پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.

سلام علیکم 1.چرا امیرالمومنین در مورد شفاعت این گونه میگوید و منظور ایشان چیست؟ ..........بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمانها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود، هيچكس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت........... نهج البلاغه نامه31(خدمت امام حسن) -ایا این سخن امام است؟حکمت٢۳٠: همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او. -و سوال کلی اینکه ایا تمام سخن ها در نهج البلاغه ازامام است؟و در کدام قسمتها شبهه است؟ 2.دعاها و زیارات صحیح السند و متقن در مفاتیح را لطفا بفرمایید.(حداقل از معروف ها). 3.ایا گناهی که خودمان میکنیم در همان نهی از منکر کنیم. 4.چگونه یک مجتهد مرجع میشود(ایا یک دور اینجا رخ میدهد؟) 5.ایا در تعیین ولی فقیه دور به وجود نمیاید؟(ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه) 6.ایا حدیث معرفت از لحاظ سند صحیح است؟ لام علیکم 1.چرا امیرالمومنین در مورد شفاعت این گونه میگوید و منظور ایشان چیست؟ ..........بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمانها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود، هيچكس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت........... نهج البلاغه نامه31(خدمت امام حسن) -ایا این سخن امام است؟حکمت٢۳٠: همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او. -و سوال کلی اینکه ایا تمام سخن ها در نهج البلاغه ازامام است؟و در کدام قسمتها شبهه است؟ 2.دعاها و زیارات صحیح السند و متقن در مفاتیح را لطفا بفرمایید.(حداقل از معروف ها). 3.ایا گناهی که خودمان میکنیم در همان نهی از منکر کنیم. 4.چگونه یک مجتهد مرجع میشود(ایا یک دور اینجا رخ میدهد؟) 5.ایا در تعیین ولی فقیه دور به وجود نمیاید؟(ولی فقیه==>شورای نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولی فقیه) 6.ایا حدیث معرفت از لحاظ سند صحیح است؟

پرسش 1:
چرا اميرالمومنين در مورد شفاعت اين گونه مي گويد و منظور ايشان چيست؟ ..........بدان ، كه خداوندى كه خزاين آسمان ها و زمين به دست اوست ، تو را رخصت دعا داده و خود اجابت آن را بر عهده گرفته است و از تو خواسته كه از او بخواهى تا عطايت كند و از او آمرزش طلبى تا بيامرزدت و ميان تو و خود، هيچ كس را حجاب قرار نداده و تو را به كسى وانگذاشت كه در نزد او شفاعتت كند و اگر مرتكب گناهى شدى از توبه ات باز نداشت........... نهج البلاغه نامه31(خدمت امام حسن) -

پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
اين سخن حضرت امير و حق است . با شفاعت و توسلي که شيعه و پيروان حضرت امير بدان معتقدند، هيچ ارتباطي ندارد.
خوشبختانه اسلام و قرآن و پيامبر و امامان از جمله حضرت امير در همين نامه، بندگان را به ارتباط مستقيم و در هر نقطه و هر زمان و هر ساعت با خدا فرا خوانده ، بي نيازي از واسطه براي ارتباط برقرار کردن را فرياد مي زنند.
برخلاف مسيحيت يا اديان ديگر که بايد در اوقات معين به کليسا رفت و به محضر کشيش رسيد و او را به عنوان واسطه مخاطب قرار داد و حاجت را به او گفت تا به خدا بگويد يا به وساطت او به خدا گفت و اين بسيار محدود کننده و هزينه بردار است.
دعوت به توسل و شفاعت خواهي از امامان هم به معناي محتاج بودن به واسطه و بستن راه ارتباط مستقيم نيست . با وساطتي که در اعتقاد مشرگان و اديان تحريف شده وجود دارد، شبيه نيست.
پيامبر و امامان هيچ گاه نفرموده اند هر گاه خواستيد با خدا مرتبط شويد ، از خانه و شهر خود حرکت کنيد و به شهر و خانه ما بياييد و اجازه ملاقات با ما بگيريد يا درحضور ما و به واسطت ما با خدا سخن بگوييد و...؛ نگفته اند که افراد نمي توانند خودشان با خدا ارتباط برقرار کنند و مستقيم به محضر خدا عرض حاجت کنند و...
از نظر شيعه و مطابق تعاليم پيامبر و امامان، همچنان که خدا همه جا هست و در هر ساعت و در هر مکان و به هر زبان مي توان با خدا مرتبط شد ، پيامبر و امامان هم، چون خليفه و آيت و جلوه خدايند ، در هر زمان و در هر مکان و به هر زبان مي توانند صدا شوند و از آنان شفاعت خواسته شود و هيچ تشريفات خاص و هزينه اي ندارد.
پس امامان دعوت کننده به ارتباط مستقيم با خدا هستند . حجاب ها و واسطه هاي تراشيده شده بين خدا و خلق را باطل اعلام کرده اند .پيامبر و امامان حجاب بين خدا و خلق نيستند بلکه خليفه ها و مظاهر خدايند که خدا مردم را براي هدايت جويي به درگاه آنان حواله داده ، دوست دارد مردم به هنگام ارتباط با او، به اين واسطه هاي نصب شده و محبوب هاي درگاهش متوسل شوند، زيرا آنان را امام و رساننده به درگاه خودش و واسطه فيض ساخته است.
توسل شيعه به هيچ وجه محدود کننده ارتباط مستقيم با خدا و هزينه بردار و ... نيست ، بلکه عين ارتباط مستقيم با خدا با توسل به محبوب خداست.

