پرسش:
بر اساس روایات، کارگر نسبت به کارفرما چه وظایفی دارد؟
پاسخ:
در آموزههای اسلامی، موضوع کار دارای اهمیت فراوانی بوده و علاوه بر تشویق همگان به کار و فعالیت، در مورد ارتباط بین کارفرما و کارگر و همچنین حقوق این دو روایاتی وجود دارد. همانگونه که کارفرما در مقابل کارگر خود وظایفی دارد، کارگر نیز تعهداتی در مقابل صاحبکار خود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
1. اجرای دستورهای قانونی کارفرما
اولین موضوع مهم در مسئله کاری، اجرای دستورات کارفرما است. کارگر باید خواستهی قانونی کارفرما را انجام داده و در مقابل آن مزد دریافت نماید؛ بنابراین، مزد کارگر در مقابل کاری است که موظف به انجام آن شده است و چنانچه دستورات را انجام ندهد، مستحق مزد نیست و اگر حقوقی نیز دریافت کند، استفاده از آن اشکال خواهد داشت. با این توضیحات مشخص میشود که از وظایف کارگر، انجام بهموقع و دقیق وظایف و اطاعتپذیری و انجام بهموقع اوامر کارفرما است. البته در مقابل، کارفرما نیز باید دقت کند که دستوراتش قانونی و شرعی باشد. در حدیثی از امیرالمؤمنین علیهالسلام چنین بیانشده است: «امْحَضْ أَخَاکَ النَّصِیحَهَ وَ سَاعِدْهُ عَلَى کُلِّ حَالٍ مَا لَمْ یَحْمِلْکَ عَلَى مَعْصِیَهِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل». (1) برادران دینى خود را پند و اندرز بده و آنها را در هر حال مساعدت و دستگیرى کن تا آنگاهکه تو را به نافرمانى خداوند متعال وادار نکنند.
همچنین کارفرما باید مراقب باشد تا دستوراتش بیش از توان کارگران نباشد. در روایتی دیگر از امیرالمؤمنین علیهالسلام در این باره آمده است: «إذا أرَدتَ أن تُطاعَ فَاسألْ ما یُستَطاعُ». هرگاه خواهى که دستور تو اطاعت شود، آنچه را که در استطاعت و توان است درخواست کن.
2. کوتاهی نکردن در انجام وظایف
از اصولی که کارگر وظیفه دارد به آن پایبند باشد، کمکاری نکردن و انجام کامل کار است. کارگری که در غیاب صاحبکارش از کار دست میکشد و وقتش را صرف فعالیتی دیگر میکند و یا در کار خود کم گذاشته و آن را بهصورت کامل انجام نمیدهد، عملی ناپسند را مرتکب میشود. در احادیث در مورد کمکاری روایاتی بیان شده است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام دراینباره فرمودهاند: « اِحذَرُوا التَّفریطَ فإنّهُ یُوجِبُ المَلامَهَ». (3) از کوتاهى کردن بپرهیزید که آن موجب سرزنش است. انسان در هیچ کار خود، چه دنیوی و چه اخروی نباید کمکاری داشته باشد. کمکاری در امور اخروی باعث سبک شدن کفه اعمال و مستحق عذاب شدن میشود و کمکاری در امور دنیوی نیز ضمان را در پی خواهد داشت. این امام بزرگوار در حدیثی دیگر فرمودهاند: «ثَمَرهُ التَّفریطِ النَّدامَهُ و ثَمَرهُ الحَزمِ السَّلامَهُ». (4) نتیجه کوتاهى در کار، پشیمانى است و نتیجه دوراندیشی، سالم ماندن.
