پاسخ ارائه شده به سؤالِ یک پرسشگر با مشخصات خاص است. در صورتی که سؤال یا ابهامی برای شما ایجاد شده از طریق درگاه های پاسخگویی پیگیری فرمائید.
قرآن کتاب هدایت است نه کتاب علم جانورشناسی تا در مقام ارائه طبقه‌بندی علمی جامع باشد. چنانکه هدف قرآن، نمایش قدرت و حکمت خالق از طریق تنوع آفرینش اوست .

پرسش:

قرآن بیان می کند که موجودات بیابان یا با استفاده از شکم (مار) یا دو‌پا (انسان) یا چهارپا (گاو، بز و …) حرکت می‌کنند. بااین‌حال، از گنجاندن حشراتی مانند هزارپا که هزارپا دارند خودداری می‌کند. چرا تقسیم‌بندی قرآن جامع همه موجودات نیست؟ آیا این نقصی برای قرآن به شمار نمی‌آید؟

پاسخ:

قرآن می‌گوید جنبندگان با شیوه‌های مختلف حرکت می‌کنند: بعضی بر روی شکم می‌لغزند (مانند مار)، برخی با دو پا حرکت می‌کنند (انسان‌ها) و گروهی دارای چهار پا هستند (مانند گاو، بز و…)؛ اما قرآن به حشراتی با تعداد زیادی پا مانند هزارپا اشاره نمی‌کند. پرسش این است که آیا این دسته‌بندی ناقص، عیب و نقص قرآن به‌شمار نمی‌آید؟

 

دسته‌بندی موجودات زنده از جهت تعداد پا

موجودات زنده ازنظر تعداد پا در چند دسته مختلف قرار می‌گیرند:

 1. صفر پا: مانند مارها، کرم‌های خاکی و بسیاری از حلزون‌ها که پا ندارند؛ 2. دو پا: بسیاری از پرندگان و انسان‌ها؛

 3. چهارپا: سگ‌ها، اسب‌ها و سایر چهارپایان؛

 4. شش پا: اکثر حشرات؛

 5. هشت‌پا: عنکبوت‌ها، کَنِه‌ها و سایر بندپایان دارای هشت‌پا؛

 6. ده پا: سخت‌پوستان ده‌پا مانند خرچنگ‌ها و میگوها؛

 7. بیش از ده پا: هزارپاها و برخی دیگر از بندپایان که تعداد پاهایشان خیلی بیشتر است. هرچند برخی از هزارپاها بیش از هزار پا دارند، اما تعداد پا در اکثر آن‌ها، بسیار کمتر از هزار عدد است.

 

چرایی عدم اشاره به هزارپا در آیه 45 سوره نور

خداوند در قرآن در مقام واداشتن مخاطبانش به تأمل در قدرت الهی به انواع موجودات از جهت راه رفتن اشاره کرده است:

«﴿وَ اَللّٰهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّهٍ مِنْ مٰاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلىٰ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلىٰ رِجْلَیْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلىٰ أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اَللّٰهُ مٰا یَشٰاءُ إِنَّ اَللّٰهَ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛﴾ (1) و خدا هر جنبده‌ای را از آبی آفرید، پس گروهی از آن‌ها بر شکمشان راه می‌روند و برخی از آن‌ها به روی دو پا حرکت می‌کنند و بعضی از آن‌ها به‌روی چهارپا راه می‌روند. خدا آنچه را بخواهد می‌آفریند؛ مسلماً خدا بر هر کاری تواناست

همان‌طور که مشخص است آیه شامل موجوداتی که بیشتر از چهار پا دارند نمی‌شود، (2) اما ازاین‌جهت اشکالی متوجه قرآن نیست و به این معنا نیست که این موجودات از قلم افتاده‌اند؛ چراکه اولاً قرآن در مقام دسته‌بندی نبوده تا اشکال شود که چرا همه اقسام را ذکر نکرده است؛ بلکه کلمه «مِنْهُمْ» به معنای «برخی از آن‌ها» نشان می‌دهد که خداوند فقط در مقام مثال زدن بوده و در مقام ذکر نمونه و مثال به مصادیق رایج و شایع اشاره می‌کنند؛ (3) ثانیاً قرآن کتاب علم جانورشناسی نیست که هدفش ارائه طبقه‌بندی جامع و کاملی از همه گونه‌های زیستی و شیوه‌های حرکت آن‌ها باشد. وقتی قرآن به پدیده‌های طبیعی اشاره می‌کند، این اشارات برای نشان دادن قدرت، حکمت و عظمت خالق است و این هدف با ذکر همین اقسام محقق می‌شود و نیازی به بیان همه انواع نیست؛ (4) ثالثاً به باور برخی از مفسران، جمله پایانی آیه یعنی ﴿یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ؛﴾ (خداوند آنچه را بخواهد می‌آفریند) همه موجوداتی که در دسته‌بندی‌های قبلی ذکر نشده‌اند را نیز تحت پوشش قرار می‌دهد و بیان می‌کند که موجودات محدود به این سه دسته ذکرشده نیستند و آفرینش خداوند بسیار وسیع‌تر و متنوع‌تر از آن است که در چند دسته خلاصه شود. (5)

نتیجه:

اولاً قرآن در مقام مثال زدن بوده، نه در مقام تقسیم‌بندی و در مقام مثال به مصادیق بارز و شایع اشاره می‌کنند؛ ثانیاً قرآن کتاب هدایت است و نه کتاب علمی و با توجه به هدف قرآن که اشاره به قدرت خداوند است و حاصل شدن این غرض با ذکر تنها برخی از اقسام، نیازی به ذکر همه اقسام نیست؛ ثالثاً جمله پایانی آیه، «خداوند آنچه را بخواهد می‌آفریند،» بر گستردگی و بی‌نهایت بودن خلقت الهی تأکید می‌کند و همه انواع دیگر را در‌بر می‌گیرد. (6)

پی‌نوشت‌ها:

1. سوره نور، آیه 45.

2. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، دار الکتاب، 1404 ق، ج‏2، ص 107.

3. طیب، عبدالحسین،‏ اطیب‌البیان فى تفسیر القرآن، تهران، نشر اسلام، چاپ دوم، 1369 ش، ج‏9، ص 544.

4. طبرسى، فضل بن حسن،‏ مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ اول، 1372 ش، ج‏7، ص 234؛ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات‏، 1390 ق، ج‏15، ص 137: «اقتصر سبحانه على هذه الأنواع الثلاثه - و فیهم غیر ذلک - إیجازا لحصول الغرض بهذا المقدار.»

5. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، 1371 ش، ج‏14، ص 509.

6. برخی در مقام پاسخ به این اشکال گفته‌اند: حیواناتی که بیشتر از چهار پا دارند نادرند و «النادر کالمعدوم»! (فخر رازی، محمد، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420 ق، ج‏24، ص 407) برخی دیگر گفته‌اند: فلاسفه معتقدند که حتی اگر حیوانی پاهای زیادی داشته باشد، در عمل برای حفظ تعادل و حرکت، از چهار نقطه اصلی یا چهار سمت بدن خود برای اتکا استفاده می‌کند و گویا بر روی چهار پا راه می‌رود. (طبرسی، مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، ج‏7، ص 234: «قال البلخی إن الفلاسفه تقول کل ما له قوائم کثیره فإن اعتماده إذا سعى على أربعه قوائم فقط.»)