پسر است و یک برادر دارد. کانون توجه است وبی دلیل دروغ می گوید.
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مرکز
کودکان وقتي با سرزنش و انتقاد زندگي مي کنند ،مي آموزند بي اعتماد به خود باشند. وقتي با خشونت زندگي مي کنند ،مي آموزند که جنگجو باشند. وقتي با ترس زندگي مي کنند، مي آموزند که بُزدل باشند. وقتي با ترحم زندگي مي کنند ، مي آموزند که به خود احساس ترحم داشته باشند. وقتي با تمسخر زندگي مي کنند ،مي آموزند که خجالتي باشند. وقتي با حسادت زندگي مي کنند ،مي آموزند که در خود احساس گناه داشته باشند. اما اگر با شکيبايي زندگي کنند ،بردباري را مي آموزند. اگر با تشويق زندگي کنند، اعتماد و اطمينان را مي آموزند. اگر با پاداش زندگي کنند، با استعداد بودن و پذيرندگي را مي آموزند. اگر با تصديق شدن زندگي کنند ، عشق را مي آموزند. اگر با توافق زندگي کنند ، دوست داشتن خود را مي آموزند. اگر با تاييد زندگي کنند ،با هدف زندگي کردن را مي آموزند. اگر با صداقت زندگي کنند ، حقيقت را مي آموزند. اگر با انصاف زندگي کنند، دفاع از حقوق را مي آموزند. اگر با اطمينان زندگي کنند، اعتماد به خود و اعتماد به ديگران را مي آموزند. اگر با دوستي و محبت زندگي کنند، زندگي در دنياي امن را مي آموزند.
عــــــــوامل و انگيــــــــــــــزه هاي دروغ
1- تــــــــــرس از مجازات :
كودك وقتي دروغ مي گويد به خاطر اين است كه از مجازات مي ترسد . اگر راست بگويد، از مكافات امري كه مرتكب شده ايمني ندارد . بررسي هاي علمي نشان مي دهند كه بيش از 70% دروغ هاي كودكان به اين علت و دليل است ، اطمينان دهيد او را تنبيه نخواهيد كرد تا به شما راست بگويد .
2- احســـــــــاس فشــــــار :
كودك اصرار دارد امري را كه مرتكب شده ، از نظر شما مخفي باشد . در ضمنِ سؤالات بسيار، به بازجويي او مي پردازيد . پيداست كه او براي حفظ شخصيت خود همچنان به دفاع و انكار خواهد پرداخت .
3- ضعف و عجـــــــــــز :
در مواردي ديده مي شود كه والدين و مربيان تكاليف شاقي را بر فرزند تحميل كرده اند . او قدرت انجام آن تكاليف را ندارد. بدين نظر به دروغ مي گويد كه وقت ندارد ، از اين كار سر در نمي آورد و آن را بلد نيست ، خود را به ناخوشي مي زند كه بيمارم و ... .
اين ضعف و عجز در مواردي مي تواند به صورت عكس قضيه ،يعني لاف زدن و گزافه گوئي در آيد تا از اين طريق ضعف خود را در انظار ديگران جبران و ترميم نمايد .
4- حســـــــــــادت و رقــــــــابت :
منشا برخي از دروغ هاي كودكان حسادت و يا رقابت است . او مي بيند كه برادر يا خواهر كوچكش با شيرين زباني هاي خود نظر پدر و مادر را جلب كرده و محبت آن ها را به صورت انحصاري در گرو خود در آورده است . او از طريق رقابت كه در حقيقت منشائي جز حسادت ندارد ، مي خواهد جاي پايي براي خود ايجاد كند . چون قدرت انجام عمل و رقابت را ندارد ،تن به دروغ مي دهد . زماني هم ديده مي شود كه طفل خردسال را اذيت كرده و به گريه اش مي اندازد و بعد منكر قضيه مي شود .
5- جلب نظــــــــــــرها :
گاهي شما به عنوان پدر يا مادر در ميان جمعي از دوستان خود نشسته و سرگرم بحث و گفتگو هستيد . كودكي را كه در ميان جمع شماست، فراموش كرده و يا او را به حساب نمي آوريد . ناگهان مي بينيد كه كودك با بيان مسئله اي كه واقعيت ندارد ،لب به سخن مي گشايد و امري را با زرق و برق و با جلوه اي خاص بيان مي كند ، تا توجه تان را به سوي خود معطوف دارد .