علاوه بر این، مطابق احادیث، کسی که در کارهای محول شده به او کوتاهی میکند، به دردسر میافتد، (5) و حسرت و افسوس را برایش در پی خواهد داشت. (6) بنابراین کسی که در کار خود کم میگذارد، دیر یا زود دچار این تبعات میشود و به خاطر این خطای خود به دردسر افتاده، حتی شاید از کارش اخراج شده و سرزنش دیگران را در پی داشته باشد. علاوه بر این نسبت به کمکاری خود ضامن است و چنانچه حق کارفرمای خود را جبران نکند، در قیامت نیز شامل غضب الهی خواهد شد. علاوه بر این، کارگر باید تخصص انجام کار را نیز داشته باشد مگر نه موجب تضییع کار میشود. امام صادق علیهالسلام در این موضوع فرمودهاند: «کُلُّ ذِی صِنَاعَهٍ مُضْطَرٌّ إِلَى ثَلَاثِ خِلَالٍ یَجْتَلِبُ بِهَا الْمَکْسَبَ وَ هُوَ أَنْ یَکُونَ حَاذِقاً بِعَمَلِهِ مُؤَدِّیاً لِلْأَمَانَهِ فِیهِ مُسْتَمِیلًا لِمَنِ اسْتَعْمَلَه». (7) هر صاحب حرفهای برای پیشرفت کار خود به سه خصلت نیاز دارد: در کارش استاد باشد، رعایت امانت را در کار بنماید و نظر کارفرما را جلب کند.
همچنین کارگر باید در کار خود با دقت عمل کرده و پشتکار داشته باشد. در حدیثی از رسول خدا صلیالله علیه و آله چنین بیانشده است: «إنَّ اللّهَ تَعالى یُحِبُّ مِنَ العامِلِ إذا عَمِلَ أن یُحسِن». (8) بهدرستی خداوند متعال دوست میدارد از کارگر کاری را که انجام میدهد آن را خوب و به حالت نیکو انجام دهد. در ادامه برخی مصادیق کمکاری بیان میشود:
1. سهلانگاری در انجام وظایف و کمکاری در دستورات محوله.
2. دیر سرکار آمدن و زود رفتن از محل کار.
3. انجام کارهای شخصی در اوقات و ساعات کار.
4. تنبلی بهجای سختکوشی و تلاش نکردن در محیط کار.
3. مراعات امانت در کار
وظیفه دیگر کارگر، دقت در کار و مراعات امانت در کار است. پایمال کردن و از بین بردن اموال کارفرماها از دیگر کارهای ناشایستی است که ازلحاظ اسلام گناه و منع شده و لذا کارگر باید نسبت به آن حساس باشد. امیرالمؤمنین علیهالسلام در یکی از نامههای خود چنین فرمودهاند: «إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَهٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَه». (9) همانا کارى که به عهده توست، طعمهای برایت نیست، بلکه امانتى است بر گردنت. وقتیکه به کارگر مالی را میسپارند، در واقع آن مال امانتی در اختیار اوست و باید به بهترین شکل از آن مراقبت و در مسیر صحیح و موردنظر کارفرما استفاده کند و خلاف این کار، درواقع خیانتدرامانت است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در حدیث دیگر فرمودهاند: «مَنِ اسْتَهَانَ بِالْأَمَانَهِ وَ رَتَعَ فِی الْخِیَانَهِ وَ لَمْ یُنَزِّهْ نَفْسَهُ وَ دِینَهُ عَنْهَا فَقَدْ أَحَلَّ بِنَفْسِهِ الذُّلَّ وَ الْخِزْیَ فِی الدُّنْیَا وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ أَذَلُّ وَ أَخْزَى وَ إِنَّ أَعْظَمَ الْخِیَانَهِ خِیَانَهُ الْأُمَّهِ وَ أَفْظَعَ الْغِشِّ غِشُّ الْأَئِمَّه». (10) هر که امانت را سبک بشمارد و در آن خیانت روا دارد و جان و دین خود را از خیانت پاک ننماید، در این جهان درِ خوارى و رسوایى را به روى خویش بگشاید و به آخرت خوارتر و رسواتر درآید؛ و بزرگترین خیانت، خیانت به مسلمانان است و زشتترین دغلکاری، دغلکاری با زمامداران است.
