چرا نماز صبح 2ركعتي ولي نماز ظهر و نماز مغربوعشا نيست ؟ چرا به تبليغات ميليوني و وسيع صهيونيستي جوابهاي محكمي داده نمي شود. مثلا :چرا نماز صبح 2ركعتي ولي نماز ظهر و نماز مغربوعشا نيست ؟ والبته براي تبليغ سايت بسيار مفيد خود مي توانيد از طريق join كه file درآي دي قرار دارد بكنيد .
با عرض سلام و تشکر از ارتباط تان با اين مرکز
دليلش حکم و دستور خدا و پيامبر(ص) است.
يکي از مسلّمات اسلامي اين است که احکام شرعي تابع و برگرفته از مصالح و مفاسد واقعي است، يعني هر امر شرعي به علت مصلحت ضروري است و هر نهي شرعي ناشي از مفسدهاي است که بايد ترک شود. خدا براي اين که بشر را به مصالح واقعي که سعادت او در آن است برساند، اموري را واجب يا مستحب کرده؛ براي اين که بشر از مفاسد دور بماند، او را از پارهاي کارها منع نموده است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امري بود و نه نهي. مصالح و مفاسد و به تعبير ديگر حکمتها به گونهاي است که اگر عقل انسان به آنها آگاه گردد، همان حکم را ميکند که شرع کرده است.(1) منتهي عقل انسان قادر به کشف همه ملاکات احکام الهي نيست.
عقل انسان حکم کلي را (که هر حکم الهي و شرعي داراي ملاکي و معيار است) درک ميکند، ولي در همه موارد حکم جزئي را که در فلان مورد مثلاً ملاک واقعي چيست، نميتواند درک کند، يعني ميداند آن حکم فلسفهاي دارد، ولي نميداند آن فلسفه چيست و چون شرع دستور داده، آن را تعبداً ميپذيرد.
ذکر اين مقدمه براي اين است که به طور کلي در تمام موارد احکام بدانيم که هر حکمي حکمتي دارد، گرچه ممکن است بر اثر کمي اطلاع و عدم احاطه بر تمام مسايل نتوانيم آن را کشف کنيم، ولي تعبداً آن را ميپذيريم.
اصولا گاهي خداوند دستوري به بشر ميدهد که ريشه وفلسفه اش براي بشر کاملا روشن و معلوم نيست.گاهي چون براي فهم آن ها به گذشت زمان و پيشرفت علم و دانش بشري نياز است، يا نميتواند علت و فلسفه محدود در امور خاصي باشد، يا چون اهداف معنوي در آن ها وجود دارد که انسان نتواند همه آن ها را درک نمايد، يا ممکن است با بيان فلسفه واقعي، انسانها دست به تشبيهات و توجيهاتي براي خود زده و از اهداف واقعي دور شوند و در احکام الهي تغيير ايجاد کنند. گاهي اصلا براي آزمايش انسانها و ميزان تعبد و تسليم آن ها در مقابل پروردگار است. امير مومنان علي(ع) فرمود: «ابتلي خلقه ببعض ما يجهلون اصله تمييزا بالاختبار لهم؛
خدا مخلوقاتش را با بعضي از اموري که به اصل آن جاهلند، يعني فلسفهاش را نميدانند،ريشه را نميدانند و به حکمت و نکتههايش توجه ندارند آزمايش ميکند»، چرا اين کار را ميکند؟ براي اين که خوبها از بدها، اطاعت کنندگان از معصيتکاران جدا شوند.(2)
اين که چرا در شبانه روز 17 رکعت نماز واجب شده و يا چرا نمازها همه در تعداد رکعات يکجور نيستند و يا چرا حمد و سوره در بعضي از نمازها بلند و در بعضي آهسته خوانده ميشود و يا چرا قنوت و تشهد در رکعت دوم است و يا در سال يک ماه روزه واجب شده، نه بيش تر و نه کم تر، تعبد است و فلسفه اش براي ما کاملاً روشن نيست. اگر چه رواياتي در اين زمينه وارد شده، اما نميتوان چندان به آن ها استدلال کرد.
پينوشتها:
1. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج 20، ص 52.
2. نهج البلاغه، خطبه 192.