پرسش 2:
همه چيز زن بد است و بدتر چيزي که در اوست اين است که مرد را چاره اي نيست از بودن با او. - تمام سخن ها در نهج البلاغه ازامام است؟ در کدام قسمت ها شبهه است؟

پاسخ:
در مذمت زنان احاديث زيادي از زبان معصومين جعل شده، زيرا عرب خشن خيلي براي زن ارزش قائل نبود .اسلام و پيامبر بر عکس براي زن ارزش انساني قائل شدند . آنان را هم رديف مردان نشاندند و مخاطب ساختند.
اين بر مذاق آنان بسيار سخت بود . به همين جهت از زبان امامان عليه زنان سخنان زيادي گفتند .
از طرف ديگر اسلام علوي و اسلام ناب که همان اسلام تعليم شده توسط پيامبر به علي بن ابي طالب بود، کنار زده شد و اسلام خلافت حاکم گرديد . دشمنان براي همراه نشان دادن امامان با اسلام حاکم در ضديت با زنان و براي زشت کردن چهره اسلام علوي به جعل اين سخنان همت گماشتند تا اسلام علوي را هم اسلام خشونت و تبعيض و... جلوه دهند.(1)
بسياري از سخنان امامان به خصوص امام علي هم ناظر به وضعيت موجود و زنان تربيت شده آن جامعه بود، نه اين که حکم اسلام و ناظر به ذات زن باشد.
اين سخن را اگر راجع به ذات زن بدانيم ، با مباني قرآن و سنت همراستا به نظر نمي رسد، مگر اين که بگوييم اين سخن ناظر به بسياري از زنان تربيت نشده آن اجتماع بوده است که همه چيزشان بد بوده و مردان هم چاره اي نداشته اند جز اين که با يکي از آنان زندگي کنند. البته شارحان هر يک به گونه اي به تبيين و تفسير آن پرداخته اند که در صورت تمايل مي توانيد به شرح هاي نهج الباغه مراجعه نماييد .
پي نوشت :
1. آقاي جعفر مرتضي در"خلفيات کتاب ماساه الزهرا"، اين حديث را جعلي و مخالف اصول قرآني و روايي يا ناظر به زن معيني دانسته که منشا مصيبت هايي براي جهان اسلام شد. شمرده است.(خلفيات کتاب ماساه الزهرا،ج2،ص538 به بعد).

پرسش 3:
دعاها و زيارات صحيح السند و متقن در مفاتيح را لطفا بفرماييد.(حداقل از معروف ها).

پاسخ:
دعاهاي زيادي از مفاتيح داراي سند معتبر هستند، از جمله دعاي کميل، دعاي صباح، زيارت امين الله، زيارت عاشورا ، زيارت جامعه کبيره و...
مرحوم شيخ عباس قمي حديث شناسي متبحر بوده ، در مفاتيح سعي داشته دعاها و زيارت هاي معتبر را بياورد. ايشان دعاهايي که سندشان ضعيف تر بوده، در کتاب "الباقيات الصالحات" آورده که در حاشيه مفاتيح چاپ شده است.
البته در دعاها و زيارت ها بعضي سند قوي تر دارند مثل زيارت امين الله يا مناجات شعبانيه که توسط همه امامان خوانده مي شد.

