چون ما علت نظم را نمي دانيم آن را به خدا نسبت می دهيم. علم در حال پيشرفت است و ممكن است در آينده اي دور يا نزديك دانشمندان علت علمي آن را كشف كنند .
توجه داشته باشيد كه هر برهاني در زمينه خداشناسي مسووليت خاصي بر عهده دارد و داراي محدوده خاصي است و بيش از آن را نمي توان از يك برهان خاص انتظار داشت. متكلّمان الهى با طرح برهان نظم در صدد آن اند تا اثبات نمايند كه نظم جهان طبيعت حاكى از دخالت عقل و شعور در پديد آمدن آن است و هرگز اين نظم را نمىتوان به عامل ناآگاه منسوب ساخت. امّا اين كه عامل دانا و توانا چه كسى است، واجب الوجود است يا ممكن الوجود، فناپذير است يا فناناپذير، اين برهان از پاسخ گفتن به آن ناتوان است.
اين برهان با اثبات نظم حاكم بر جهان، ناظمي آگاه و حكيم را اثبات مي كند كه خالق اين نظم است. هر برهانى پيامى ويژه اي دارد و چه بسا يك برهان، بخشى از مدّعا را ثابت كند، نه همه آن را.
پس از آن كه از برهان وجوب و امكان و ديگر براهين عقلى، منتهى گشتن سلسله هستىهاى امكانى به واجبالوجود بالذات را اثبات كردند و روشن شد كه نظم حاكم برطبيعت، فعل و كار اوست، آنگاه از برهان نظم براى اثبات صفات كمال او، مانند علم وقدرت و حيات و حكمت، بهره مىگيريم.
به هر حال، نبايد از كاربرد اين برهان، كه به روشنى دخالت عقل و شعور را در آفرينشنظم ثابت مىكند، غفلت كرد؛ زيرا نتيجه مزبور در ابطال عقيده مادّي گرايان كافى است و اين خود يكى از اهداف بلند حكيمان الهى است. در مورد شما هم اين قضيه صادق است.
چرا كه اولا تا چيزي ثابت نشده است نمي توان به براهين اثبات شده فعلي خدشه وارد كرد. هر زمان چنين مساله اي به روشني اثبات شد، آنگاه در حواشي آن بحث خواهيم كرد. ثانيا اگر منظور از دليل علمي دليل مادي باشد بايد گفت كه علت مادي فاقد شعور و آگاهي است و نمي تواند خالق اين همه نظم در دنيا باشد.
براي مطالعه بيشتر ر.ك: براهين اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، عليرضا جمالي نسب و محمد محمدرضايي، مركز مطالعات و تحقيقات اسلامى، قم.