6- كسب منافـــــــــــع :
به فرزندتان اعلام مي كنيد كه اگر در ثلث سوم و در امتحانات آخر سال بتواند رتبه اول شود و يا در فلان درس فلان نمره را بياورد ، برايش فلان اسباب بازي را كه بسيار مورد علاقه اوست، تهيه خواهيد كرد . حال وضع او را در نظر آوريد كه به فلان رتبه و نمره دست پيدا نكرده . ولي به آن اسباب بازي علاقه مند است . طبيعي است كه با گفتن دروغ و به كار گرفتن راه خطا و نادرستي بخواهد خود را به آن منفعت برساند .
7- خودنمائــــــــــــي و غـــــــــــــرور :
آدمي براي اينكه در ميان جمع خود را دستكم نگيرد و نشان دهد كه او هم كسي است ،به دروغ از شخصيت خود، از اهميت خانواده و وضع خود صحبت مي كند.
8- پــــــــــوشاندن لغـــــــــــزش :
كودك نيز چون ديگران داراي حب ذات است. خودش را دوست دارد و شخصيت او نزدش عزيز است. ممكن است درمواردي دچار لغزش و خطا شده باشد و مي داند كه در اين امر مورد طعنه و سرزنش ديگران قرار خواهد گرفت و شخصيت او به خطر خواهد افتاد.به همين دليل براي پوشاندن گناه و رهايي از خطر سرزنش و تمسخر تن به دروغ مي دهد . آماده مي گردد كه بر خلاف واقعيت حرف بزند. البته اگر او مي دانست كه لغزش و خطاي او بخشيده مي شود، تن به دروغ نمي داد .
9- آرزو ، اميــــــــــد :
دروغ كودك در مواردي مي تواند نشان دهنده اميد و آرزوي او در وصول به هدفي و مقصدي باشد. او آرزو دارد كه از فلان جوي بپرد و عبور كند ،پس همان آرزو را به صورت تحقق يافته آن مطرح مي سازد .
10- انتقـــــــــــام گيــــــــــــــري :
در مواردي دروغگويي نوعي انتقام گيري است . مي خواهد با زحمت انداختن پدر و مادر كه آزارش رسانده اند، با سوزاندن دلِ آن ها كه روزي دل او را سوزانده اند انتقام بگيرد. آن ها معمولاً با گفتن دروغي پدر و مادر خود را مضطرب مي سازند، حتي در مواردي سعي دارند آبروي آن ها را ببرند. از آن بابت كه روزي آن ها آبروي او را نزد دوستش برده اند. اين گونه رفتار در كودكاني كه ظرفيت روحي مناسبي ندارند و اغلب احساس مظلوميت و ضعف وحقارت مي كنند ،بيش تر ديده مي شود. آن ها اعمال اين روش را براي خود نوعي دفاع و مقابله مي پندارند.
11- بــــازي كــــــــــودكانه :
كودك است و بازي،تمايل به لذت بازي او را وامي دارد كه در مواردي با دروغ هاي خود ديگران را هم بازي دهد .
12- تخيــــــــل كــــــودكانه :
اين از مسائل مهم و از نكات اساسي روانشناسي كودك است كه طفل در موارد بسياري بين واقعيت و تخيل فرق نمي گذارد. چه بسيارند مسائلي كه او در ذهن آن را تخيّل و تصوير مي كند و بعد همان را به عنوان يك واقعيت مطرح مي سازد. اين امر در كودكاني كه كم تر از پنج سال دارند، به فراواني ديده مي شود و والدين ناآگاه به جاي تفهيم كودك او را به باد مسخره و سرزنش مي گيرند . متهمش مي سازند كه دروغ گفته است. دروغ او به واقع دروغ نيست. نوعي تصور و خيال است . گاهي هم نتيجه داستان روز قبل مادر و يا رؤياي شب قبل اوست. به خصوص كه او از بيان واقع در رؤيا و تفاوت گذاري بين اين دو عاجز است .
13- ناشيگـــــــــــــري در تــــــــــربيت :
بررسي ها نشان داده اند والديني كه توانسته اند محيط خانه را محيطي پر از صدق و صفا سازند ، ضوابط اخلاقي را در خانه رعايت كرده ، هشيار باشند ، فرزندان شان صادق و راستگو بار خواهند آمد.
