سلام و خسته نباشید. در مورد جنین در قرآن چنین وصف شده است: «آن گاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختيم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانيديم (و پيكرى كامل كرديم) پس از آن (به دميدن روح پاك مجرد) خلقتى ديگرش انشا نموديم آفرين بر (قدرت كامل) خداى كه بهترين آفرينندگان است.»(سوره مؤمنون:آیه 14) ولی چنین چیزی را علم پزشکی تأیید نمیکند؟ لطفاً در این مورد توضیح بفرمایید. به امید ظهور
با سلام و آرزوي قبولي طاعات و عبادات شما در اين ماه عزيز؛ و تشكر به خاطر ارتباطتان با اين مركز؛
در مورد اين آيه چند نکته را به اجمال عرض مي کنيم، شايد براي شما راهگشا باشد.
1. قرآن کتاب علمي نيست . براي شرح و تفسير علمي مسائل نازل نشده است. قرآن کتاب هدايت است . براي تحقق اين هدف به تناسب، از حقايق علمي استفاده کرده و گاهي نقبي به مسائل علمي زده است.
البته شک نيست که اشارات علمي قرآن مطابق حق و واقعيت خارجي است، زيرا «أنزله الذي يعلم السرّ في السموات و الارض؛(1) خداي عالم به پنهان آسمانها و زمين قرآن را نازل کرده» ولي مهم اين است که حقايق علمي در جامعه اي نازل شده که در جاهليت علمي بودند . از دانش بهرهاي نداشتند. قرآن هم اين حقايق را به گونهاي گفته که ضمن حق بودن، براي آنان مفيد و آموزنده و به زبان آنان باشد، از اين رو حقايق به صورت اشاره و کنابه مطرح شدهاند.
هر جا اين مطالب مجمل توسط عالمان مسلمان (نه پيامبر و معصومان) شرح و تفسير شده، به طور طبيعي آن ها از فهم و علم خود براي تفسير آيات مجمل و اشارهاي استفاده کرده، آيات را بر فهم علمي خود تطبيق کرده اند . چه بسا بعدها معلوم شده تفسير آنان مطابق واقع نبوده، مقصود و منظور آيات چيز ديگري بوده است. اين ايراد از قرآن نيست بلکه ناشي از فهم علمي ناقص بشر است.
2ـ مراحل تکوين بشر مطابق آيات مطرح شده عبارت است از: نطفه، علقه، مضغه، عظام، لحم کسو العظام، التسويه و التصوير و التعديل (خلقاً آخر) و نفخ روح.
منظور از نطفه سلول اوليهاي است که از ترکيب سلول جنسي نر و سلول جنسي ماده به دست ميآيد . به آن «نطفة امشاج» هم گفته ميشود.
مطابق تحقيقات علمي اين ترکيب (که معمولاً در لولههاي رحمي و لولههايي که تخمکها را به رحم وصل ميکند، صورت ميگيرد) بعد از مدت حدود يک هفته که تکثير ميشود و يک سلول به دو قسمت و هر کدام نيز به دو قسمت و به همين صورت زياد ميشود، به اندازه يک کرة ربع ميليمتري درميآيد .به جداره رحم ميچسبد . با تغذيه از جداره رحم به رشد خود ادامه ميدهد، تا مدت بيش از سه هفته.
اين مدت (از آخر هفته اوّل بعد از ترکيب تا روز بيست و چهارم تقريباً) را علقه گويند.
آنچه از نظر بعضي مورد اشکال قرار گرفته، نامگذاري اين مرحله به عَلَقه است. علقه به خون بسته يا «خون خشک شده يا غليظ يا لخته شده» ترجمه شده است.
اما اينکه بسياري علقه را به خون بسته ترجمه و تفسيرکرده اند، هيچ قطعيت و الزامي ندارد، زيرا واژههاي عربي داراي معاني مختلفي هستند . علقه در لغت به معناي خون بسته يا خون خشک هم هست . تا زماني که معصوم عليه السلام آن هم مطابق نقل قطعي چنين تفسيري نکرده باشد، نميتوان گفت که اين تفاسير عين حقاند.
در لغت عرب «علقه» را از قديم به موجودي شبيه زالو که به بدنه رحم مي چسبد و از آن تغذيه مي کند،معنا کردهاند. به کتاب مجمع البحرين از فقيه حديث شناس فخرالدين طريحي که در 1085 هجري قمري از دنيا رفته است، مراجعه کنيد.
او در ترجمه علقه آورده:
«العلقه القطعه الجامده من الدم بعد ان کانت منيّاً؛ علقه قطعه خون جامد است که قبلاً مني بود».
«العلق الدم الغليظ؛ علقه يعني خون سفت و غليظ».
بعد در ادامه آورده: «العَلَق شيءٌ اسود مثل الدود يکون في الماء. الواحده علقه و في حياه الحيوان هو دود اسود احمر يکون في الماء يعلق في البدن و يمصّ الدم؛ علق چيزي شبيه کرم که در آب زندگي ميکند و به يکي از آن علقه گفته ميشود و در حيات الحيوان آمده: کرم .......... سياه و قرمزي است که در آب است و به بدن (علق) ميچسبد و خون را ميمکد».(2)
پس علقه ناميدن نطفهاي که به ديوارة رحم چسبيده و از آن تغذيه ميکند، معناي لغوي اين کلمه بوده و هست و مطابق يافته هاي علمي روز هم مي باشد.
علقه ناميدن نطفه چسبيده به ديواره رحم يا به اين جهت است که شکل ظاهري آن با زالو يکي است يا ممکن است به سبب شباهت عملي آن دو باشد که مثل زالو به بدنه رحم مي چسبد و از آن تغذيه مي کند و يا شباهتي ديگر که آن را علقه ناميدهاند.
3. در آيه مرحله بعد از نطفه و علقه ، "مضغه" ناميده شده، يعني مثل قطعه گوشتي له و جويده شده ، در مرحله بعد اين موجود که مثل قطعه گوشت جويده شده اي بود، به صورت استخوان در مي آيد و محکم مي گردد و بر روي آن گوشت مي رويد.
جالب اين است كه علم جنين شناسي، امروز ثابت كرده كه وقتي جنين مرحله علقه و مضغه را پشت سر گذاشت، تمام سلول هاي آن تبديل به سلول هاي استخواني مي شود، بعد از آن تدريجاً عضلات و گوشت روي آن را مي پوشاند. اين دقيقاً همان چيزي است كه در آيه فوق آمده : «مضغه را تبديل به استخوان مي كنيم، سپس لباس گوشت بر استخوان ها مي پوشانيم» . اين يكي از معجزات علمي قرآن مجيد است، چرا كه در آن روز چيزي به نام علم «تشريح جنين» وجود نداشت، مخصوصاً در محيط جزيره عربستان كه از ساده ترين مسائل علمي نيز خبري نبود. (3)
اين توضيحي از آيه بود که دقيقا کشفيات امروز علم پزشکي مؤيد آن و خود از معجزات علمي قرآن است. حالا اگر غير از اين تعارضي مي دانيد و مي بينيد، مطرح کنيد تا به بررسي بگذاريم.
پينوشتها:
1.فرقان(25) آيه 6.
2. اسد الغابه، ج 1، ص 345.
3. مجمع البحرين،ج3،ص232.
في ظلال، سيد قطب،ج6،ص16.