پرسش:
نویسنده قرآن بیان می کند که هیچ عیب و نقصی در هیچ چیزی نیست (ارجع البصر هل تری من فطور)؛ امّا از ذکر عیوب و نقصهای متعدد مادرزادی در همه گونههای موجودات امتناع میکند. منظور از تفاوت در این آیه چیست؟ باوجود اینهمه عیب و ایراد و بلاهای طبیعی در جهان طبیعت، چگونه قرآن مدعی است که در آفرینش هیچ فطور و ناهماهنگی وجود ندارد؟ آیا این آیات از بدیهیترین خطاهای علمی قرآن نیستند؟ اگر قرآن از طرف خدا بود چنین نبود.
پاسخ:
به باور برخی ادعای قرآن درباره نبود عیب و نقص در آفرینش نادرست است و با وجود بیماریهای مادرزادی یا بلایای طبیعی نقض میشود.
در این نوشتار این مدعا بررسی و نقد میشود.
معنای نبود «تفاوت» و «فُطُور» در آفرینش
قرآن در مقام بیان فراگیری ربوبیت خداوند به آفرینش مرگ و زندگی و همچنین آسمانهای هفتگانه، اشاره و بر نبود هیچگونه «تفاوت» و «فُطُور» در آفرینش خداوند تأکید کرده است:
«﴿اَلَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمٰاوٰاتٍ طِبٰاقاً مٰا تَرىٰ فِی خَلْقِ اَلرَّحْمٰنِ مِنْ تَفٰاوُتٍ فَارْجِعِ اَلْبَصَرَ هَلْ تَرىٰ مِنْ فُطُورٍ * ثُمَّ اِرْجِعِ اَلْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ اَلْبَصَرُ خٰاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ﴾؛ (1) آنکه هفتآسمان را بر فراز یکدیگر آفرید. در آفرینش [خدای] رحمان، تفاوت [خلل و نابسامانی و ناهمگونی] نمیبینی، پس بار دیگر بنگر آیا هیچ خلل و نابسامانی و ناهمگونی میبینی؟ سپس بار دیگر بنگر تا دیدهات درحالیکه خسته و کمسو شده [و از یافتن خلل، نابسامانی و ناهمگونی فرو مانده] و درمانده گشته است، به سویت بازگردد.»
کلمه «تفاوت» از ریشه «فوت» به معنای «نبودن چیزی از ابتدا» یا «فقدان ذاتی یک خصوصیت» است، برخلاف «انعدام»، «موت» یا «فناء» که به نیستی پس از وجود اشاره دارند. این یعنی یک کمال یا ویژگی لازم، از همان آغاز در چیزی «فوت» شده است. «تفاوت» به معنای صرف «اختلاف» نیست. بلکه به «فقدان مستمر و ذاتی یک خصوصیت» در یک شیء، در مقایسه با شیء دیگر دلالت دارد؛ یعنی یکی از آنها بهطور ذاتی و مستمر، فاقد کمالی است که دیگری داراست؛ بنابراین، نبود «تفاوت» در آفرینش خداوند، یعنی هیچیک از مخلوقات خداوند در هنگام آفرینش، نقص ذاتی نداشته و از کمالی که لازم داشته خالی نبوده (2) و همهچیز به نحو احسن خلق شده است. واژه «فُطُور» نیز از ریشه «فطر» به معنای ایجاد تحولی است که موجب نقض حالت اولیه شیء در زمان خلقتش شود؛ ازاینرو، نبود «فطور» در آفرینش یعنی پس از آفرینش اولیه، حالتی که با آن تعارض داشته باشد و نظم و تقدیر اولیه را نقض کند، از سوی خداوند رخ نداده است؛ (3) بنابراین، منظور آیه این است که نه در هنگام خلقت اولیه خداوند نقص و عیبی وجود دارد و نه پس از آفرینش، خداوند کاری میکند که خلقت کامل و سالم اولیه خود را ناقص و معیوب کند.