14- الگــــــــــــوي غلط :
چشم و گوش كودك دريچه هايي از او به سوي جهان خارج هستند. آن ها نگاه مي كنند شما چه مي گوييد و چه مي كنيد. ممكن است دائماً فرزندان خود را نصيحت كنيد كه راست بگويند ،ولي عمل شما خلاف آن باشد. فراموش نكنيد طفل آنچه را كه از شما ديده و شنيده است، مي آموزد يا در اجتماع امروز يا فرداي خود آن را پياده مي كند. همه رفتار و گفتار شما سرمشق اوست و به او سرايت خواهد كرد .
15- تشــــــــــويق غلط :
گاهي كودكي را مي بينيم كه به علت شيرين زباني دوران خردسالي دروغي را كه مثلاً از كسي ياد گرفته ، با زبان كودكانه اش در حضور پدر و مادر مي گويد و آن ها بدون توجه به عواقب آن شروع به تشويق و بوسيدن او مي كنند. طفل بي خبر از همه مسائل ، از اين پذيرش شاد شده و به ادامه راهش خواهد پرداخت . روز بعد براي اين كه محبت بيش تري ببيند، دروغ بزرگ تري را خواهد گفت و اين امر به تدريج در او به صورت عادت در مي آيد .
16- آزمــــــــــــودن والـــــــــدين :
گاهي كودكان دروغي را مي گويند تا در سايه آن بتوانند پدر و مادر را آزمايش كرده و موضع آن ها را در برابر اين امر دريابند. مي دانيد فرزندان ما به علت ناآگاهي و بي تجربگي در دنيايي از معماها و چراها قرار مي گيرند و نمي دانند در برابر آن ها چه موضعي اتخاذ كنند. سخني را به دروغ مي گويند و منتظر مي مانند كه عكس العمل آن ها را ببينند. اگر عكس العمل منفي بود ،مي گويند شوخي كردم و دروغ بود ، اگر مثبت بود ، به ادامه آن راه مي پردازند. بر اين اساس اين دروغ براي كشف است ، نه مسئله اي ديگر .
راه هاي درمان و اصلاح :
براي پيشگيري و درمان دروغگويي، والدين بايد واقعيات را بپذيرند . براي شنيدن موارد شيرين و تلخ از طرف كودكان آماده شوند . با رفتار خود به كودك بياموزند كه گفتن واقعيات به هر صورتي كه باشد مقبول است . موجبات تنبيه و آزار كودك را فراهم نخواهد كرد. اگر كودك پي ببرد كه والدين او را براي دروغگويي تشويق و براي راستگويي تنبيه نمي كنند، به تظاهر در رفتار و جعل واقعيت نخواهد پرداخت، همچنين والدين بايد از طرح پرسش هايي كه كودك به آن ها به احتمال قوي پاسخ نادرست خواهد داد، خودداري كنند. در صورت مشاهده دروغ، والدين و مربيان نبايد شتابزده عمل كنند و به تنبيه كودك مبادرت ورزند. براي بازداشتن كودك از دروغگويي و اصلاح رفتار آنان بايد روش برخورد با توجه به موقعيت انتخاب شود .برخي از روش ها به اختصار عبارت است از:
1- نشــــــان دادن ارزش راســـــت گفتــــن :
در وهله اول كودك بايد دريابد كه دروغگويي كار نادرست و ناپسند و راستگويي عملي با ارزش و پسنديده است. كودك بايد ارزش راست گفتن را درعمل تجربه كند. والدين و مربيان نبايد در برابر دروغ هاي كودكان برآشفته شوند و او را كتك بزنند. بيان نتايج زشت و تلخ دروغگويي به صورت داستان براي آن ها مي تواند در آموزش عواقب تلخ دروغگويي مفيد واقع شود. همچنين اگر والدين و مربيان، كودك را در خلوت ( نه در جمع ) در جوي محبت آميز و پرعطوفت با مضرات و نتايج دروغگويي آشنا سازند و به پند دادن او بپردازند، در جلوگيري و نيز درمان دروغگويي مي تواند مؤثر باشد.
