بنام خدا باسلام با توجه به ارادت خاص نسبت به آيت الله جوادي آملي خواهشمند در صورت امكان سوالاتم را ايشامن پاسخ دهند : 1- اگر انساني را يافتم كه در 15 نسل پيش جدش ، جد مرا به قتل رسانده بود حكمش چيست آيا بايستي اورا بخاطر گناه جدش در 1400 سال پيش قصاص كنم يا از وي بگذرم ؟ اگر بايستي وي را قصاص كنم ؟(پس جواب خود را گرفتم ) در صورتي كه بايستي گذشت كنم . پس چگونه است از قتل نفس كه بزرگترين گناه پس از شرك به خداست مي توان گذشت كرد اما ما شيعيان بعد از 1400 سال نمي توانيم موضوع خلافت را فراموش كنيم و از آن بگذريم واين موضوع را عامل اختلاف ميان خود وساير مسلمانان مي پنداريم. تازماني كه ما پيگيري اختلافات خود با ساير مذاهب اسلام هستيم اگر بيشترين ثروتهاي د دنيا را داشته باشيم (كه داريم منابع نفت گاز و...)مطمئناً راه بجايي نخواهيم برد (كه نبرده ايم ) آيارسالت پيامبر ما جز براي آوردن ديني آسان بود كه مكارم اخلاق را نهادينه كند و آيا رهبران ما نمي بينند كه چگونه مستكباران وجبارين از اين نفاق بهره ميبرند؟ باتشكر از شيعيان علي (عليه السلام)
اين سايت متعلق به مرکز ملي پاسخگويي به پرسش هاي ديني است. اگر در پي اين هستيد که حضرت آيت الله جوادي آملي پاسخ پرسش هاي شما را بدهند، به سايت ايشان مراجعه نماييد.
اگر مسئله مورد اختلاف همان چيزي است كه بيان كرديد، موضوع قتل امام، يا موضوع خلافت كه مربوط به جريان تاريخي است، حرف شما درست است، اما اولاً اين نگاه بسيار خام و ناپخته است .ثانياً اختلاف و نزاع دو طرف دارد، نه يك طرف. اختلاف تنها از جانب تفكر شيعه نيست، بلكه اختلاف از آن طرف نيز هست . همين نكته ما را به نكته اول مي رساند كه پس بايد اختلاف عميق تر از لايه سطحي باشد كه در سوال و يا خيال خود داريد.
اختلاف در مسايل امروز ما است، نه مسايل ديروز ما، اگر چه مسايل امروز ريشه در مسايل ديروز دارد.
به طور واضح و روشن ما امروز با اختلاف بسياري در تفكرات اعتقادي خود و نيز اعمال و رفتارهاي عبادي و ديني مواجه هستيم. از مثال بسيار ساده نحوه وضو و نماز و حج و خمس و ... تا مسايل پيچيده اعتقادي مانند جبر و تفويض. هم چنين اختلاف در نوع نگاه به حاكم و حكومت و حق حاكميت و ولايت و...
كاشكي مسايل مورد اختلاف، همان گونه كه در تصور شما بود، بسيار ساده وصرفاًتاريخي بود كه به راحتي قابل حل بود، در حالي كه امروز با گروهي مواجه هستيم كه حتي شيعه را به خاطر برخي عقايد و اعمال تكفير مي كند. البته مشكل حل اختلاف است و غالب شيعيان و اهل سنت همديگر را در جرگه اسلام مي دانند. اما فقط بيان موردي بود كه شما را از ساده نگري بيرون آوريم.
در واقع اختلاف اساسي اين است كه مرجع ديني ما چه كساني هستند؟ائمه معصومين بعد از پيامبر مرجع ديني هستند، يا تمام صحابه علي رغم تمام اختلاف ها و نزاع هاي فكري وسياسي و اعتقادي مي توانند مرجع ديني باشند ؟ در اين صورت هم بايد مرجعيت ديني غير معصوم را بپذيريم و هم تضاد فكري را نيز به رسيميت بشناسيم . جالب اين كه همه را به نوعي مهر تأييد بزنيم( به جهت تضاد افكار و آرا و اعمال صحابه)
در واقع شيعه دينش را از امامان معصوم فرا ميگيرد، اما اهل سنت دين شان را از اشخاصي حداقل يک قرن بعد از پيامبر(مثل ابو حنيفه ، احمدبن حنبل ، مالك بن انس و شافعي) ميگيرند. از همين رهگذر اختلافاتي در فروع فقهي و اصول اعتقادي ايجاد مي شود كه اين جا ديگر صرفاًمسئله قتل و قصاص و خلافت و... نيست.
اهل سنت چون به اصل امامت و عصمت اعتقاد ندارند ، مسائل اعتقادي و احكام و ساير آموزههاي مذهب خود را از افراد غير معصوم گرفته اند اما شيعيان آموزه هاي ديني را از امامان معصوم فراگرفته اند .
البته با وجود همه اختلاف ها ما معتقديم که شيعه و سني به جهت داشتن موارد اشتراك بسيار و داشتن دشمنان مشترك مي توانند با حفظ مذهب خود با يکديگر متحد و هماهنگ باشند . در برابر دشمنان بايستند و از منافع خود دفاع کنند . از امکانات وسيع و گسترده خود براي پيشرفت و مجد و عظمت اسلام و مسلمانان استفاده نمايند . از توهين به مقدسات يک ديگر پرهيز نمايند . يکديگر را متهم به بي ديني و شرک و کفر ننمايند.
براي توضيح بيش تر: ر.ک: محمدرضا مظفر ، عقايد شيعه ؛
سيد عبدالحيسن شرف الدين ، اجتهاد در مقابل نص ؛
جعفر سبحاني ، ملل و نحل؛
نشانههاي دو مکتب (ترجمه معالم المدرستين) از سيد مرتضي عسکري.