پرسش:
پس از ماجرای فروپاشی دولت بشار اسد، برخی از رسانهها و حتی کارشناسان، وضعیتی شبیه به سوریه را برای ایران نیز، تصویرسازی کردند. آشوبها و اعتراضات سالیان اخیر در ایران، موجب شده که عدهای، از شکاف عمیق میان دولت و ملت در ایران سخن بگویند و نوعی ازهمگسیختگی اجتماعی و سیاسی را درباره ایران مطرح نمایند. کاهش مشارکت در انتخابات اخیر در ایران نیز، بهعنوان شاهد این ادعا تبیین میشود. آیا حقیقتاً وضعیت سوریه در ایران قابل تکرار است؟ تحلیل شما چیست؟
مقدمه
در ۸ دسامبر ۲۰۲۴ مصادف با اواسط آذرماه 1403، جمهوری عربی سوریه تحت رهبری بشار اسد و تحت حمایت مستقیم و جدی جمهوری اسلامی ایران، در میان حملات گسترده مخالفان سوری به رهبری هیئت تحریر شام، بهعنوان بخشی از جنگ داخلی سوریه که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، فروپاشید و بشار اسد به روسیه پناهنده شد. در رسانههای فارسیزبان و فضای سایبری این امر بهشدت تبلیغ میشود که علت اصلی فروپاشی سوریه علیرغم حمایتهای جمهوری اسلامی ایران، شکاف میان حکومت و مردم بود و همان الگوها در ایران نیز قابلمشاهده است! پس ایران نیز به یک وضعیت شکننده مانند سوریه رسیده است و در یک رویکرد دومینووار و با توجه به نارضایتی داخلی و فشارهای بینالمللی بایستی دیر یا زود، در انتظار سرنوشت سوریهای شدن باشد. شبیهسازی شرایط سوریه با ایران و تبیین متغیرها و مؤلفههای دخیل در این زمینه با توجه به رویکرد پرسشگر محترم، نیازمند تأمل در چند نکته است.
متن پاسخ اصلی:
1. ارزیابی انگاره تکرار سرنوشت یک کشور در کشورهای دیگر؛
ابتدا باید متوجه این تجربه تاریخی بود که نمیتوان آینده و سرنوشت دو کشور را حتی با وجود مؤلفههای مشترک، یکسان دانست. برای مثال، چهبسا یک بیمار با وضعیت جسمانی بهتر فوت کند و یک بیمار با وضعیت و علائم بدتر، از بیماری خود جان سالم به در برد. در عالم سیاست هم همینگونه است؛ اما میتوان علائم را فهمید و برخی مسائل را قابل پیشبینیتر کرد. چنانچه بسیاری از اندیشمندان مانند کرین برینتون(1) به مطالعه انقلابها و سرنگونی و زوال حکومتها پرداختهاند و از طریق آن به الگوهای ثابتی پیرامون دلایل فروپاشی یک حکومت دستیافتهاند. اگرچه ازآنجاکه این الگوها دارای متغیرهای فراوان و بهمانند یک معادله چندمجهولی است، بازهم هیچ تضمینی در پیشبینی وجود ندارد.
2. بررسی اشتراکات و افتراقات ایران و سوریه؛
ایران و سوریه تفاوتهای بسیار زیادی با یکدیگر دارند. دولت بشار اسد درزمانی روی کار بود که کشورش سالهای متمادی اسیر یک جنگ داخلی طولانی و فرسایشی در چند جبهه بود (الحرب الأهلیه السوریه)، گروههای مختلف داخلی مانند ارتش آزاد سوریه، جبهه النصره، هیئت تحریر شام و چند گروه جهادگرای سلفی دیگر، به پشتیبانی ترکیه، نیروهای دموکراتیک سوریه به پشتیبانی ایالات متحده آمریکا سالها با ارتش سوریه در جنگ مسلحانه بودند. داعش از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ بر بخشهای شرقی سوریه حکومت میکرد و حدود نیمی از خاک این کشور را در کنترل داشت. سوریه در حالی توسط نیروهای تحریرالشام اشغال شد که بخشی از سرزمین آن از سوی آمریکا، ترکیه و اسرائیل اشغال شده بود و نهتنها توان بازپسگیری سرزمینهای خود را نداشت، بلکه منابع نفتی آن هم توسط آمریکا به غارت میرفت. این وضعیت، هر حکومتی را به اعلی درجه شکنندگی میرساند. وضعیت فوق با وضعیت جمهوری اسلامی ایران که صرفاً چند اغتشاش چند هزار نفری بدون پیوست جامعه ایران را تجربه کرده است قابل مقایسه نیست. هیچ جنگ داخلی در ایران در جریان نبوده و ایران نهتنها سرزمینی در دست دشمن نداشته و ندارد، بلکه در سطحی از اقتدار است که با ورود یک پهباد فوق مدرن آمریکایی به آبهای سرزمینی ایران بهشدت برخورد و آن را سرنگون میسازد(2) و قایق گشتزنی نیروهای آمریکایی را به دلیل تجاوز به حریم دریایی ایران توقیف و نیروهای آن را به اسارت در میآورد.(3)