2- اجــــازه بيان احساســـات :
كودك بايد احساسات خود را آزادانه ابراز كند . در صورتي كه بيان احساسات، باعث آزار و اذيت اطرافيان شود، بايد به كودك آموخت كه به تدريج اين احساسات را جايگزين احساسات خوشايند سازند . نبايد براي احساساتش تنبيه شود. براي نمونه اگر كودكي از برادر كوچكش خوشش نمي آيد، بايد به او اجازه داده شود كه احساساتش را بيان كند، پس از شنيدن نظر كودك، والدين بايد ضمن تحليل رفتار خود با كودك و يافتن علل پيدايش چنان احساسي به راهنمايي كودك و تغيير رفتار و احساسات او مبادرت ورزند. در مواردي كه كودك مرتكب كار خطايي شده ،ولي راست مي گويد، بايد به ملايمت و به طور صحيح به او تذكر داده شود كه رفتارش درست و پسنديده نيست و بايد آن را تغيير دهد. هشدار به كودك، همدردي با او در مواردي كه لازم است، ناديده گرفتن حرف هاي كودك و بي توجهي به آن ها از روشهايي است كه در مواقع مشخص مي تواند براي پيشگيري و درمان دروغگويي كودكان استفاده شود.
3- تعـــــــديل انتظارات از كــــــودكان :
والدين و مربيان بايد از هر كودك انتظاراتي داشته باشند كه با واقعيات و امكانات او منطبق است .در غير اين صورت، دروغگويي كودك تقويت و تشديد خواهد شد. چون كودك توان عملي ساختن خواسته هاي اطرافيان را ندارد، به گفتن دروغ متوسل مي شود. بنابراين از كودك بايد انتظارات در حد توانش داشته باشيم.
4- دادن آگاهـــــي :
پس از شناخت علت يا علل، زمان دادن آگاهي و اطلاعاتِ لازم است. كودكي كه در اثر اشتباه در بيان تخيل و واقعيت دروغي گفته ،بايد بفهمد كه واقعيت چيست و خواب و خيال چيست . به او تفهيم گردد كه در بيان آن مسئله دچار اشتباه شده است.
به فردي كه در سن تشخيص است ،بايد تفهيم شود سخني را كه گفته ،ناپسند بوده ، مورد قبول و پذيرش پدر و مادر و ديگران نيست . ممكن است روزي اين گونه سخنان زيان و خطر پديد آورند و باعث آبروريزي هايي شوند و ...
5- ايجـــاد محيــــط سالــــــم :
محيط خانه و تربيت كودك را از ريا و نيرنگ دور سازيد . افراد را از معاشران دروغ پرداز ، حتي آن هايي كه گاهي به شوخي دروغ مي گويند بر حذر بداريد. زيرا كودك است و جنبه نقش پذيري و تقليد او .
6- رعـــايت انصــاف :
طفلي شاهد بي انصافي هاي والدين است. پدر و مادر را مي بيند كه مثلاً دراثر اشتباه ظرفي از دست شان مي افتد و مي شكند و كسي نيست آن ها را مورد بازخواست قرار دهد ، ولي همين كه نمونه اين لغزش توسط طفل صورت بگيرد، او را به باد ناسزا و متهم به سر به هوايي مي كنند. كودك چون انصافي از پدر و مادر نمي بيند و از سوي ديگر مايل به شكست و تحقير شخصيت خود نيست ،تن به دروغ مي دهد.
7- عفــــــــو و بخشـــــش :
در خانه و زندگي و در اداره فرزندان رعايت انضباط و ضوابط اخلاقي ضروري است؛ ولي زياده روي در اين امر نيز درست نيست. براي واداشتن طفل به راستگويي ضروري است در مواردي از بعضي لغزش ها كه گاهي خود هم مرتكب آن مي شويم ،طفل را ببخشاييم. حتي رعايت انصاف ايجاب مي كند كه او در مواردي كارهاي جزئي خود را كه علني كردن آن موجب شرم و حياست، از شما پنهان دارد ،البته به شرطي كه مخالف شرع و اخلاق نباشد.
8- محــــدود كـــــردن تـــــوقعات :
از او انتظار نداشته باشيد كه همه خواست هاي شما را برآورده كند . كاري كه شما در انجامش ناتوانيد و يا تنبلي تان مي آيد كه آن را انجام دهيد، او براي شما انجام دهد .
9- ايمــــن كــــردن از مجـازات :
فرزندان ما بايد در خانه احساس آرامش و اطمينان كنند. مطمئن باشند كه خطاهاي بي اختيار بخشوده مي شود. تنبيه و سرزنش براي مواردي است كه تعمدي در كار باشد . تازه اگر در همان كار عمدي هم سخن راست گفته شود، موجب تخفيف در عقوبت است .