پرسش 4:
گناهي که خودمان مي کنيم در مورد همان نهي از منکر کنيم؟

پاسخ:
امر به معروف و نهي از منکر يک تکليف شرعي است . عمل به واجبات و ترک محرمات هم خود تکليف جداگانه است . اگر کسي خودش مرتکب حرام شد يا عمل به واجب را ترک کرد، يک تکليف را انجام نداده ، ولي تکليف دوم يعني امر به معروف و نهي از منکر از او ساقط نمي شود.
آيه "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون‏"(1)
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا سخنى مى‏گوييد كه عمل نمى‏كنيد؟! نزد خدا بسيار موجب خشم است كه سخنى بگوييد كه عمل نمى‏كنيد!
توبيخ کساني است که امر و نهي مي کنند و خود عمل نمي کنند، زيرا کسي که نمي داند و عمل نمي کند، عملش قبح کم تري دارد نسبت به کسي که مي داند و ديگران را نيز بدان امر و نهي مي کند، ولي خودش اطاعت نمي کند. آيه نمي فرمايد اگر عمل خوبي را انجام نمي دهيد يا مرتکب عمل بدي مي گرديد،از امر بدان خوبي و نهي از آن بدي خودداري ورزيد، بلکه مي فرمايد اول و قبل از امر و نهي حداقل تصميم بر عمل بگيريد و از گناه توبه کنيد و بعد امر و نهي نماييد.
نکته ديگري که هست، اثر گذاري است. کسي که خودش گناهي را مرتکب مي شود و ديگران را از آن گناه نهي مي کند، نهي او تاثير چنداني ندارد ،زيرا فرد نهي شده در باطن خود و يا حتي در ظاهر مي گويد: اگر بد است ،چرا خودش انجام مي دهد. ضرب المثل "رطب خورده منع رطب چون کند" نيز به همين معنا دلالت دارد که چرا خودت انجام نمي دهي، اگر راست مي گويي.
پي نوشت :
1. صف(61)،آيه2-3.

پرسش 5:
چگونه يک مجتهد مرجع مي شود؟

پاسخ:
وقتي کسي به درجه علمي اجتهاد مي رسد و اجتهادش قطعي شده و مورد تاييد عالمان مجتهد شناس قرار مي گيرد و علميت و تبحر او در فهم مسائل دين زبانزد متخصصان عالم شناس مي گردد، به طور طبيعي مورد توجه مراجع زمان واقع مي شود .از جانب آنان تاييد مي گردد . تاييد ها در بين مردم منتشر شده و باعث رو آوردن و توجه مردم به او شده ، به طوري که بعد از وفات مراجع، بسياري از عالمان و مجتهدشناسان و به تبع آن ها مردم باورشان مي شود که اين فرد از بقيه مجتهدان زنده عالم تر است . بايد حالا که مجتهد اعلم و مرجع فوت کرده، به او مراجعه و طبق فتواهاي او عمل کنند . با رجوع مردم به او و عمل آن ها به فتواهايش، مرجع مي شود. مثل پزشکي که پزشکان ديگر و به تبع آنان، مردم او را در پزشکي از بقيه پزشکان متبحرتر شناخته ، در مسائل و مشکلات پزشکي به او مراجعه شده و به نسخه هايش عمل مي کنند.
انتخاب بايد بر اساس معياري که در رساله هاي عمليه براي شناخت مجتهد و اعلم معرفي شده ،صورت پذيرد .
پرسش 6:
در تعيين ولي فقيه دور به وجود نمي آيد؟(ولي فقيه==>شوراي نگهبان==>مجلس خبرگان=> ولي فقيه)

