چرا به جای قبول خداوند ازلی، نمی توان گفت جهان ماده از اول وجود داشته است؟
اين بيان از يك فرض اشتباه ناشي شده است و آن اين كه تصور ميشود كه هر موجودي نياز به علت دارد و اگر خداوند مي تواند بي علت باشد پس چرا موجودات ديگر و مجموعه عالم اين گونه نباشند؟ در حالي كه اصل عليّت كه مبناي اين برهان محسوب مي شود اين نيست؛ اصل عليت مي گويد "هر «پديده» اي به علت نياز دارد "، يعني هر چيزي كه قبلا نبوده و بعدا وجود يافته است، وجودش نياز به علت دارد.
در نتيجه وقتي مي گوييم خدا نيازي به بوجود آورنده ندارد، يعني خداوند در زمره پديده ها نيست و طبيعتا داخل در قانون عام عليّت نمي شود، اما جهان به يقين پديده است و داراي سابقه عدم و نيستي است، پس نمي توان در مورد او گفت" نيازي به بوجود آورنده ندارد و هميشه بوده است ".
در واقع يك موجود پديده يا حادث داراي ويژگي ها و صفاتي است كه شناخت او از غير پديده را آسان مي سازد و بزرگي و عظمت عالم نه تنها عاملي در عدم اثبات پديده بودن نيست، بلكه وجود ميلياردها پديده در اين مجموعه بزرگ بهترين مويد بر پديده بودن كل مجموعه است. پس ما مشكلي با ازلي و بي علت بودن عالم نداريم ، اما صفات و خصوصيات اين عالم به روشني نشان مي دهد كه اين عالم پديده و حادث است و نمي تواند فاقد علت باشد.