10- پنــــد و انـــدرز :
اين امر در كودكان مؤثرتر است از آن جهت كه هنوز با فطرت خود فاصله چنداني نگرفته اند . هنوز درون و ضميرشان پاك و صاف است. بيان يك مسئله كه اين روش فلان ضرر را دارد و خدا از آن راضي نيست و آدم را به جهنم مي برد ،مي تواند در بازداشتن او از اين راه مؤثر باشد .
11- ارائـــــه محبــــت :
به فرزند بايد محبت كرد ،به گونه اي كه او گرمي و لذت آن را بچشد و احساس كند. وجود محبت سبب مي شود كه طفل نيازي به تظاهر و تصنع نداشته باشد و به دروغ و فريب رو نياورد. محبت پيوند دهنده همه گسستگي هاست . باب ملاحظات را بين كودك و والدين پديد مي آورد. او را وامي دارد در چارچوب نظامي حركت كند كه والدين براي او ترسيم كرده اند. البته لازمه محبت آن است كه در مواردي لغزش او را ناديده بگيرند . اگر هم خطايي مستحق تنبيه انجام داد، بر او ببخشاييم .
12- هشـــــدار به كـــــودك :
ما معمولاً سعي داريم به كودك تفهيم كنيم كه راه او راهي درست و به صواب نيست . البته اين سخنان براي همه اطفال قابل فهم نيست. اگرچه كودك بايد از قبل بداند كه دوست داشتن والدين چه منافعي براي او دارد . دوست نداشتن چه زيان هايي. بعدها در سنين بالاتر مي توان به او گفت كه اين كار را خدا دوست ندارد . چيزي كه خدا دوست نداشته باشد، برايش عقوبت و مجازات تعيين مي كند ، او را به جهنم و آتش مي سوزاند و از محبت ها و لذت ها محروم مي سازد .
13- اعــــلام نارضايتـــــي :
پدر و مادر با نشان دادن حالت خود و با بيان خويش بايد به او تفهيم کنند كه از عمل او ناراضي هستند ، دوست ندارند دروغ او را بشنوند و از اين كه او در حضور جمع ، اين دروغ ،آن هم با اين عظمت را گفته ،خوشحال نيستند. والدين در مواردي با نشان دادن قيافه مظلومانه و حق به جانب به او نشان دهند كه آبروي شان در اين دروغ از ميان رفته و آن ها از اين مسئله ناراحت اند. بايد مسئله را به گونه اي در ذهن بزرگ كرد تا ديگر اين حالت مكرر نشود و او هوس دروغگويي نكند .
14- ايجـــــــاد ســـــرخــــوردگــــي :
در مواردي كه دروغگويي كودكان مكرر شود ، مي توان در حد متعادلي روحيه او را شكست . سرخوردگي در او ايجاد كرد؛ مثلاً آن گاه كه سرگرم دروغگويي و ميدان داري است ،با قيافه اي گرفته و بدون لبخند و بدون تصديق و تأييد با او مواجه شويم . در برابر سخنانش بي تفاوت باشيم . در وسط سخنش خودمان با ديگري صحبت كنيم و يا موضوع بحث را عوض كنيم تا او بداند در اين راه توفيق نيافته است.
15- مـــچ گيــــري :
در مورد حادتر مي توان موضع شديدتري گرفت . پس از بيان دروغ هايش آن را به رخش كشيد و به او تفهيم كرد كه ما مي دانيم تو دروغ مي گويي . البته لازم است اين مرحله پس از همه تذكرات، اخطارها و اندرزها باشد .چنان نباشد كه در حضور جمعي صورت گيرد و او در اين زمينه احساس حقارت كند. چون به هنگامي كه كودك خود را رسوا ببيند، سر از كارهاي خطرناكي در مي آورد و دروغگويي حرفه اي مي شود.
16- تنبيــــه و تهــــــديد :
در مواردي كه هيچ يك از مواضع بالا سودي نبخشد، بهتر است از راه تهديد و يا تنبيه او را از دروغگويي دور داريم . البته اين راه، چندان عملي نيست و تنبيه ما نشان مي دهد كه ديگر در تربيت، كار از كار گذشته است .
موفق باشيد.