او در اين محيط ميبايست تا حدي پخته شود، دوست و دشمن خويش را بشناسد، چگونگي زندگي در زمين را ياد گيرد، آري اين خود يک سلسله تعليمات لازم بود که مي بايست فرا گيرد .با داشتن اين آمادگي به روي زمين قدم بگذارد. بنابراين شايد علت اين که آدم در عين اين که براي خلافت زمين آفريده شده بود ،مدتي در بهشت درنگ ميکند و دستورهايي به او داده ميشود، جنبه تمرين و آموزش داشته باشد. (4)
4- اما درباره اين که فرشتگان از کجا ميدانستهاند که آدميان در روي زمين فساد ميکنند؟ رويکردهاي مختلف مطرح شده از جمله اين که آنان از کلمه «في الارض» فهميدند که موجود زميني به دليل شرايط خاصي وجود هرگز بيتزاحم و تضاد و برخورد نخواهد بود. از اين رو نسل آدم دچار اين مسئله خواهد شد. (5) رويکرد ديگر آن است که فرشتگان موجودات فرامادي و محيط بر زماناند. از آينده نيز علم دارند . آنچه در فرايند زندگي بشر در آينده رخ ميداد، آن ها آگاه بودند چون براي موجود مجرد زمان حجاب و مانع علم نميشود.
پينوشتها:
1.الميزان، ج 1، ص 201.
2.نور الثقلين ،ج 1 ،ص 62.
3. تفسير نمونه ،ج 1 ،ص 187.
4.همان،ص 185.
5.همان ،ص 174 .