پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
واقعيت يا .... شرح از آن جايي که ما هم خواب مي بينيم و هم مي توانيم تخيل کنيم و در خواب دنيايي را مشاهده مي کنيم و در تخيل خود دنيايي را مي سازيم ،چگونه مي توا

 

امام علي عليه السلام: گناه، درد است، آمرزشْ‏خواهى داروى آن است و تكرار نكردن ، درمانِ آن . غرر الحكم و درر الكلم 1890

 

پرسش 1: واقعيت يا .... شرح از آن جايي که ما هم خواب مي بينيم و هم مي توانيم تخيل کنيم و در خواب دنيايي را مشاهده مي کنيم و در تخيل خود دنيايي را مي سازيم ،چگونه مي توانيم بفهميم که ما يعني کل عالم اعم از ماده، انرزي، فرشتگان و...، خواب يا تخيل يک موجودي که اصلا" ماهيتي مانند ماهيت عالم ما را ندارد، نيستيم ؟ پاسخ: @@ جواب اين پرسش با دو رويکرد قابل طرح است و چون احتمال دارد که خاستگاه پرسش يکي از دو مبنا باشد، به اختصار در دو محور هر دو مبنا طرح و مطالب لازم در حد ظرفيت پاسخ‌نامه بيان مي‌شود. 1ـ در ميان دانشمندان يوناني قبل از سقراط گروهي بودند که سوفسطايي يا سوفيست خوانده مي‌شدند. اين گروه سعي مي‌کردند براي هر مدعايي، اعم از حق و يا باطل، دليلي ارائه دهند و به تصور خودشان برهان اقامه کنند. کم کم کار به جايي رسيد که معتقد شدند حق و باطل و راست و دروغ در واقع نيست، بلکه حق آن چيزي است که انسان آن را حق بداند و باطل آن چيزي است که انسان باطل پندارد. به تدريج اين عقيده در ساير شئون عالم سرايت کرد و گفتند حقيقت به طور کلي تابع شعور و ادراک انسان است . هر کسي از امور عالم هرچه ادراک مي‌کند، درست است . اگر دو نفر بر خلاف يکديگر ادراک مي‌کنند ، هر دو درست است. اين گروه را به واسطة آن كه در همه علوم و فنون عصر خود ماهر بودند، سوفسيت مي‌گفتند ،يعني دانشمند . اين اسم به همين دسته از دانشمندان اختصاص يافت . مقابل آنها فلاسفه بودند ، به معناي دوستداران دانش که بر خلاف عقيده آنها قايل به واقعيت داشتن عالم و آدم و همه پديده‌هاي هستي هستند . فراتر از شعور و ادراک آدمي براي جهان واقعيت عيني قايل هستند.(1) حال اگر مراد پرسشگر از خواب و خيال بودن عالم و آدم همان است که سوفسطائيان پيشين تصور مي‌کردند؟ بايد گفت: بر اساس دلايل عقلي و وحياني که در جاي خود به تفصيل بحث شده ،عالم و آدم و همه ريز و درشت پديده‌هاي هستي واقعيت عيني دارند . خواب و خيال و ساخته و پرداخته ذهني انسان نيستند. چون مبناي سوفسطي‌ها باطل است. آسان‌ترين راه را که فلاسفه براي نقد فکر سوفسطي پيشنهاد کرده، اين است که ابتدا از وجود خودشان و درد و رنج و شادي و غم در وجود آنها به عنوان حقيقت استدلال شود . اگر وجود خود و غم و درد را نيز انكار كنند ، كافي است كه چوبي بر آنان زده شود و چون درد را احساس و اعلام كنند ، از اين طريق سوفسيت ناچار به پذيرش واقعيت عيني اشيا خواهد شد و عملاً مي‌فهمد که نمي‌توان منکر واقعيت عيني اشيا شد. ‌همين که خود پرسشگر محترم چنين تصور و فکري براي او پيدا شده، معلوم مي‌شود وجود خيالي ندارد و وجودش خواب و خيال نيست، بلکه حقيقت عيني است که چنين انديشه و پرسش در ذهن او پديد آمده ، از اين رو دانشمند غربي گفت: مي‌انديشم، پس هستم. اين تصور صحيح نيست که عالم و آدم جز خواب و خيال موجود ديگر نيست، بلکه واقعيت و موجود عيني است و آثار و افعال آنها نيز حقايق عيني است. 2ـ رويکرد دوم مبناي عرفاني است. در قرآن کريم نکته‌اي زيبا آمده : «وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ؛(2) هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه‏ هاى آن نزد ماست. آن را جز به اندازه‏اى معين فرو نمی‏فرستيم». از اين آيه مي‌توان فهميد که تمام آنچه در عالم وجود دارد، اصل، ريشه و معدن و حقيقت آن در خزاين علمي خداوند است . آنچه در عالم خلق شده ، فرع، نماد و نمود و مقدار اندک حقايق است، چه اين که عرفا معتقدند عالم و آدم، تجلي، مظهر ظهورات، آيات و خيال و رقيقه‌اي از حقايق متعالي در علم باري تعالى است. موجودات عالم و تمام آنچه در عالم است ، نمودي از بود و جلوه‌اي از ظهوري حقايق و صور علمي حق تعالى است . بيت لسان الغيب حافظ شيرازي ناظر به همين معنا است : اين همه عکس و رنگ و نگاري که نمود يک فروغ رخ ساقيست که در جام افتاد از آن جا که عرفا عالم و عالميان را شعاع نور وجود حق تعالى مي‌دانند، از آن گاهي به عکس در آينه و يا خيال تعبير مي‌کند، مثلاً حکيم صدرالمتألهين اين سخن را از عرفا نقل کرده است: کل ما في الکون وهم او خيال او عکوس في المرايا او ظلال(3) تمام آنچه در عالم است، وهم، خيال يا عکس‌هاي در آيينه يا سايه و شعاع‌اند. مراد عرفا و حکما نظير صدرا از واژه‌گان خيال و وهم که درباره عالم به کار مي‌برند، معناي ابتدايي و عرفي که در ذهن عوام متبادر است نمي‌باشد، زيرا خيال در اصطلاح عوام به معناي باطل، پوچ، سراب و مانند است، در حالي که مراد عرفا اين است که عالم ،وجود مستقل حقيقي ندارد و از اين معنا تعبير به خيال مي‌کنند. در اين باره کتاب «آموزه‌هاي عرفاني از منظر امام علي(ع)» به تفصيل بحث شده است.(4) بنابر اين اگر مراد پرسشگر محترم رويکرد عرفاني مسئله باشد ، بايد گفت: عالم و آدم خيال، عکس و ظهور حقايق برتر و صور علمي و ظهورات وجود بي‌کران عالم برتر اند. حتي عالم خواب به طور كامل ، عالم تخيلات نيست. حقايق بسياري در مورد عالم خواب وجود دارد. بخشي از آنچه در خواب مي بينيم ، ساخته و پرداخته ذهن ما است ، اما برخي از خواب ها از حقايقي خبر مي دهند كه گاهي در عالم بيداري بعد از ماه ها و سال ها به وقوع مي پيوندد . هنوز حقايق بسياري در مورد عالم خواب وجود دارد كه ناشناخته مانده است. پي‌نوشت‌ها: 1. شهيد مطهري، مجموعه آثار، ج 6، ص 75 ـ‌76. 2. حجر (15) آيه 21. 3. اسفار اربعه، ج 1، ص 47. 4. انتشارات پژوهشگاه علوم و معارف اسلامي، ص 102 ـ 113.