پاسخ:
پاسخ آيت الله مصباح به اشکال دور ، غير از پاسخ زير است. داوري به ارزياب محترم واگذار مي شود.
اگر شوراي نگهبان که فقيهانش منصوبان رهبر هستند و ثقل شورا و تعيين کننده در شورا مي باشند، کارشان گزينش افراد صالح براي نمايندگي خبرگان باشد و تعيين صلاحيت علمي و سياسي و اخلاقي نامزد ها به عهده شوراي نگهبان باشد و انتخابات دو مرحله اي باشد و در مرحله اول شوراي نگهبان از بين نامزدها، صالحان و واجدان شرايط را طبق راي و نظر خود(نه مطابق اصول و موازين قانوني و شفاف و آشکار و قابل ارائه به عموم) انتخاب کند و مردم از بين صالحان، افرادي را حداکثر به عنوان اصلح انتخاب نمايند، اشکال وارد است . مي توان گفت شوراي نگهبان که منصوب رهبر هستند، کساني را تاييد مي کنند که تابع و طرفدار رهبر باشند. خلاصه نمايندگان خبرگان را به طور غير مستقيم رهبر انتخاب مي کند و آن ها هم رهبر را تاييد مي کنند.
اگر کار شوراي نگهبان تعيين کننده واجدان شرايط نباشد، بلکه نظارت بر اجراي درست و قانوني انتخابات را بر عهده داشته باشد، ديگر اين جا آنان تعيين کنندگان واجدان شرايط و انتخاب کنندگان نمايندگان نمي باشند تا دوري پيش آيد و اشکالي مطرح شود. تعيين واجدان شرايط را بايد هيئتي که اجراي انتخابات را به عهده دارد ،به عهده داشته باشد . شوراي نگهبان ناظر دقيق باشد که آن ها از موازين قانوني تخطي نکنند و به ناحق بي صلاحيت قانوني را اجازه ورود ندهند و واجد صلاحيتي را مانع نشوند.
نامزد هاي خبرگان بايد دو شرط اساسي داشته باشند:
يکي حداقل اجتهاد که تعيين آن را مي توان به شوراي مديريت حوزه يا هيئتي از نمايندگان مراجع سپرد. الآن اين مسئوليت به شوراي نگهبان سپرده شده ، اگر شوراي نگهبان با نظام قانونمند مورد تاييد مراجع اين تاييد اجتهاد را انجام دهد، هيچ اشکالي وارد نمي شود.
دوم شرط لازم، اعتقاد به اسلام و نظام است که معمولا نامزدها دارند . اگر هيئت اجرا کننده يا شوراي نگهبان براي منع نامزدي به عنوان نداشتن صلاحيت اعتقادي و اخلاقي و سياسي دلايل محکم و محکمه پسند و قانوني ارائه دهند، باز هم مشکلي پيش نمي آيد.
خلاصه دور يا بهتر بگوييم اشکال زماني پيدا مي شود که کارها قانوني و بر مبناي محکم و قانع کننده عمومي نيست. اگر شوراي نگهبان تاييد کننده صلاحيت ها هم باشد ، ولي طبق قانون و بر اساسي مباني محکم و قابل ارائه به عموم، عمل کند، اکثريت جامعه به رفتارش اطمينان کرده و هيچ شک و شبهه اي نمي کنند. وقتي مثلا براي همه نامزد ها بدون تبعيض امتحان علمي گذاشته شود و امتحان هم توسط افراد خبره و متبحر و مورد اطمينان مجتهدان صورت گيرد و اين طور نباشد فردي که اين دوره قبول شده و شرکت کرده و نماينده شده، در دوره بعد رد صلاحيت علمي شود و فردي رد صلاحيت سياسي شود ، ولي دليل قانع کننده ارائه نشود و....
اين ها است که شک و شبهه ايجاد مي کند . اگر بر اساس ضوابط قانوني و روشن و شفاف کار شود، هيچ کس ايراد نخواهد گرفت. چه کسي است که از مانع شدن راهيابي يک مجتهد فاسد به مجلس خبرگان ناراحت شود؟ چه کسي از رد فردي که به شهادت اوراق امتحاني و مصاحبه علمي توسط افراد صالح و بيطرف ، صلاحيت علمي ندارد،ناراحت شود؟
چه کسي است که بخواهد افراد بيسواد يا بي دين به اين مجلس مهم راه يابد؟چه کسي است که بخواهد ضد انقلاب اين مجلس را اشغال کند؟
آري اگر عملکردها قانوني و معقول و شفاف باشد، هيچ اشکالي وارد نمي شود و هيچ دوري نيست اما وقتي عملکردها صحيح نباشد، اشکال وارد مي شود و راه گريزي هم نيست.

پرسش 7:
حديث معرفت از لحاظ سند صحيح است؟
پاسخ:
اگر منظور حديث :"اللهم عرفني نفسک ..." باشد، اين حديث به چندين طريق در کتب معتبر حديث مثل کافي( به دو طريق)(1) ،توحيد صدوق(2)، کمال الدين صدوق(3)، الغيبه نعماني (4)و الغيبه شيخ طوسي (5)و کتاب التمحيص اسکافي(6) آمده است.
پي نوشت ها:
1. کافي،ج2،ص149 و 167.
2.توحيد صدوق،ص287.
3.کمال الدين،ص 342و512.
4.غيبت نعماني،ص170.
5.غيبت شيخ طوسي،ص334.
6.التمحيص ،محمد بن همام اسکافي،ص16.