در آموزههای دینی، امانتداری از پایههای ایمان شمرده شده است (11) و به همین جهت است که پیامبر صلیالله علیه و آله؛ فرد خائن را از پیروان خود نمیدانند (12) و حتی در حدیثی از ایشان، خائن در خیل مسلمانان بهحساب نمیآید. (13) در آموزههای دینی، خیانت با برادری قابلجمع نیست (14) و مطابق روایتی از امیرالمؤمنین علیهالسلام، کسی که دست به چنین خیانتی میزند، مستحق آتش دوزخ نیز خواهد شد. (15) اما در مقابل، امانتداری از اموال کارفرما و دقت در نگهداری داراییهای او، اثرات مثبتی نیز دارد. مطابق احادیث، کسی که به این کار پایبند باشد، ایمان خود را به حد کمال رسانده (16) و محبوب الهی خواهد شد. (17) مطابق روایات، این کار موجب غنی و بینیازی انسان میشود (18) و صداقت و دوستی را در پی خواهد داشت. (19)
برای روشن شدن بهتر موضوع، در ادامه برخی از مصادیق خیانتدرامانت بیان میشود:
1. اسراف و افراطوتفریط در بهکارگیری اموال.
2. استفاده شخصی از امکانات و داراییهای کارفرما.
3. سهلانگاری در حفظ اموال کارفرما.
نتیجه:
در اسلام بین کارگر و کارفرما رابطهای دوطرفه و دارای حقوق و وظایف مشخص است. مطابق آموزههای روایی، کارگر باید تابع کارفرمای خود بوده و دستورات قانونی و شرعی او را انجام دهد؛ بنابراین کارگر نمیتواند در انجام وظایف خود کوتاهی و سهلانگاری کند. همچنین از دیگر وظایف کارگر، مراعات امانت در کار است و باید نسبت به اموال و داراییهای کارفرمای خود دقت داشته و آنها را تضییع ننماید.
پینوشتها:
1. ابنبابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 ق، ج4، ص 391، ح 5832.
2. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، محقق / مصحح: حسینى ارموى محدث، جلالالدین، تهران: دانشگاه تهران، 1366 ش، ج3، ص 134، ح 4051.
3. همان، ج2، ص 271، ح 2580.
4. شریف الرضی، محمد بن حسین،
نهج¬البلاغه، محقق / مصحح: صالح، صبحی، قم: هجرت، 1414 ق ص 502، ح 183.
5. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق / مصحح: غفارى علیاکبر و آخوندى، محمد، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1407 ق، ج1، ص 27، ح 29.
6. دیلمى، حسن بن محمد، أعلام الدین فی صفات المؤمنین، محقق / مصحح: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، قم: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، 1408 ق، ص 311.
7. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، محقق / مصحح: غفارى، علیاکبر، قم: جامعه مدرسین، 1363 ق، ص: 322.
8. الصفدی، الوافی بالوفیات، تحقیق: احمد الأرناؤوط وترکی مصطفى، قم: دار إحیاء التراث، ۲۰۰۰ م، ج ۲۴، ص ۲۷۴.
9. شریف الرضی، محمد بن حسین،
نهج¬البلاغه، همان، ص 366.
10. همان، ص 383.
11. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، محقق / مصحح: ندارد، تهران: مکتبه النینوى الحدیثه، بیتا، ص 36.
12. طبرسى، على بن حسن، مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، محقق / مصحح: ندارد، نجف: المکتبه الحیدریه، 1385 ق، ص 52.
13. ابنبابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، محقق / مصحح: ندارد، تهران: کتابچى، 1376 ش، ص 270، ح 5.
14. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، همان، ج6، ص 372، ح 10583.
15. عیون الحکم و المواعظ (للیثی)، ص 96، ح 2219.
16. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، همان، ج5، ص 448، ح 9117.
17. ابنبابویه، محمد بن على، الأمالی (للصدوق)، همان، ص 295، ح 5.
18. حمیرى، عبدالله بن جعفر، قرب الإسناد (ط - الحدیثه)، محقق:
مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، قم: مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، 1413 ق، ص 116، ح 408.
19. آقا جمال خوانسارى، محمد بن حسین، شرح آقا جمال خوانسارى بر غررالحکم و درر الکلم، همان، ج2، ص 7، ح 1582.
.