نسبت نبود «تفاوت» و «فطور» در آفرینش با بیماریهای مادرزادی و بلاهای طبیعی
آیه در مقام بیان این است که نه خلقت اولیه خدا نقص داشته، (نقص ذاتی) و نه خدا بعداً کاری انجام داده که آن خلقت اولیه بینقص، ناقص شود، (نقص عارضی از سوی خدا) و از سوی دیگر، بررسی اموری همچون بیماریهای مادرزادی و بلاهای طبیعی همچون زلزله و سیل نشان میدهد که خود این امور یا زیانباری آنها از عوامل محیطی، ژنتیکی یا انسانی ناشی شدهاند، (نقص عارضی از سوی غیر خدا). برای نمونه، خدا فرایند دقیقی را برای تولد بچه خلق کرده و بعداً هم این فرآیند بیعیب را معیوب نکرده است و اکثر بچهها سالم بهدنیا میآیند؛ اما گاهی در اثر دخالت عمدی یا سهوی بیرونی این فرایند تحتالشعاع قرار میگیرد و درنتیجه، بچه مشکل مادرزادی پیدا میکند. چنانکه سیل (4) و زلزله (5) بهخودیخود، نهتنها بد نیستند، بلکه باعث تداوم حیات بر روی کره زمین و منشأ آثار خیر فراوانی هستند، اما اموری همچون ساخت خانه غیرمقاوم یا در مسیر سیل یا جنگلزدایی و تخریب پوشش گیاهی و... ، باعث زیانرسانی آنها به انسان میشود.
نتیجه:
مطابق آیههای سوم و چهارم سوره ملک، آفرینش الهی از هرگونه نقص ذاتی و همچنین نقص عارضی از جانب خداوند مبراست. پدیدههایی مانند بیماریهای مادرزادی و بلایای طبیعی، نه به دلیل نقص در طراحی اولیه هستند و نه ناشی از دخالت الهی در راستای معیوب کردن آن خلقت اولیه. این امور یا زیانباری آنها از اقدامات خواسته یا ناخواسته انسانی ناشی میشوند. برای نمونه، زلزله و سیل ذاتاً مفید و برای حیات کره زمین ضروری هستند؛ اما سوءمدیریت انسانی و دخالتهای نادرست، آنها را به مصائب ویرانگر تبدیل میکند؛ بنابراین، ایرادات و آسیبها، به خدا برنمیگردد، بلکه معلول عوامل انسانی است. چکیده سخن اینکه هر چه قدر در آفرینش نگاه کنیم نقصی که ناشی از خلقت خداوند باشد، نخواهیم دید و نقصهای موجود ارتباطی با خلقت خداوند ندارند.
پینوشتها:
1. سوره ملک، آیههای 3 و 4.
2. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1368 ش، ج9، ص 150
3. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1368 ش، ج9، ص 114.
4. عوامل انسانی متعددی در شکلگیری و تشدید سیل نقش دارند. جنگلزدایی و تخریب پوشش گیاهی با کاهش جذب آب، سرعت آبگرفتگی را بالا میبرند. شهرنشینی و ساختوساز نامناسب، با ایجاد سطوح نفوذناپذیر و تجاوز به حریم رودخانهها، ظرفیت طبیعی عبور آب را مختل میکنند. مدیریت نادرست منابع آب شامل سدسازی بیبرنامه و لایروبی نکردن رودخانهها، به تشدید سیلاب میانجامد. تخریب اراضی بالادست و مدیریت ضعیف پسماند نیز با فرسایش خاک و انسداد مسیرها، فاجعهبار میشوند. در نهایت، تغییرات اقلیمی ناشی از انسان، با افزایش شدت بارندگیها، نقش کاتالیزور و شتابدهنده را ایفا میکند.
5. زلزله بهخودیخود پدیدهای طبیعی و دارای مزایای گوناگونی برای زمین است. این پدیده، با جابهجایی صفحات زمین، به شکلدهی عوارض زمینی مانند کوهها و درهها کمک کرده و تنوع زیستی را ممکن میسازد. همچنین، زلزلهها به غنیسازی خاک از طریق جابهجایی مواد معدنی و فعالسازی آتشفشانها یاری رسانده و مهمتر از همه، با آزادسازی انرژی انباشتهشده در پوسته زمین، از زلزلههای فاجعهبارتر جلوگیری میکنند. تشکیل منابع معدنی جدید نیز از دیگر مزایای زلزله است؛ اما فاجعه انسانی ناشی از زلزله، عمدتاً ریشه در انتخابها و اقدامات نادرست انسان در برابر این پدیده طبیعی دارد. اگر انسانها با شناخت صحیح از خطر زلزله، اصول ایمنی را در ساختوساز و برنامهریزی شهری رعایت کنند و آمادگی لازم را داشته باشند، میتوانند آسیبهای ناشی از آن را به حداقل برسانند.