پرسش
چرا از دوران امام کاظم به بعد، همسران ائمه علیهمالسلام غالباً کنیز بودند؟
مقدمه
در مورد ازدواج ائمة معصومین علیهمالسلام، علاوه بر همسرانی که برای آنان ذکر شده؛ نام کنیزانی هم دیده میشود. در بین ائمه علیهمالسلام، مادران امام موسی کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام حسن عسکری و امام زمان علیهمالسلام به ترتیب کنیزانی به نام های حمیده، نجمه، سبیکه، سمانه مغربیه، حدیث و نرجس خاتون بودند. بااینحال طبق آیهی «ان اکرمکم عندالله اتقیکم» کسی مُقرّب درگاه است که باتقواتر باشد و در تقرب به خدا فرقی بین کنیز و غیر کنیز نبوده و چهبسا در میان همسران ائمه علیهمالسلام کنیزانی بودند که جایگاه والایی نسبت به همسران دیگر داشتهاند.
پاسخ تفصیلی
اهلبیت علیهمالسلام مانند سایر مردم نسبت به امر ازدواج اهتمام داشتند و همواره نام زنان متعددی در زمرهی زنان اهلبیت علیهمالسلام دیده میشود. دراینباره نکتهای قابل ملاحظه است که تنها تا دوران امام صادق علیهالسلام برای هر یک از امامان علیهمالسلام نام چندین همسر ذکر شده است. ازاینرو ابتدا به وضعیت ازدواج سایر امامان علیهمالسلام بعد از ایشان اشاره میکنیم.
در زندگانی امام کاظم علیهالسلام نام کنیزان بسیاری دیده میشود که از آنها فرزندانی متولد شد؛ اما مطلبی که نشان دهد ایشان با زنی بهصورت عقد دائم ازدواج کرده باشند یافت نشد.(1) درباره اینکه چه کسی یا کسانی همسر دائم امام رضا علیهالسلام بودهاند، مورخان تنها از "ام حبیب" (ام حبیبه) یاد کردهاند. شیخ صدوق مینویسد: «مأمون پسازآن که امام رضا علیهالسلام را به ولى عهدى خود منصوب کرد دخترش ام حبیب یا ام حبیبه را در آغاز سال 202 به ازدواج وى درآورد.»(2) علامه تستری نیز مینویسد: «بهغیراز ام حبیب دختر مأمون، به شخص دیگری بهعنوان همسر حضرت، دست نیافتیم.»(3) البته برخی مورخان مدعی شدند که امحبیبه خواهر مأمون بوده نه دخترش؛ چنانکه مسعودی مینویسد: «قول صحیح این است که ام حبیبه خواهر مأمون بوده است و مأمون از امام علیهالسلام تقاضا کرد که او را براى خود تزویج نماید.»(4) در مورد همسران امام جواد علیهالسلام نیز نام کنیزانی دیده میشود؛ اما در کنار نام آنها تنها گفته شده که ایشان با امفضل دختر مأمون ازدواج نمودند.(5) در مورد امام هادی علیهالسلام نیز گفته شده که ایشان تنها یک کنیز داشتند و تمام فرزندان ایشان از وی هست.(6) همچنین برای امام حسن عسکری علیهالسلام هیچ ازدواجی ثبت نشده است.(7)
بنابراین روشن است که بهجز دو ازدواج که آنهم به درخواست یا اجبار مأمون الرشید صورت گرفته بود؛ مابقی زنان ائمه علیهمالسلام همگی کنیز بودهاند.
در اینکه چرا امامان شیعه در آن دوران ازدواج نکردند میتوان دلایلی را مطرح دانست، ازجمله:
1. گاهی در میان کنیزان، زنانی پیدا میشدند که نسبت به زنان آزاده دارای شایستگی بیشتری بودند؛ ازاینرو امام علیهالسلام آنان را برای زندگی نسبت به زنان آزاد ترجیح میدادند.
2. در برخی موارد، ازدواج با کنیزان میتوانست به دلایل اقتصادی صورت گیرد و این خود راهی برای تأمین نیروی کار در خانه امام باشد. از طرفی زندگی با کنیزان میتوانست نمادی از زهد و سادهزیستی باشد و نشان دهد که امامان به دنبال تجملات دنیوی نیستند.
3. خرید و آزاد کردن کنیزان و سپس ازدواج با آنها، میتواند بهعنوان یک اقدام بشردوستانه و رهاییبخش تلقی شود. امامان علیهمالسلام با این کار، کنیزان را از بردگی نجات میدادند و به آنها فرصتی برای زندگی بهتر میدادند. این اقدام میتوانست تأثیر مثبتی بر جامعه داشته باشد و نشان دهد که اسلام مخالف بردهداری است.
لازم به ذکر است که نقلهای تاریخی در این زمینه ناقص بوده و دلایل انحصار ازدواج ائمه علیهمالسلام با کنیزان بهدرستی منعکس نشده است. موارد مذکور نیز صرفاً فرضیههایی هستند که بر اساس شواهد تاریخی و تحلیلهای مختلف مطرح شده است.
اما مهمترین احتمالی که دراینباره مطرح هست، محدودیتهای سیاسی و اجتماعی در آن دوران هست چراکه ازدواج با زنان آزاد میتوانست خطراتی را برای امام و خانوادهی ایشان ایجاد کند؛ اما ازدواج با کنیزان که معمولاً از طبقات پایینتر جامعه بودند، این خطرات را کاهش میداد.
طبق شواهد و گزارشها در دوران عباسیان، امامان علیهمالسلام تحتفشار و تعقیب شدید عناصر حکومتی بودند؛ ازاینرو چون کنیزان از طبقات پایین جامعه بودند و حضور آنها در خانه امام یا در جوامع بالا بهراحتی قابلشناسایی نبود. این موضوع میتوانست از خطرات امنیتی و شناسایی مخفیگاههای امامان علیهمالسلام جلوگیری کند. همچنین با توجه به اینکه در آن دوران، حاکمان وقت درصدد شناسایی و جلوگیری از ولادت قائم این امت بودند؛ گاهی زنان و فرزندان ائمه علیهالسلام تحت نظارت و کنترلی از سوی مخالفان یا حکومت قرار میگرفتند. ازاینرو، انتخاب همسران کنیز میتوانست این خطرات را کاهش دهد و تا حدی نسل امامت را از خطرات احتمالی در امان نگه دارد.
پینوشتها:
1. حسینى عاملى، سید تاجالدین، التتمه فی تواریخ الأئمه علیهمالسلام، قم، بعثت، چاپ اول، 1412 ق، ص 109.
2. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378 ق، ج 2، ص 245.
3. تسترى (شوشتری)، محمدتقی، رساله فی تواریخ النبی و الآل، مؤسّسه النشر الإسلامی، چاپ اول، ١٤٢٣ق، ص 75.
4. مسعودی، على بن حسین، إثباتالوصیه للإمام على بن أبى طالب علیهالسلام، قم، انتشارات انصاریان، چاپ سوم ، 1426 ق، ص 212.
5. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد، قم، انتشارات کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413 ق، ج2، ص 288.
6. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1363 ش، ج50، ص 117.
7. عاملی، التتمه فی تواریخ الأئمه (علیهالسلام)، ص 143.