3. وابستگی امنیتی دولت بشار اسد و استقلال جمهوری اسلامی ایران؛
دولت سوریه و بشار اسد برای بقا، بهشدت نیازمند حضور منطقهای ایران و متحدانش و کمکهای روسیه بود. درحالیکه ایران نهتنها در حفظ تمامیت ارضی خود متکی به هیچ کشوری نیست، بلکه مشهور به توسعه قدرت خود در ماورای مرزها و سطح منطقه است. بسیاری از تحلیلگران به این امر اذعان دارند که امروز بدون دخالت ایران، نمیتوان چشمانداز روشنی از آینده منطقه و خاورمیانه داشت. کما اینکه ائتلاف ضد بشار اسد توسط آمریکا، اسرائیل، اروپا و کشورهای حاشیه خلیجفارس ده سال پیش خط قرمز خود را سقوط بشار اسد اعلام کردند، اما این ایران بود که معادلات آنان را به هم زد.
4. فاصله گرفتن از محور مقاومت، عامل سقوط بشار اسد؛
بشار اسد زمانی در سراشیبی سقوط قرار گرفت که از ایران و محور مقاومت فاصله گرفت و دست دوستی به سمت کشورهای نامطمئن و وابسته دراز کرد. درواقع اسد با فاصله گرفتن از محور مقاومت و در جهت رسیدن به رویای بهبود جایگاه خود در میان متحدان عرب آمریکا، خود را به ورطه سقوط کشاند.(4) درواقع برخلاف تبلیغات هدفمند مخالفان جمهوری اسلامی، نزدیکی به ایران مانع سقوط بشار اسد و فاصله گرفتن او از ایران و اعتماد بیجا به دولتهای وابسته، موجب سقوط وی گردید. درحالیکه ایران باقدرت بهعنوان عمود خیمه مقاومت در منطقه به فعالیت خود ادامه میدهد.
5. افکار عمومی ایرانیان درباره نظام سیاسی و آینده کشور؛
غیر از میلیونها حامی جدی و هسته سخت طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران، کسر قابلتوجهی از مردم ایران علیرغم نارضایتیهای ریزودرشت خود، نه موافق سوریهای شدن ایران هستند و نه الگوی جایگزین مناسبی برای نظام فعلی را دارای پذیرش دانسته و به آن قائل هستند. مردم ایران، مردمی تحصیلکرده و مطلع و دارای یک هویت ملی هستند و به این سادگی تن به بازیهای خطرناک سیاسی خصوصاً بازیهای طراحیشده توسط کشورهای سلطهگر نمیدهند.
نتیجهگیری:
شرایط ایران ازلحاظ اقتدار، پیشینه سیاسی و امنیتی، میزان وابستگی خارجی و هویت ملی، با شرایط رژیم اسد در سوریه بسیار متفاوت بوده و نمیتوان با چند مسئله و بحران قابلمهار، عاقبت این دو را یکسان پنداشت.
پینوشتها:
1. کرین برینتون محقق و مورخ مشهور آمریکایی، کتاب کالبدشکافی چهار انقلاب را در سال 1938 منتشر کرد. او در این کتاب به تشریح یکنواختیهای چهار انقلاب سیاسی بزرگ یعنی انقلاب انگلستان، آمریکا، فرانسه و روسیه پرداخته است. ر.ک: برینتون، کرین، کالبدشکافی چهار انقلاب، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر تمدن علمی، 1397 ش.
2. جزئیاتی کامل از انهدام پهباد آمریکایی در خلیجفارس، خبرگزاری مهر، 5 تیر 1398، کد خبر 4652099، mehrnews.com/xPyzP.
3. ماجرای توقیف قایقهای آمریکایی چه بود؟ خبرگزاری مهر، 3 آبان 1401، mehrnews.com/xYLbr.
4. برای مطالعه بیشتر ر.ک: چرا اسد پیش از سقوط از تهران و حزبالله فاصله گرفت؟ اکو ایران، 20 آذر 1403، https://ecoiran.com/fa/tiny/news-78280.